دانلود و خرید کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج؛ جلد دوم دیوید فورلی ترجمه علی معظمی
تصویر جلد کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج؛ جلد دوم

کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج؛ جلد دوم

معرفی کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج؛ جلد دوم

کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج نوشته دیوید فورلی است که با ترجمه علی معظمی منتشر شده است. این کتاب جلد دوم این مجموعه است که ازارسطو تا آگوستین را بررسی می‌کند.

درباره کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج

تاریخ فلسفه، همان‌طور که از نامش برمی‌آید، بیانگر وحدت دو رشته بسیار متفاوت است که هر کدام قیدوبندهای جدی بر دیگری تحمیل می‌کند. تاریخ فلسفه به‌عنوان تمرینی در تاریخ اندیشه‌ها مستلزم آن است که فرد با «دیدگاهی متکی بر دوران» درک کاملی از این موضوع داشته باشد که متفکران مورد بررسی چگونه به پرسش‌های خویش پاسخ می‌دادند، چارچوب مفهومی‌شان برای بررسی موضوع‌ها، فرضیه‌ها و هدف‌های‌شان، نقاط کور و سهو و خطای‌شان چه بوده است.

تاریخ فلسفه راتلج بررسی زمانمند از تاریخ فلسفه، از آغاز آن تا زمان کنونی است. هدف آن بحث عمیق درباره تمامی پیشرفت‌های عمده فلسفی است و با این هدف بیشترین فضا به آن دسته از افراد اختصاص داده شده که عموما‌ً از فیلسوفان بزرگ شمرده می‌شوند. اما شخصیت‌های کم‌اهمیت‌تر نیز نادیده گرفته نشده‌اند و امید می‌رود که خواننده بتواند در این ده جلد تاریخ، دست‌کم به اطلاعات پایه‌ای درباره هر فیلسوف مهمِ گذشته و حال دست یابد.

خواندن کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به تاریخ و فلسفه می‌کنیم

بخشی از کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج؛ جلد دوم

ما برای فهمیدن این‌که مکتب اپیکوری چه بوده است شدیداً به دیگر نویسندگان باستان وابسته‌ایم. خوشبختانه یکی از آن‌ها نویسندهٔ برجسته و درخشان و شاگرد وفادار اپیکور، لوکرتیوس، است که در منظومهٔ دربارهٔ ماهیت اشیا، که از او به‌جامانده است شرح مبسوطی از دیدگاه‌های کیهان‌شناسانهٔ اپیکور به دست می‌دهد، و نظر ما را در بسط فهمی که از معرفت‌شناسی و نظریهٔ اخلاقی اپیکور یافته‌ایم به نحو قابل اعتمادی تأیید می‌کند.

رواقیون کمتر از این بخت‌یار بوده‌اند. تا پیش از سنکا که در امپراتوری روم می‌زیست هیچ اثری از رواقیون شناخته‌شده باقی نمانده است: ما در شناخت زنون بنیان‌گذار این مدرسه، و کلینتس و خروسیپوس، به منابع دست‌دوم متکی هستیم. این مسئله احتمالاً در مورد خروسیپوس بیشتر مایهٔ تأسف است زیرا او به نحو حیرت‌آوری پرکار بوده است، و در میان رواقیون اولیه از هر لحاظ نظام‌مندترین فیلسوف بوده و گسترده‌تر از سایرین کار کرده است. در دوره‌های قرون وسطا و مدرن تصویری که رواقیون از جهان داشتند بسیار کمتر از تصویر ارسطو از جهان شناخته شده بود: نویسندگان رواقی رومی (نظیر سنکا و امپراتور مارکوس اورلیوس) اساساً دربارهٔ موضوعات اخلاقی نوشته‌اند.

