دانلود کتاب صوتی غرب غم‌‌زده با صدای فروغ حداد + نمونه رایگان

معرفی کتاب صوتی غرب غم‌‌زده

کتاب صوتی «غرب غم‌‌زده» نوشتهٔ‌ مارتین مک‌دونا با ترجمهٔ بهرنگ رجبی و گویندگی فروغ حداد و مهران نوروزی و سیاوش اکبریان و فرناز حداد و افرا گرامی در انتشارات شرکت توسعه محتوای لحن دیگر چاپ شده است.

درباره کتاب صوتی غرب غم‌‌زده

میان سه نمایشنامه‌ای که به «سه‌گانه‌ لی‌نِین» معروف شدند، غربِ غم‌زده نمایش زیاده‌روی است، قصۀ دو برادر که در خانه‌ای مشترک زندگی می‌کنند و نه فقط از کودکی تا بزرگسالی کم به همدیگر بدی نکرده‌اند بلکه همین الان هم جفت‌شان حاضرند هر کاری بکنند تا آن یکی را به زانو دربیاوند. نمایشنامه‌های مک‌دونا پُر آدم‌های قسی‌القلبَ‌اند اما شاید هیچ‌کدام‌شان مهابتِ غربِ غم‌زده را ندارند، چون اینجا معلوم نیست آدمها چرا اینطور بی‌محابا خشونت می‌کنند و بی‌رحم‌اند ــ و حتا از این هم ترسناک‌تر: برای خود این آدم‌ها که اصلاً مهم نیست چرا.

درباره مارتین مک دونا

مارتین مک‌دونا متولد ۱۹۷۰ است در لندن؛ نوجوانِ چهارده‌ساله‌ای بود که با دیدنِ نمایشی از دیوید ممِت، «بوفالوی امریکایی»، تصمیم گرفت نویسنده بشود. درس را رها کرد و طی هشت سالِ بعدش صد و خُرده‌ای قصه و طرحِ فیلمنامه نوشت و برای هر جا به ذهنش می‌رسید، فرستاد؛ همه‌شان رد شدند. در بیست و چهارسالگی هنوز داشت با مقرری هفته‌ای پنجاه دلارِ دولت سَر می‌کرد که تصمیم گرفت نمایشنامه بنویسد. دوره‌ای هر روز صبح پا شد و تا بعد از ظهر کار کرد، بعد هم تا آخرِ شب می‌نشست پای تلویزیون به دیدنِ سریال‌های شبکه‌های مختلف تا برای گره‌افکنی و به جانِ هم انداختنِ شخصیت‌ها، ایده بگیرد. نتیجه این که ظرفِ نُه ماه، هفت نمایشنامه نوشت؛ از یکی‌شان راضی نبود اما شش‌تای باقی در همین مدتِ کوتاه بدل به کلاسیک‌های تئاتر انگلستان شده‌اند و دست‌کم اولی‌شان، «ملکه‌ی زیبایی لی‌نِین» از بهترین نمایشنامه‌های همه‌ی اعصار خوانده شده. بعدِ آن فقط دو نمایشنامه‌ی دیگر نوشته و یک فیلمِ کوتاه و دو فیلمِ بلند ساخته. یکبار سرِ مصاحبه‌ای در پاسخ به این پرسش که چرا این سال‌ها کم کار شده جواب داد چند تا فیلمنامه‌ی آماده برای فیلمبرداری دارد اما دلش نمی‌خواهد بسازدشان، چون هنوز پیر نشده و الان وقتِ سفر کردن و خوش گذراندنش است، بعدترها هم می‌شود نمایشنامه نوشت و فیلم ساخت.

کتاب صوتی غرب غم‌‌زده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی به علاقه‌مندان به تئاتر پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب صوتی غرب غم‌‌زده

وِلش:      (مکث) الآن که دیگه باباتون مُرده، این خونه براتون خیلی غمگین‌کننده نمی‌شه؟

کُلمَن:      نه.

وِلش:      هوه، من که مطمئنم یه‌ذره غمگین‌کننده می‌شه.

کُلمَن:      اگه تو می‌گی یه‌ذره غمگین‌کننده می‌شه که شاید واقعاً یه‌ذره غمگین‌کننده بشه. اگه ‌به‌زور می‌خوای تو حلقم بچپونی که باور می‌کنم؛ اصلاً مگه تو صاحب‌نظرِ جهانی در موردِ غمگینی نیستی؟

وِلش:      حالا که دیگه آزاد و راحتی، دختری نیست که بیاد تو زندگیت؟ هاه، شرط می‌بندم چندصدتا هست.

کُلمَن:      فقط مامانِ تو.

وِلش:      امروز حال‌و‌روزت خیلی قشنگه ها. (مکث) پس تو عمرت هیچ‌وقت عاشقِ هیچ دختری نبوده‌ی کُلمَن؟

کُلمَن:      چرا، یه بار عاشقِ یه دختری بودم که هیچ‌جوره به توی کوفتی ربطی نداره. تو دانشکده بود. آلیسون اُهولیهَن. یه موهای قرمزِ خوشگلی داشت. ولی یه روز یه مداد رفت تهِ حلقومش. نُکِ تیزِ مداده رو داشته میک می‌زده. احتمالاً یکی یه سُقُلمه‌ای زده بود بهش. همون هم پایانِ ماجرای من و آلیسون اُهولیهَن بود.

وِلش:      دختره مُرد کُلمَن؟

کُلمَن:      نه، نمرد. کاش می‌مرد. نه، با دکترِ نکبتی نامزد کرد که مداده رو براش کِشید بیرون. هر کَسی می‌تونست اون کارو بکنه. دکتر نمی‌خواست. بخت با من نیست دیگه.

(مکث. وِلش مقدارِ دیگری از لیوانش می‌نوشد. وَلین با کیسه‌ای داخل می‌شود و از داخل کیسه چند مجسمه‌ی جدید بیرون می‌آورد و آنها را روی قفسه می‌چیند. کُلمَن تماشا می‌کند.)

وَلین:      فایبرگلاس.

کُلمَن:      فایبرگلاسِ کوفت.

وَلین:      نه، توی کوفت، عوضِ فایبرگلاسِ کوفت.

کُلمَن:      نه، تو دوتا کوفت، عوضِ فایبرگلاسِ کوفت...

وِلش:      هِی، بسه دیگه!! (مکث) یا مسیح!

وَلین:      اون شروع کرد.

کبوتر سفید
۱۴۰۱/۰۳/۱۳

گویندگی های خیلی حرفه ای و جذاب

Yeganeh
۱۴۰۱/۰۳/۲۵

کتاب خیلی خوب و جالبیه. درباره دو برادر که همیشه با هم مشکل دارن .....👏👏👏

زمان

۱ ساعت و ۵۷ دقیقه

حجم

۱۰۷٫۶ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۱ ساعت و ۵۷ دقیقه

حجم

۱۰۷٫۶ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۶۹,۰۰۰
تومان