کتاب صلیب سرخ
معرفی کتاب صلیب سرخ
کتاب صلیب سرخ، نوشته سام شپارد که با ترجمه هوشنگ حسامی منتشر شده است، جلد سی و سوم مجموعه تجربههای کوتاه است. بیست سال پیش که مجموعه تجربههای کوتاه زیر نظر حسن ملکی برای اولینبار منتشر شد، هدفش کمک به عاشقان کتاب بود که فرصت کمی برای مطالعه داشتند. این مجموعه را نشر چشمه دوباره منتشر کرده است.
بسیاری از ما در زندگی فرصت خواندن یک رمان طولانی را نداریم، یا امکان حمل کتاب را هر روز تا محل کارمان نداریم و کتابها نیمهکاره میمانند. راه چاره پناه بردن به کتابهای کمحجم و کمورقی است که میشود آنها را بهسادگی خواند. کتاب خواندن در یک نشست. بین دو ایستگاه مترو، بین محل کار تا خانه،در مسیر دانشگاه و ... مجموعهی تجربههای کوتاه بهترین فرصت است برای خواندن در وقتهای اندک، برای خواندن در ساعتهایی که فکر میکنیم هیچکدام از کتابهای کتابخانهمان را نمیتوانیم بخوانیم. با مجموعهی تجربههای کوتاه شاهکارهای تاریخ ادبیات جهان و تاریخ نمایش جهان در اختیار ما قرار میگیرد.
درباره کتاب صلیب سرخ
در کلبهای خارج از شهر، کارول به همراه جیم زندگی میکند. کارول احساس میکند بیمار است و این موضوع را به جیم میگوید. آنها خدمتکاری دارند که همراهشان زندگی میکند. زمانی که خدمتکاربر ای تعویض ملحفههای تخت میآید جیم به او هشدار میدهد که تخت شپش دارد و این شپشها همچون کابوسی زندگی کارول و جیم را فرامیگیرند.
درباره سام شپارد
ساموئل شپارد راجرز نمایشنامهنویس، کارگردان و بازیگر آمریکایی است. از جمله فیلمهای او میتوان به چیزهای درست، بلکتورن و باندیداس اشاره کرد. شپارد یکی از نویسندگان فیلمنامه فیلم پاریس، تگزاس بود. او در سال ۱۹۷۹ برای نمایشنامه کودک دفنشده جایزه پولیتزر را گرفت. شپارد علاوه بر نمایشنامه، داستان کوتاه هم مینویسد. مجموعه داستان خواب خوب بهشت از آثار اوست که به فارسی ترجمه شده است.
شپارد از هرجومرج می نویسد. از رنج شکست و آرزوهای به دل مانده موفقیت، او انسان را موجودی بومی نمیداند بلکه معتقد است انسان موجودی جهانوطن است که سرمایه و قدرت او را احاطه کردهاند. شخصیتهای او اجتماعی نیستند، همیشه عصبانیاند و خشونتی پنهان یا آشکار دارند.
بيماری فيزيکی و روانی و دوری از جامعه و تنهايی، درد مشترک شخصیتهای تمامی آثار شپارد است. در لابهلای شخصيتهای تنها و رها شده سام شپارد يک حقيقت وجود دارد؛ حقيقتی که باعث بیماری آنها و فروپاشی زندگيشان شده؛ حقيقتی که در گذشته رخ داده و ما در طول نمايشنامه مانند داستانی پليسی آن را کشف میکنيم.
خواندن کتابهای مجموعه تجربههای کوتاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر فکر میکنید فرصتتان برای کتاب خواندن کوتاه است اما عطش خواندن و لذت بردن از دنیای کتاب شما را رها نمیکند، این مجموعه برای شما نوشته شده است.
بخشی از کتاب صلیب سرخ
جیم: دیروز از یه درخت بالا رفتم و چندساعتی خارش قطع شد. از همهجای درخت بالا رفتم. از شاخهها تا نوک درخت. چند ساعت نوک درخت نشستم و سیگار کشیدم. تا یه مدتی مؤثر بود. بعد رفتم شنا، که بهم کمک کرد. شنا همیشه مؤثر ئه. بعد نرمنرم دور دریاچه دویدم. تمام مسیر رو پیادهرَوی کردم. حسابی عرق کردم و به نفسنفس افتادم و قلبم شروع کرد به کوبیدن.
خون یهدفعه توُ همهٔ بدنم جریان پیدا کرد.
خدمتکار: خیلی وقت ئه دچارشون ای؟
جیم: الآن حدود دهسال ئه که شپش دارم، هرسال هم بدتر میشه. خیلی سریع تخم میگذارند. البته، جالب ئه. مثل این ئه که دو تا بدن رو باید تغذیه کنی.
خدمتکار: خب، من میتونم ببرمت. ماشین دارم. [جیم رو به طرف او بر میگرداند.] میخوایی همین الآن بریم؟
جیم: تو هرروز میآیی و میری؟
خدمتکار: خُب، پیاده نمیآم.
جیم: تو اینهمه راه رو از شهر رانندگی میکنی که بیایی وسط جنگل و رختخوابهای دیگرون رو عوض کنی؟
خدمتکار: درست ئه.
جیم: توُ شهر تخت نیست؟
خدمتکار: رانندگی رو دوست دارم.
جیم: من هم دوست دارم. جالب ئه. آروم. آهسته. راحت. آسوده. فارغالبال. خوشآیند. مسحورکننده. لذتبخش.
خدمتکار: آره.
جیم: گفتی توُ شهر دکتر هست؟
خدمتکار: اوا، معلوم ئه. فکر میکنم. اگه بخوایی احتمالاً میتونیم یکی پیدا کنیم.
جیم: اینجا دکتری نیست، بله؟ منظورم این ئه که یه دکتر محلی توُ این منطقهٔ جنگلی نیست. یکی از اون بروبچههای محلی با یه فورد مدلِ تی و یک کیف چرمی پُر از دِدِتِ. حتی یه دامپزشک. شنیدهم دامپزشکها هم میتونند مثل یه حکیم یا دکتر واقعی به آدم کمک کنند. این رو شنیدهٔ؟
خدمتکار: میخوایی بری شهر یا نه؟
جیم: اوخجون! من ماشینسواری رو دوست دارم. خیلی دوست دارم. ماشینسواری توُ شهر و دیدن یه دکتر. و بعد برگشتن به همینجا. اما واسه تو کلی زحمت میشه. راه اضافی. دوبار رفتوبرگشت. رفتوبرگشت.
خدمتکار: مهم نیست.
حجم
۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۰ صفحه
حجم
۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۰ صفحه
نظرات کاربران
خیلی هنری بود برای مخاطب معمولی ی کمی عجیبه
خیلی خوب بود،حتما مطالعه کنید👌