king book
۱۴۰۰/۰۷/۲۱

عالی خیلی خوبه پیشنهاد میکنم بگیرین کتا ب خیلی جذابی هست

آن‌ها که فکر می‌کنند در همهٔ موارد باید علت را نشان داد ظاهراً نمی‌دانند که اولاً از نظر عملی لازم نیست که همیشه چنین کنیم، در ثانی بسیاری از چیزهایی که وجود دارند به نحوی ماهیتاً مانند اصول هستند، و بنابراین نمی‌توان برای‌شان توضیحی علّی آورد. به‌علاوه، این افراد گاهی اوقات در فرض این‌که چه چیزی ناشناخته، مورد بحث، و نامطلوب است اشتباه می‌کنند. باید به کسانی که به این طریق علت‌یابی می‌کنند و کسانی که فکر می‌کنند برای هر چیزی باید علتی نشان داد، بی‌اعتنا بود؛ در عوض باید بر چیزهایی تکیه کرد که در طول دوره‌ای طولانی برپایهٔ تجربه (امپِیریا) ابداع شده‌اند؛ و زمانی باید برای امور تصادفی به دنبال علت بود که ارائهٔ علت احتمال قابل فهم کردن و قابل باور کردن آن‌چه در موردشان می‌گوییم را بیشتر کند.
محمد طاهر پسران افشاریان
پس از پروکلوس مکتب آتن یک استاد شاخص داشت: داماسکیوس. او کتابی دربارهٔ اصول نوشت که در آن یک اصل غیرقابل وصف را بالاتر از احد می‌گذارد ــ دیدگاهی که یامبلیخوس هم به آن رسیده بود. در دورهٔ ریاست او بر آکادمی ژوستینین امپراتور روم این مکتب را در سال ۵۲۹ تعطیل کرد. افلاطون‌گرایی دیرزمانی بود که در اسکندریه فعال بود ــ اسکندریه همان جایی است که چنان که دیدیم فلوطین در آن‌جا تحصیل کرده بود ــ و حتا اگر دانش ما گسست‌هایی دربارهٔ تاریخ افلاطون‌گرایی در آن‌جا داشته باشد می‌توان فرض کرد که اسکندریه تاریخ ممتد و طولانی‌یی از افلاطون‌گرایی داشته است. مکتب افلاطون در قرن پنجم میلادی رونقی یافت و تا قرن هفتم هم فعال بود.
محمد طاهر پسران افشاریان
می‌توان صرفاً ادعا کرد که در حالی‌که همهٔ خیرهای دیگر را می‌توان به طور عامدانه برای رسیدن به خوشبختی برگزید، خوشبختی را نمی‌توان برای چیز دیگری برگزید.
رئوف
از نظر ارسطو حملهٔ افلاطون به شاعران از سر گمراهی بود چرا که افلاطون ماهیت و تأثیر داستان را به نحوی نادرست طرح می‌کرد. پس، برنامهٔ ارسطو این نبود که شرحی از همهٔ آن‌چه ما «شاعری» می‌خوانیم به دست دهد، بلکه می‌خواست بنیاد دو گونهٔ داستانی را که در عصر او به اوج خود رسیده بودند بررسی کند. ارسطو در این بررسی نه‌تنها به افلاطون «جواب» داد بلکه در «دعوای درازمدت میان شعر و فلسفه» همچون یک میانجی ظاهر شد
رئوف
ارسطو می‌گوید که غایت‌مندی یکی از وجوه اساسی جهان طبیعی است («در طبیعت هیچ‌چیز بیهوده نیست»)؛ اپیکور موجودیت‌های اساسی فیزیکش، اتم‌ها و خلأ، را «طبیعت‌ها» می‌خواند و خوش‌باشی خد را بر این پایه استوار می‌کند که همهٔ جانوران به طور طبیعی به دنبال لذت‌اند. کلبیون اصرار داشتند که ما باید از طبیعت پیروی کنیم و نه از قرارداد؛ شعار مشهور دیوژن مبنی بر این‌که «نقد را از سکه بینداز» (نقد یا پول رایج: نومیسما)، عبارتی که در آن نومیسما به معنای سکه و پول رایج با نوموس به معنای قرارداد و قانون هم‌ریشه بود.
رئوف
