دانلود و خرید کتاب زمان دست دوم سوتلانا آلکسیویچ ترجمه عبدالمجید احمدی
تصویر جلد کتاب زمان دست دوم

کتاب زمان دست دوم

معرفی کتاب زمان دست دوم

کتاب زمان دست دوم نوشت سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ با ترجمه عبدالمجید احمدی به همت نشر چشمه منتشر شده است. زمان دست دوم نخستین‌بار در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. این کتاب پنجمین کتابِ سوتلانا الکسیویچ است که شورویِ بعد از جنگ جهانی دوم را روایت می‌کند.

درباره کتاب زمان دست دوم

کتاب زمان دست دوم نوشته‌ی سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ است. این کتاب به بازگو کردن داستان‌های افراد مختلف در شغل‌ها و موقعیت‌های مختلف می‌پردازد که در دوره گذار از کمونیسم شوروی به حکومتی جدید زندگی کرده‌اند و به نوعی سقوط شوروی را به چشم دیده‌اند. این کتاب تجربه‌های مختلف انسان‌ها در آن برهه حساس روسیه را به اشتراک می‌گذارد.

آنانی که تاریخ خوانده‌اند می‌دانند که تاریخ روسیه به‌خصوص از زمان آغاز کمونیسم، تاریخ پر پیچ و خمی دارد. کشوری که در طول چندین دهه حکمرانی کمونیستی انواع مختلفی از چالش‌ها را دیده، انقلاب کرده، در جنگ جهانی بالغ بر ۲۰ میلیون کشته داده، استبداد را با پوست و استخوان درک کرده، طعم بحران‌های زیست‌محیطی را چشیده و فروپاشی آرمان‌های کمونیستی را تجربه کرده است. شوروی کشوری عجیب با تجاربی هولناک از انواع مختلفی از استبداد و بحران‌ها است، تجربه‌ی زندگی به سبکی خاص و البته وحشتناک. و شاید به همین دلیل باشد که نویسنده‌ی کتاب زمان دست دوم می‌گوید ما تماما در جنگ بودیم؛ یا در حال جنگیدن بودیم یا در حال آماده شدن برای جنگ. حتی زمانی که صلح بود ما در جنگ زندگی کردیم.

اگر آثار قبلی سوتلانا الکسیویچ را خوانده باشید حتما ارادت و علاقه او به تاریخ شوروی و سعی او در گردآوری یک تاریخ شفاهی را درک کرده‌اید. کتاب‌های قبلی او هم در مورد شوروی و بحران‌هایی است که این کشور به خود دیده است. گویی که رسالت مرثیه‌سرایی تاریخ کمونیسم را به این زن داده‌اند. علاوه بر این علاقه نویسنده به روایت‌های چندصدایی و روایت قصه از زبان چندین شاهد است که در بسیاری از کتاب‌های او دیده می‌شود. همین سبک روایت چندصدایی الکسیویچ بود که آکادمی نوبل او را لایق دریافت جایزه ادبیات ۲۰۱۵ دید. این بار هم او در کتاب زمان دست دوم با همان سبک روایت معروفش به سراغ شوروی رفته است. اما نه شوروی زمان جنگ یا زمان آغاز، بلکه شوروی‌ای که دیگر در حال سقوط است و شهروندانش باید به زودی عادت کنند تمام آرمان‌ها و تبلبغات گسترده حکومتی که هفاد سال گوششان را کر کرده بود کنار بگذارند و به زندگی جدیدی که شاید بسیاری از آرمان‌های رژیم قبلی را به رسمیت نمی‌شناسد سلام کنند. نویسنده میگ‌وید حکومت و اهدافش به قدری در زندگی مردم نفوذ کرده بود که دیگر زندگی شخصی معنایی نداشت. حال تصور کنید به یک‌باره همه چیز تغییر می‌کند. واکنش افراد مختلف به این قضایا متفاوت است. عده‌ای دلشان برای روزگار سابق تنگ می‌شود و عده‌ای هم تاب و تحمل این تغییرات و از دست دادن آرمان‌هایی را که یک عمر با آن‌ها زندگی کرده‌اند، ندارند. شاید فکر کنید چون الکسیویچ نسبت به کمونیسم نقادانه می‌نویسد نسبت به حکومت بعدی نرم‌تر خواهد بود؛ اما نویسنده همواره به مشکلات بعد از تشکیل حکومت جدید و استقرار سرمایه‌داری هم توجه می‌کند و نتایج سرمایه‌داری جدیدی که فقط در آن پول مهم است را هم نشان می‌دهد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب زمان دست دوم را به همه دوستداران تاریخ و ادبیات به خصوص آنان که به فرهنگ روسیه علاقه‌مند هستند توصیه می‌کنیم. افزون بر این، اگر علاقه خاصی به سرنشت حکومت‌های کمونیستی دارید و می‌خواهید مردمی را که زمانی زیر سایه این نوع حکومت‌ها زیسته‌اند، بیشتر بشناسید خواندن این اثر برایتان خالی از لطف نخواهد بود. افراد علاقمند به جامعه‌شناسی و روانشناسی اجتماعی به خصوص در مبحث هویت جمعی هم می‌توانند از مطالعه این کتاب بهره ببرند.

