کتاب ایدئولوژی زیباییشناسی
معرفی کتاب ایدئولوژی زیباییشناسی
کتاب ایدئولوژی زیباییشناسی، نوشته تری ایگلتون و ترجمه مجید اخگر به مبحث زیباییشناسی، خاستگاه و ضرورت این موضوع میپردازد.
دربارهی کتاب ایدئولوژی زیباییشناسی
کتاب ایدئولوژی زیباییشناسی یکی از مهمترین آثار تری ایگلتون است. او در این اثر تصمیم ندارد که تاریخچهای از زیباییشناسی ارائه بدهد. اما بررسی خاستگاهها و ضرورتهای حوزهی زیباییشناسی، یکی از مباحث اصلی و مهم کتاب است. در حقیقت تری ایگلتون در کتاب ایدئولوژی زیباییشناسی مسیر طولانی تفکر اروپایی را دربارهی هنر مورد بحث و بررسی قرار میدهد. این بررسی در سایهی سه ضلع حقیقت یعنی فلسفه، هنر و اخلاق است.
کتاب ایدئولوژی زیباییشناسی، چهارده فصل دارد. تری ایگلتون در این فصلها به ترتیب به متفکران انگلیسی، کانت، شیلر، فیشته، شلینگ، هگل، شوپنهاور، کیرکهگارد، مارکس، نیچه، فروید، هایدگر، بنیامین و آدورنو میپردازد، و در فصل آخر نیز ضمن پرداختن به فضای پستمدرنیستیِ دهههای آخر سدهی بیستم و طرح دیدگاههای متفکرانی چون فوکو، لیوتار، و هابرماس، جمعبندی خود از بحث را ارائه میهد.
کتاب ایدئولوژی زیباییشناسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از دوستداران فلسفه و مطالعات فلسفی هستید و به مبحث جذاب زیباییشناختی، علاقه دارید، کتاب ایدئولوژی زیباییشناسی را انتخاب کنید.
بخشی از کتاب ایدئولوژی زیباییشناسی
زیباییشناسی به عنوان گفتمانی مربوط به بدن تولد یافت. این اصطلاح در صورتبندی اولیهٔ خود به وسیلهٔ فیلسوف آلمانی الکساندر باومگارتن، در درجهٔ نخست به هنر اشاره نداشت بلکه، همانطور که لغت یونانیِ aisthesis نشان میدهد، ناظر به کل حوزهٔ ادراک و حسیافتِ (sensation) انسانی بود، در تقابل با قلمرو رفیعترِ تفکر مفهومی. تمایزی که اصطلاح aesthetic در آغاز در میانهٔ سدهٔ هجدهم به اجرا میگذارَد تفاوت میان «هنر» و «زندگی» نیست، بلکه تفاوت امر مادی و امر غیرمادی است: تفاوت چیزها و اندیشهها، حسیافتها و ایدهها، آنچه که به حیات جانوری ما مربوط میشود در مقابل آنچه حیات سایهوار خود را در پستوهای ذهن دنبال میکند. چنان است که گویی فلسفه بهناگهان نسبت به این واقعیت هوشیار میشود که قلمروِ متراکم و پرهیاهویی بیرون از جزیرهٔ ذهنی خودش وجود دارد که آن را با تهدیدِ چیزی بهتمامی خارج از دامنهٔ نفوذش مواجه میکند. و این قلمرو چیزی کمتر از زندگی حسپذیر ما در تمامیت آن نیستیعنی کل قلمرو علائق و بیزاریهای ما، نحوهٔ برخورد جهان با سطوح حسپذیرِ بدن ما، و همهٔ آنچه در نگاه و دل و جرئت ما ریشه دارد و چیزهایی که از جایگیریِ کاملاً معمولی و زیستشناختیِ ما در جهان نشئت میگیرند.
امر زیباییشناختی مربوط به این زمختترین و ملموسترین سویهٔ امر انسانی است، چیزی که فلسفهٔ مابعد دکارت، در نوعی لغزش عجیب توجه و تمرکز، به نحوی موفق به نادیده گرفتن آن شده است. به این ترتیب، میتوان [ظهور زیباییشناسی] را جزو نخستین تحرکاتِ ماتریالیسمی ابتدایی به شمار آوردتحرکاتِ شورشِ مدتها خاموشماندهٔ بدن در برابر ستم و سلطهٔ امر نظری.
اما غفلت فلسفهٔ کلاسیک از این قلمرو بدون هزینهٔ سیاسی نبود. زیرا چگونه نظامی سیاسی میتواند بدون مورد توجه قرار دادنِ ملموسترین حوزهٔ امور «زیسته»، و هرآنچه که به زیستِ تنانی و حسیِ جامعه تعلق دارد، شکوفا شود؟ چگونه ممکن است «تجربه» خارج از دامنهٔ مفاهیمِ هدایتگرِ جامعه قرار گیرد؟ آیا ممکن است این حوزه بهتمامی در برابر عقلْ خاموش و نفوذناپذیر مانده باشد، و همانقدر برای مقولات و مفاهیمِ آن دسترسناپذیر باشد که عطر آویشن یا طعم سیبزمینی؟ آیا باید از حیات بدن به عنوان دیگریِ محض و نااندیشیدنیِ اندیشه دست کشید، یا ممکن است بتوان راه و رسم رازآلودِ آن را به نحوی از انحاء به وسیلهٔ فرایند تعقل ردیابی کرددر قالب چیزی که در حقیقت دانشی سراپا تازه خواهد بود، یعنی دانش حسپذیری؟ اگر این ترکیب چیزی جز نوعی تناقض در عبارت نباشد، بدون شک پیامدهای سیاسیِ وخیمی بر آن مترتب خواهد بود. هیچچیز ناکارامدتر از عقلانیتی حکمفرما نیست که قادر به شناخت چیزی خارج از مقولات و مفاهیم خود نباشد، یعنی جستوجو در همانچیزی که خمیرمایهٔ احساساتوادراکات را شکل میدهد برایش ممنوع باشد. چگونه پادشاه مطلقعقل قرار است مشروعیت خود را حفظ کند، در حالی که آنچه کانت «ازدحام» حواس مینامید برای همیشه خارج از قلمرو فهم آن قرار داشته باشد؟ آیا قدرت نیازمند قابلیتی برای کالبد بخشیدن به احساساتِ آنچه بر آن حکم میراند نیست؟ آیا لازم نیست نوعی علم یا منطقی انضمامی در اختیار داشته باشد که با آن بتواند ساختارهای حیات زنده و ذیشعور را از درون نقشهبرداری کند؟
حجم
۷۵۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۴۰ صفحه
حجم
۷۵۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۴۰ صفحه
نظرات کاربران
ترجمهی بسیار ناهموار و ضعیفی داره. قشنگ معلومه مترجم در کل مسیر ترجمه، در حال کُشتی گرفتن با متن بوده و عرقریزیِ طاقتفرسایی رو از سر گذرونده!! مترجم عزیز، هنوز نمیدونه که «ایسم» یه پسوندِ اسمسازه که برای نشون دادنِ
خواندن این کتاب را به دانشجویان هنر و فلسفه توصیه می کنم.