دانلود و خرید کتاب روزگار رفته سوتلانا آلکسیویچ ترجمه فروغ پوریاوری

معرفی کتاب روزگار رفته

در کتاب روزگار رفته، آخرین سرخ‌ها، سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ، روزنامه‌نگار و نویسنده بلاروسی و برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۵ ا، تاریخ «بومی» و «داخلی» سوسیالیسم را کنار هم گذاشته است. سوتلانا از جنگ می‌نویسد و از سرزمین شوروی. کتاب‌های او درباره مردم این سرزمین و بلاهایی که از سرگذرانده‌اند بسیار معروف است؛ جنگ چهره‌زنانه ندارد، صداهایی از چرنوبیل و آخرین شاهدان نمونه‌های برجسته یادداشت‌های او درباره جنگ و فجایع انسانی روسیه است.

 کتاب روزگار رفته تا کنون جوایزی همچون جایزه کتاب لس‌آنجلس‌تایمز را به دست آورده و در نشریاتی مثل واشنگتن‌پست، نیویورک‌تایمز، بوستون‌گلوب و وال استریت‌جورنال کتاب برتر سال شده است.

درباره کتاب روزگار رفته

آلکسویچ در روزگار رفته از فروپاشی شوروی و پیدایش روسیه جدید می‌گوید. از پیامدهای آن. از اعلام استقلال‌های خونبار و جنگ بر سر تعیین مرزها و چهره‌های گوناگون و زشتی که دیو جنگ به خودش می‌گیرد.

آلکسویچ  در کتاب روزگار رفته، از زمان مرگ استالین تا فروپاشی شوروی را در مقاله‌ها، خاطرات و داستان‌هایی واقعی به تفصیل تشریح کرده است. به طوری که خواننده در این جریان با او همراه می‌شود، همذات‌پنداری می‌کند و تصاویری واضح، سرد و گاهی مایوس‌کننده از فرهنگ، مردم و سرزمین شوراها در ذهنش نقش می‌بندد. تصاویری از باور به اندیشه‌ای محکوم به شکست، از مردمی معتقد تا سر حد مرگ و جنون، از بردگانی که به قول الکسوویچ از برده بودنشان خوشحال بودند و حتی شاید نمی‌دانستند که برده‌اند. از بازی سیاست و ایدئولوژی و در یک کلمه از زندگی به سبک سوسیالیسم شوروی.

خواندن کتاب روزگار رفته را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

علاقه‌مندان به خواندن داستان‌های مستند و واقعی با محتوای تاریخی، سیاسی را به‌خواندن روزگار رفته دعوت می‌کنیم.

درباره سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ

سوتلانا الکساندرونا الکسیِویچ در ۳۱ مه ۱۹۴۸ در شهر ایوانو-فرانکیفسک به دنیا آمد. مادرش اوکراینی و پدرش اهل بلاروس بود. پس از پایان مدرسه، به‌عنوان خبرنگار مشغول به کار شد. آثار او انعکاسی از روحیه و زندگی شهروندان روسی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. سوتلانا آلکسیویچ علاوه بر نوبل موفق به دریافت جوایز دیگری مانند جایزه صلح کتاب‌فروشان آلمان و جایزه مدیسی شده‌است. 

جملاتی از کتاب روزگار رفته

در نظر پدران: آزادی یعنی نبودِ ترس؛ یعنی همان سه روزِ ماهِ اوت که طی آن توطئهٔ کودتا را شکست دادیم. به نظرِ پدرها، کسی که میان صد نوع سالامی حق انتخاب دارد، آزادتر از کسی است که میان ده نوع سالامی حق انتخاب دارد. آزادی هرگز شلاق نخورده است، اما روس‌ها نسل در نسل زیر شلاق بوده‌اند. روس‌ها آزادی سرشان نمی‌شود، باید قزاق و شلاق بالا سرشان باشد.

در نظر فرزندان: آزادی یعنی عشق؛ آزادی درونی ارزشی مطلق و بی‌چون و چراست. آزادی هنگامی تحقق می‌یابد که آدم از امیال خودش نترسد، یک عالم پول داشته باشد تا بتواند همه‌چیز داشته باشد و جوری زندگی کند که مجبور نباشد به آزادی فکر کند. آزادی امری طبیعی است.