از نظر آگوستین گذشته و آینده وجود ندارند (به معنای وجود حال)، اما در حافظه و انتظار ما حاضرند. وقایع گذشته در تصاویری که از ادراکات حسی دریافت می‌کنیم حضور دارند؛ حضور نشانه‌ها یا علت‌های وقایع آینده، ما را به پیش‌بینی یا پیشگویی آن‌ها قادر می‌کند. آگوستین هم مانند رواقیون از سه زمان اصلی صرف فعل در زبان قراردادی انتقاد می‌کند: ما باید به معنای دقیق کلمه، تنها از سه زمان‌ِ حال، زمان‌ِ «حالِ امور گذشته» و زمان‌ِ «حالِ امور آینده» صحبت کنیم
رئوف
حرکت طبیعی چهار عنصر تحت قمر مستقیم‌الخط بود. اما اجرام آسمانی در مدارهای دایره‌ای بر روی سطح کره‌های گردان حرکت می‌کردند (ترتیب این کرات را در بخش‌های بعدی شرح خواهیم داد). اما کره‌های فیزیکی باید جرم فیزیکی داشته باشند. به این ترتیب ارسطو با این پرسش روبه‌رو است: کرات آسمانی از چه ساخته شده‌اند؟ بعید است که این کرات از هیچ‌یک از عناصر تحت قمر که حرکت مستقیم‌الخط دارند ساخته شده باشند. حرکت آسمان‌ها بر طبق نظر ارسطو در کتاب دربارهٔ آسمان‌ها، ما را وا می‌دارد تا عنصر پنجمی وضع کنیم که حرکت طبیعی‌اش مستقیم‌الخط نیست بلکه دایره‌ای است. از آن‌جا که ارسطو به معانی مختلف این عنصر را برتر از چهار عنصر دیگر می‌دانست، آن را «جسم اولی» می‌نامید. اما با وجود این‌که این ارسطو بود که برای این عنصر اصطلاحی فنّی وضع کرد، فکرِ وجود یک عنصر خاص در آسمان منحصر به او نبود، و دیگران هم برای این عنصر واژهٔ قدیمی «اثیر» (اتر) را به کار می‌بردند
محمد طاهر پسران افشاریان
از قرن سوم تا قرن ششم میلادی یعنی زمانی که امپراتور ژوستینین مکاتب فلسفی غیرمسیحی را در اسکندریه تعطیل کرد، فلسفهٔ نوافلاطونی فلسفهٔ غالب در جهان یونانی ـ رومی بود
محمد طاهر پسران افشاریان
با این حال فلسفهٔ نوافلاطونی حتا بعد از این تعطیلی هم تا سال ۶۲۴ یعنی فتح اسکندریه به دست مسلمانان، در اسکندریه دوام آورد. فلوطین در رم درس می‌داد اما در نهایت فلسفهٔ نوافلاطونی در سراسر امپراتوری خصوصاً در شرق آن رواج یافت و مراکز آن در دوره‌های متفاوت در رم، سوریه و پرگاموم بود، و در آتن و اسکندریه سنت‌هایی بادوام داشت
محمد طاهر پسران افشاریان
به این ترتیب فلسفهٔ نوافلاطونی برای مدت ۴۰۰ سال فلسفه‌ای فعال بود. در آخرین دوره‌ای که فلسفه‌های غیرمسیحی در قرون اولیهٔ مسیحی تفوق داشتند، فلسفهٔ نوافلاطونی مکتبی از فلسفهٔ باستان بود که ابتدا مورد مخالفت قرار گرفت و سپس به‌زودی اندیشه و الاهیات مسیحی را متأثر کرد. دوره‌های بعدی فلسفهٔ نوافلاطونی توسط مفسران نوافلاطونی ارسطویی مشخص می‌شوند که خارج از حوزهٔ زمانی مورد توجه این کتاب قرار می‌گیرند. اما حتا دوره‌ای که از فلوطین در قرن سوم میلادی تا پروکلوسی در قرن پنجم میلادی طول می‌کشد لیست پروپیمانی از فیلسوفان نوافلاطونی را پیش روی‌مان می‌گذارد.
محمد طاهر پسران افشاریان

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۸۲۲ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۸۲۲ صفحه

قیمت:
۱۸۴,۰۰۰
۹۲,۰۰۰
۵۰%
تومان