چرا باید کتاب زمان دست دوم را بخوانیم؟

روایت‌های چندصدایی و شنیدن یک قصه از زبان چند نفر همواره جالب بوده و شاید در بازنمایی حقیقت موفق‌تر باشد. الکسیویچ درباره کتاب زمان دست دوم می‌گوید «احساسات را نباید وارد تاریخ کرد، ولی من سعی می‌کنم به چشم انسان به جهان نگاه کنم» و همین نگاه نویسنده است که باعث شده تا به سراغ نمونه‌های زنده و شاهدانی که سقوط را تجربه کرده‌اند برود تا روایت ملموس‌تر و اثرگذارتر باشد و مخاطب از احساسات افرادی که در آن برهه زندگی می‌کردند آگاه گردد.

درباره سوتلانا الکسیویچ

سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ برنده جایزه نوبل ۲۰۱۵، جایزه صلح کتاب‌فروشان آلمان و جایزه مدیسی است. او زاده‌ی ۳۱ مه ۱۹۴۸ از پدر بلاروسی و مادری اوکراینی است. از بچگی با داستان‌های زنان روستایشان که درباره جنگ جهانی، ترور و جنگ داخلی صحبت می‌کردند بزرگ شد. الکسیویچ از آن خبرنگارانی است که همیشه موی دماغ سیاستمداران بوده و وقایعی را گزارش می‌کند که شاید هزاران روبل برای پنهان شدن آن هزینه شده است! برای مثال او یکی از اولین کسانی بود که به حادثه چرنوبیل پرداخته و در راستای آن کتاب زمزمه‌های چرنوبیل را نوشت. او برای نوشتن کتاب‌هایش اکثرا مسافت و زمان زیادی را صرف می‌کند تا با بازماندگان وقایع صحبت کند. الکسیویچ به مدت چهار سال به شهرهای مختلف کشورش و مناطق جنگی افغانستان رفت تا پای صحبت جانبازان و مادران رزمندگانی که در حمله شوروی به افغانستان بودها‌ند بنشیند و کتاب صداهای شوروی از جنگ افغانستان را بنویسند. او در این کتاب جنایت‌هایی را روایت می‌کند که دولت سال‌ها از مردم پنهان نگه داشته بود که صد البته با واکنش تند روزنامه‌های نظامی و کمونیستی روبرو شد. البته این اولین تجربه الکسیویچ از این دست واکنش‌ها نبود. او بر سر نوشتن کتاب جنگ چهره زنانه ندارد به دیدگاه‌های ضد دولتی محکوم شده و به دستور مقامات این کتاب به کلی از بین رفت. هرچند که در دوران گورباچف و به لطف ایجاد فضای بازتر، بالاخره کتاب منتشر شد. سوتلانا الکسیویچ به خاطر نوشتن انتقاد از حکومت‌های شوروی و بلاروس سال‌ها مجبور شده تا در خارج از کشور زندگی کند. کتاب زمان دست دوم یکی از آخرین نوشته‌های الکسیویچ است که توسط عبدالمجید احمدی از زبان روسی ترجمه شده و به همت نشر چشمه چاپ شده است.