من به دنبال یک نوع زبان می‌گردم. مردم به زبان‌های بسیار متفاوتی حرف می‌زنند: با بچه‌ها به یک زبان حرف می‌زنند و با عشق به زبانی دیگر. یک زبان دیگر هم هست که مختص حرف زدن با خودمان، واگویه‌های درونیمان است. در خیابان، سرِ کار، در سفر؛ هر جا بروید، زبان متفاوتی می‌شنوید. و اصل قضیه هم فقط خود واژه‌ها نیست، بلکه چیز دیگری است. حتی نحوهٔ حرف زدن در روز با نحوهٔ حرف زدن در شب تفاوت دارد، مردم روزها یک جور حرف می‌زنند و شب‌ها جوری دیگر. آنچه شب‌ها بین دو آدم اتفاق می‌افتد، بی‌هیچ رد و نشانی از تاریخ محو می‌شود. ما عادت کرده‌ایم به تاریخ روزهای مردم نگاه کنیم، اما خودکشی وضع و حالی شبانه است، وقتی است که آدم در مرز میان بودن و نبودن دل‌دل می‌کند. در مرز میان خواب و بیداری است. من می‌خواهم خودکشی را با شدت و حدت زندگی و احساسات فرد در طول روز درک کنم. یک بار، کسی از من پرسید: «می‌ترسی از خودکشی خوشت بیاید؟»

✨💫CEEPORT🌻💧
۱۳۹۹/۰۱/۱۶

تک ستاره فقط بخاطر قیمت عجیب این کتابه و اصلأ به قصد زیر سؤال بردن کیفیت کتاب نیست آخه انصافم خوب چیزیه!!! کتاب چاپی با کلی دنگ و فنگ و هزینه‌های سرسام‌آور چاپ ۸۸ تومن و نسخه دیجیتالش که فقط باید روی

- بیشتر
مهسا
۱۳۹۹/۰۴/۰۹

سلام لطفا به بی نهایت اضافه کنید چرا بی نهایت دیر به دیر کتاب بهش اضافه میشه

Farshid Dahi
۱۳۹۹/۱۰/۱۲

۵۰۰۰۰ تومن برای اجازه خواندن کتاب اونم فقط محدود به خواندن در پلتفرم طاقچه مبلغ منصفانه ای نیست. متاسفانه اکثر کتب این انتشارات قیمت فضایی دارند.

Mahla V.KiyAN
۱۴۰۰/۰۱/۲۰

کتاب حجیم و طویلی بود که مدت مدیدی را همچون قصه‌گوی شبانه، همراهش به سر کردم. سوتلانا آلکساندوونا الکسیوییچ در ایران، نویسنده ناشناخته‌ای نیست و آثار بسیاری از او به چاپ رسیده است. روزنامه نگاری دغدغه‌مند، که همواره فاجعه شکست

- بیشتر
سیدمحمدمیرفصیحی
۱۴۰۰/۰۲/۲۹

خیلی وقته منتظرم این کتاب رو تو بی نهایت بذارید!اما خبری نیست! بدون تخفیف همین جوری مونده!

کاربر 3564336
۱۴۰۰/۱۰/۰۹

انقدر گیرا بود کتاب هفتصد صفحه تی را در دو سه روز خواندم نگاه آدم به زندگی را عوض می کند

مانا
۱۴۰۰/۰۹/۰۴

بی نهایت کنید لطفا

کاربر ۲۰۵۴۰۶۸
۱۴۰۰/۱۰/۰۲

لطفا این کتاب را در طاقچه بی نهایت قرار دهید

Shirin Bahar
۱۴۰۰/۰۳/۰۹

خو شحالم که در تخفیف خریدم .ممنونم

دیاکو
۱۳۹۹/۱۱/۱۸

سلام کتاب معروف این خانم به نام انسان طراز نوین هست چرا نسخه الکترونیک شو کار نمی کنید ؟