بخشی از کتاب زمان دست دوم

در روایت‌هایی که من ثبت‌شان می‌کنم، واژگان و عباراتی چون «تیرباران» «اعدام دسته‌جمعی» «نابود کردن» «گوشهٔ دیوار میخ‌کوب کردن» و یا گزینه‌هایی شورویایی چون «بازداشت» «ده سال حبس بدون حقِ مکاتبه» و «تبعید» گوش‌ها را به شکلی دردناک می‌خراشند. واقعاً ارزش زندگی انسان چه‌قدر است اگر به خاطر بیاوریم کمی پیش میلیون‌ها نفر کشته شدند؟! وجود ما مملو از نفرت و پیش‌داوری است. ما همه اهل آن‌جاییم، اهل گولاگ و جنگ دهشتناک. اشتراکی کردن تکه‌های گوناگون زندگی، غارت اموال اشراف، کوچاندن گستردهٔ مردم...

این سوسیالیسم بود، ساده بگویم، زندگی ما همین بود. آن موقع‌ها خیلی کم دربارهٔ زندگی صحبت می‌کردیم. اما حالا که جهان کاملاً تغییر کرده و قرار نیست به آن روزها برگردیم «آن زندگیِ» ما برای همه جالب و جذاب شده. برای کسی مهم نیست کیفیتش چگونه بود، ولی هر چه بود زندگی ما بود. من می‌نویسم، در داستان‌هایم وارد کوچک‌ترین جزئیات می‌شوم، جزئیات تاریخ سوسیالیسم «درونی» و «خانگی» مان. این‌که سوسیالیسم چگونه در روح انسانی خانه کرده بود. چیزی که همواره مرا مجذوب خود می‌کند این فضای کوچک است، دنیای درون انسان... دنیای درون انسان؛ همه‌چیز همان جا اتفاق می‌افتد.

کاربر ۱۱۴۵۹۱۶
۱۳۹۹/۰۴/۲۲

این انصاف نیست، با روح و روان ما کرم کتابها اینطور بازی نکنید. چرا 51 هزار تومن؟! چطور از همچین کتابی بگذرم اخه؟ مجبورم میکنید برم 80 تومن بدم کاغذیشو بگیرم. خوب، بعد از یکسال که کتاب کاغذی رو از انتشارات

- بیشتر
You٦٨
۱۳۹۹/۰۷/۲۳

واقعاً با چه منطقی نسخه 85000 تومانی چاپی اینجا 51000 تومنه؟ چرا انقدر زیاد؟

❤ محمد حسین ❤
۱۴۰۰/۰۲/۲۶

چون قیمت کتاب بالا هست، سعی کنید موقعی بخرید که بتونید با تخفیف تهیه‌ش کنید😉 موضوع کتاب در مورد گفتگوی نویسنده با مردم، درباره حکومت شوروی هست و نظرات اونا رو توی کتاب چاپ کرده. این نظرات به دو دسته تقسیم

- بیشتر
ABCD
۱۳۹۹/۰۳/۱۶

بسیار کتاب زیبا ، روان و در عین حال دردناکیه، به شدت توصیه میکنم.

VAFA.m.R
۱۳۹۹/۰۵/۲۴

نویسنده و مترجم هردو عااااااالین... قلم این نویسنده واقعا جذابه و به حق نوبل گرفته👌🏼

هو نعم الامیر
۱۳۹۹/۰۸/۱۸

متن روان و صمیمی و بی‌طرفانه نویسنده به همراه ترجمه روان و سلیسی که دارد کتاب را به کتاب خوش‌خوان تبدیل کرده. علاقمند شدم کتاب جنگ چهره زنانه ندارد را از همین نویسنده بخوانم. البته من نسخه چاپی کتاب را

- بیشتر
نرگس
۱۳۹۹/۰۳/۱۳

بسیار دوست داشتم کتاب را. روان و تاثیرگذار.