همه‌چیزمان را دزدیده‌اند؛ پولمان، شرفمان. گذشته و حالمان را؛ همه‌چیزمان را دزدیده‌اند! حالا هم سر نوه‌هایمان را می‌تراشند، آن‌ها را سرباز می‌کنند، و اعزامشان می‌کنند تا از پول‌های میلیاردیشان دفاع کنند. می‌خواهم این را بدانم: ما برای چه جنگیدیم؟
شقايق بانو
در جنگ قهرمان وجود ندارد. آدم به محض این‌که اسلحه دست می‌گیرد، دیگر نمی‌تواند خوب باشد. دیگر نمی‌تواند خوب باشد.
شقايق بانو
در زندگی، هیچ‌چیز هولناک‌تر از این نیست که دوستمان نداشته باشند
شقايق بانو
«عظمت به چه دردم می‌خورد؟ دلم می‌خواهد در کشور کوچکی مثل دانمارک زندگی کنم. نه سلاح هسته‌ای داشته باشد، نه نفت، نه گاز. آن وقت دیگر هیچ‌کس با تفنگ توی سرم نمی‌زند.
شقايق بانو
«کمونیست کسی است که آثار مارکس را خوانده، ضدکمونیست کسی است که آثار مارکس را درک کرده!»
شقايق بانو
همه ۱۹۱۷ را لعنت می‌کنند. ما را «احمق» می‌نامند! «چرا باید انقلاب می‌کردید؟»
شقايق بانو
آن‌ها از تغییر می‌ترسیدند، چون هر بار که تغییر و تحولی پیش آمده بود، پدر مردم درآمده بود.
El
مردم انقلاب کردند. اما حالا ناگهان یادشان افتاده که حکومت تزاری «عصر طلایی» بوده
شقايق بانو
ما در تمام طول تاریخ اصلاً زندگی نکرده‌ایم، فقط نفس کشیده‌ایم، فقط از سر گذرانده‌ایم.
شقايق بانو
مردم اصلاً متوجه نبودند که برده‌اند و حتی بردگی را دوست داشتند.
alba
مردم اصلاً متوجه نبودند که برده‌اند و حتی بردگی را دوست داشتند.
شقايق بانو
تعداد کمی از مردم آشکارا مقاومت می‌کردند، اما تعداد به مراتب بیش‌تری از ما «مخالفان آشپزخانه‌ای» بودیم، زندگی یومیه‌مان را می‌گذراندیم و دعا می‌کردیم...
mhasadi78
آخر هیچ‌کس یادمان نداده بود چگونه آزاد باشیم، تا بوده همین فقط شیرفهممان کرده بودند که چطور در راه آزادی بمیریم.
شقايق بانو
قضیه این است که دموکراسی را با نفت و گاز نمی‌توان خرید؛ دموکراسی را مثل موز یا شکلات سوئیسی نمی‌توان وارد کرد. نمی‌توان با حکم رئیس‌جمهور دموکراسی برقرارکرد. لازمهٔ دموکراسی مردم آزاد است
شقايق بانو
هیچ دلم نمی‌خواهد به خیابان بروم و سعی کنم کاری کنم. بهتر است آدم هیچ‌کاری نکند. نه کار خیر، نه کار شر. چیزی که امروز خیر است، فردا شر از آب درمی‌آید.
شقايق بانو
چینی‌ها نفرین مشهوری دارند: «باشد که در روزگار جالبی زندگی کنی.»
Golshan
تعداد کمی از مردم آشکارا مقاومت می‌کردند، اما تعداد به مراتب بیش‌تری از ما «مخالفان آشپزخانه‌ای» بودیم، زندگی یومیه‌مان را می‌گذراندیم و دعا می‌کردیم...
alba
مردم اغلب از آزادی کفری بودند. «من روزی سه روزنامه می‌خرم و هر روزنامه روایت خودش را از حقیقت دارد. حقیقت کجاست؟ سابق بر این صبح از خواب بیدار می‌شدیم، پراودا می‌خواندیم و از هرچه لازم بود باخبر می‌شدیم و هرچه را لازم بود، می‌فهمیدیم.» مردم از رخوت ایام قدیم به کندی بیرون می‌آمدند.
alba
آدم‌های عاقل بچه‌هایشان را از این مملکت می‌برند.
شقايق بانو
ای هیولا، ای هیولایِ تولستوی نشان! تو بودی که ما را عین خودت عجیب بار آوردی! همهٔ عمر از تو چه شنیدیم؟ باید برای دیگران زندگی کنید... برای یک هدف عالی‌تر... باید خودتان را برای سرزمین مادری زیر تانک بیندازید، زیر هواپیما بیندازید. برای تداوم انقلاب... مرگی قهرمانانه... یادمان دادند مرگ زیباتر از زندگی است. به خاطر همین‌ها هیولا و اجق‌وجق بار آمدیم.
شقايق بانو

حجم

۶۷۵٫۲ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۷۶۰ صفحه

حجم

۶۷۵٫۲ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۷۶۰ صفحه

قیمت:
۳۸۰,۰۰۰
۳۰۴,۰۰۰
۲۰%
تومان