MohammadAA2000
۱۴۰۰/۱۰/۱۱

می تونم بگم کتابی هست که هر کسی باید بخونه بعضی جاهاش واقعا وحشتناک و تکان دهنده بود کتاب خیلی خوبی هست

atena
۱۴۰۰/۰۶/۲۲

واقعا این نویسنده و سبکش جالب هست و خیلی آدم رو با واقعیت‌ها و احساس مردم از اون وقایع آگاه میکنه و خیلی هم غم انگیزه

vahid
۱۴۰۱/۱۱/۲۹

نسخه چاپی 320تومان ناقابل! این یه عدد نیست! بلکه آینه وضعیت خرید کتاب در زمستان ۱۴۰۱ ایران..

هیچ حیوونی وحشی‌تر از آدم نمی‌تونی پیدا کنی. این آدمه که آدم رو می‌کشه، نه گلوله.
Book
اگه پول داری، انسانی. اگه نداری، هیچکی نیستی. کی براش مهمه که مثلاً تو مجموعه‌آثار هگل رو خوندی؟
Book
بچه‌های کودکستان ما رو بردند برای دیدن مجسمهٔ قهرمان پیشاهنگ شوروی، مارات کازِی. مربی‌مون گفت «بچه‌ها، این هم یک قهرمان خردسال، اون خودش رو منفجر کرد و کلی سرباز فاشیست رو به جهنم فرستاد. شما وقتی بزرگ‌تر بشید، باید مثل اون شید.» یعنی مثل اون باید خودمون رو با نارنجک منفجر کنیم؟
❤ محمد حسین ❤
حکومت شوروی برامون ابدی به نظر می‌رسید. می‌گفتیم: به عمرِ بچه‌ها و نوه‌هامون قد می‌ده! اما این حکومت زمانی که کسی انتظارش رو نداشت تموم شد.
❤ محمد حسین ❤
خلاصه... خلاصه... زندگی‌مون گذشت... اما حسرت یه چیز رو می‌خورم، این‌که زمان رو نمی‌شه با پول خرید. می‌خوای جلوِ خدا گریه کن، می‌خوای نکن، ولی نمی‌تونی بخریش. حکمتش همینه.
❤ محمد حسین ❤
من تمام عمرم رو منتظر زندگی خوب بودم. وقتی بچه بودم انتظار می‌کشیدم... وقتی بزرگ شدم هم همین‌طور... حتی حالا هم که پیر شده‌م منتظرم... خلاصه کنم برات، همه فریب‌مون دادند، زندگی بدتر هم شد. صبر کن، تحمل کن، هی صبر کن و تحمل کن.
❤ محمد حسین ❤
اخبار تلویزیون رو دوست ندارم. یه مشت دروغ تحویل مردم می‌دن
❤ محمد حسین ❤
خیلی از اعضای ارشد حزب و حکومت با کیسهٔ زباله از دفترهاشون فرار می‌کردند، با زنبیل‌های توری. خیلی از اون‌ها می‌ترسیدند شب‌ها توی خونهٔ خودشون بخوابند. می‌رفتند خونهٔ بستگان‌شون.
❤ محمد حسین ❤
آدم همیشه دلش می‌خواد زنده بمونه و زندگی کنه، حتی توی جنگ. توی جنگ خیلی چیزها دستت می‌آد... هیچ حیوونی وحشی‌تر از آدم نمی‌تونی پیدا کنی. این آدمه که آدم رو می‌کشه، نه گلوله. آدم، آدم رو می‌کشه...
❤ محمد حسین ❤
همهٔ این چرت‌وپرت‌هایی که راجع‌به عظمت روسیه می‌گفتند، گُنده‌گوزی از آب دراومد. وطن‌پرست‌های الکی! نشستند جلوِ “زامبی‌ویزیون”. اگه پنجاه کیلومتر از مسکو اون‌ورتر می‌رفتند... می‌دیدند خونه‌ها رو، می‌دیدند مردم دارند تو چه وضعیتی زندگی می‌کنند؛ تو لجن...
❤ محمد حسین ❤
اون موقع همه هنوز خیلی ساده و صادق بودند. حیفِ مای اون زمان... الآن دیگه ما نیستیم... قبلاً خیلی دلم می‌سوخت از این بابت.
❤ محمد حسین ❤
نسل جنگ... منظور نسل ما... زیادی موندیم توی حکومت. پیروز شدیم توی جنگ، کشور رو ساختیم، بعدش هم باید می‌رفتیم کنار، چون تصور ما از زندگی محدود می‌شد به معیارهای جنگیِ زندگی، تصور دیگه‌ای از زندگی نداشتیم. به همین خاطر این‌قدر از دنیا عقب افتادیم...
❤ محمد حسین ❤
من می‌تونستم علیه پدرم هم گزارش بدم... مادرم رو بفروشم... من می‌تونستم... بله! من حاضر بودم هر کسی رو لو بدم!
❤ محمد حسین ❤
بین ما قهرمان پیدا نمی‌شد، هیچ‌کس جرئتش رو نداشت دگراندیش بشه، زندانی بکشه یا این‌که به خاطر عقایدش تمام زندگیش رو توی تیمارستان بگذرونه. ما توی جیب‌مون انگشت وسط نشون می‌دادیم به حکومت. توی آشپزخونه‌ها می‌نشستیم، به شوروی فحش می‌دادیم و براش جوک می‌ساختیم.
❤ محمد حسین ❤
حکومتِ بلاروس امروزه شرکت مردم در تظاهرات اعتراضی صلح‌آمیز را تلاش برای براندازی تعبیر می‌کند. صدها نفر از مردم به علت ترس از تعقیب و تحکیم پایه‌های دیکتاتوری، از کشور فرار می‌کنند...
❤ محمد حسین ❤
تصورش رو بکن، یه زمانی کمیسر ملی بود. پای لیست اعدام‌ها و تیربارون‌ها رو امضا می‌کرد، ده‌هاهزار نفر رو به کشتن داد. سی سال کنار استالین بود. حالا توی پیری کسی حاضر نمی‌شه با همچین آدمی ورق‌بازی کنه... کارگرهای عادی تحقیرش می‌کنند... (سپس آرام صحبت می‌کند. نمی‌توانم تشخیص بدهم چه می‌گوید. فقط می‌توانم چند کلمه را متوجه شوم.) وحشتناکه... زیاد عمر کردن وحشتناکه.
❤ محمد حسین ❤
ما اولین ملت جهان بودیم که به فضا رفتیم... بهترین تانک‌های روی زمین رو تولید می‌کردیم، اما پودر رخت‌شویی و کاغذتوالت نداشتیم. این کاسه‌توالت‌های لعنتی، همه‌ش ازشون آب می‌چکید! نایلون‌های پلی‌اتیلن رو می‌شستیم و توی بالکن پهن می‌کردیم خشک شه. اگه کسی تو خونه‌ش دستگاه ویدیو داشت، انگار هلی‌کوپتر شخصی داشت. شلوار جین یه چیز دکوری بود... یه چیز خارق‌العاده و کم‌نظیر! این هزینه بود! همون هزینه‌ای که ما باید در قبال موشک‌ها و سفینه‌های فضایی می‌پرداختیم. در ازای تاریخ کبیرمون!
❤ محمد حسین ❤
یکی پشت بلندگو می‌ایستاد، دروغ می‌گفت، همه هم براش کف می‌زنند، و این در حالیه که همه می‌دونند که طرف داره دروغ می‌گه، خودِ طرف هم می‌دونه که همه می‌دونند که داره دروغ می‌گه. اما باز هم به دروغ گفتنش ادامه می‌ده و بعدش از کف زدن‌ها خوشحال و سرمست می‌شه.
❤ محمد حسین ❤
اما پدر ما می‌خواست از زندگی لذت ببره. هر اتفاقی که می‌افتاد، می‌گفت «قوی باش، بدتر از این در پیشه.»
Book
«با دستان آهنین بشریت را به خوشبختی می‌بریم!»
❤ محمد حسین ❤

حجم

۷۸۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۶۵۲ صفحه

حجم

۷۸۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۶۵۲ صفحه

قیمت:
۱۴۶,۰۰۰
۷۳,۰۰۰
۵۰%
تومان