دانلود و خرید کتاب بدرود آناتولی دیدو سوتیریو ترجمه غلام‌حسین سالمی
تصویر جلد کتاب بدرود آناتولی

کتاب بدرود آناتولی

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۱۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بدرود آناتولی

کتاب بدرود آناتولی، اثری از دیدو سوتیریو، رمانی تراژیک از سقوط هلنیسم در آسیای صغیر و نسل‌کشی ارامنه و یونانیان در ترکیه امروزی و دولت عثمانی آن زمان است. 

برای آشنایی بیشتر با بخشی از تاریخ دنیا که هنوز ادعایی ثابت نشده است، رمان بدرود آناتولی را با ترجمه‌ی غلامحسین سالمی بخوانید. 

درباره‌ی کتاب بدرود آناتولی

بدرود آناتولی یک رمان تاریخی است. کتابی که از زبان یک جوان روستایی کم‌سواد روایت می‌شود. او شاهد تمام وقایعی که در آسیای صغیر اتفاق می‌افتد بوده است و تمام آن‌ها را از دیدگاه خودش تعریف می‌کند. بدرود آناتولی رمانی تراژیک از سقوط هلنیسم در آسیای صغیر است. زمانی که قدرت‌های استعماری وارد عمل شدند و تب نفت و فساد همه‌جا را در بر گرفته بود. ماجرایی که در طی جنگ جهانی اول و پیامدهای آن در بازه زمانی سال‌های ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۳ اتفاق افتاد. پیامدهای این جریان فروپاشی امپراتوری عثمانی بود. راوی داستان، مانولیس آکسیوتیس، فاجعه آسیای صغیر یونان، کشتار غیرنظامیان به ویژه ارامنه و اخراج بیش از دو میلیون یونانی از ترکیه را در کتاب بدرود آناتولی روایت می‌کند. این اخراج به دست نیروهای انقلابی ترک به رهبری مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) در اواخر سال ۱۹۲۲ اتفاق افتاد؛ دولت‌مردان عثمانی دست به کشتار همه‌جانبه جمعیت یونانی باقی‌مانده در امپراتوری عثمانی (که در آن زمان بیشتر در شمال آناتولی ساکن بودند) زدند. این عملیات شامل کشتار مردم عادی و تبعیدهای اجباری زنان و بچه‌ها نیز بود.

در اصل مانولیس آکسیوتیس بازگو کننده امیدهای بربادرفته و شکست تراژیک دو ملت در قالب روایت شخصی است. زمانی که کشورهای یونان و ترکیه، به رغم همسایگی، شروع به نابودی پیوندهای برادری کردند که این دو کشور را پیش از این به هم وصل کرده بود. 

کتاب بدرود آناتولی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از مطالعه‌ی کتاب‌ها و رمان‌های تاریخی لذت می‌برید، کتاب بدرود آناتولی نظر شما را به خود جلب می‌کند. 

بخشی از کتاب بدرود آناتولی

تنها چیزی که به آن می‌اندیشیدیم، اسباب بازی بود و بس. تا چشمِ یورگیس به شیپورِ اسباب بازی افتاد، آن را قاپید. من اما دنبال چیز بهتری می‌گشتم. در نتیجه تا چشم‌ام افتاد به موشِ فنردارِ خاکستری، قاپیدمش، اگرچه می‌بایست تمامِ دار و ندارم را بابت‌اش می‌پرداختم.

دوان دوان خود را به خانه رساندیم تا خریدهامان را به رخ دیگران بکشیم. برادرم مثل یک شیپورچی شق و رق ایستاد. امکان نداشت کسی بتواند شیپور را از دَم دهانش دور کند. من دَمر دراز کشیدم روی کفِ اتاق و موش را با احتیاط گذاشتم روی زمین؛ بعد نخی را که از زیرِ شکم‌اش زده بود بیرون، کشیدم. همین طور که موش عقب و جلو می‌رفت، فریاد زدم:

_ نگاه کنید! تکان می‌خورد! اون زنده‌س!

خواهرها و برادرهایم دورم جمع شدند. آنها به یکدیگر سقلمه می‌زدند تا برای کشیدنِ نخِ موش و کوک کردنِ آن، نوبت بگیرند. توی تمامِ دورانِ کودکی‌ام هرگز این چنین هیجان‌زده نشده بودم. همین طور که شادی و هیجانِ ما بچه‌ها بالا می‌گرفت و به اوجِ خودش می‌رسید، از گوشهٔ چشم پدرم را دیدم که با چهره‌ای دُژم غرید:

_ آهای تو! آن اسباب بازی را بیار این‌جا!

پیش از آنکه بتواند حرفش را تمام کند، موش را قاپیدم و چپاندم توی جلوِ پیراهنم و خیز برداشتم طرفِ ایوان و پله‌ها را پنج تا یکی پریدم پایین. یورگیس با من نیامد، شاید خطر را احساس نمی‌کرد و یا شاید هم وحشت‌زده شده بود. او به طرفِ پدر رفت، شیپور را داد دست‌اش و با چشم‌هایی گرد شده از وحشت، روبه‌رویش ایستاد. پدر شیپور را گرفت توی مُشت‌اش و با پنجه‌های محکم‌اش آن را خرد کرد و تکه‌هایش را انداخت توی بخاریِ دیواری.

_ بفرمایید! وروجک‌های نخالهٔ چموش! یادتان می‌دهم که پول‌تان را برای خریدنِ آت و آشغال دور نریزید. می‌توانستید با این پول دفترچه بخرید، با یک مداد، ولی نه...

تمامِ وجودم دستخوشِ آشوب بود. اولین باری بود که با قدرتِ کورکننده‌ای روبه‌رو می‌شدم. چه‌طور می‌توانستم حدس بزنم که از این پس تمامِ هستی‌ام وقفِ دست و پنجه نرم کردن با چنین قدرتی خواهد شد...

majid001
۱۴۰۰/۰۵/۱۳

چقدر بهتر می‌شد اگر یک صفحه از کتاب به سال چاپ و ترجمه‌ی کتاب ( شناسنامه کتاب ) اختصاص پیدا می‌کرد،، متشکرم از حسن توجه شما...

Maryam
۱۴۰۰/۰۵/۱۸

یه مجموعه جالب از کتاب زیبایی هستش که واقعا زیباست بهتون پیشنهاد میکنم که این کتابو بخونید و ازش لذت ببرید بدرود دوستان👋🙏🌹

AS4438
۱۴۰۱/۰۱/۳۱

روایاتی تلخ از چندصدسال جنگ، کتاب کمی سخت خوان است بخش ابتدائی گیرائی ندارد ولی هرچه جلوتربرویم داستان تلخ تروخواندنی ترمیشود بخش های انتهائی کتاب واقعن درد آور وتلخ است، برای کسانیکه به وقایع تاریخی علاقه دارند خالی ازلطف نیست،

- بیشتر
siamak
۱۴۰۰/۰۵/۱۵

کتاب بسیار جذاب و خوبی بود

Mary gholami
۱۴۰۰/۰۵/۱۵

جالب بود

سید احمد ماجدی زاده
۱۳۹۹/۰۶/۰۶

چرا نباید فایل پی دی اف باشد؟ بگذارید حس کنیم کتاب رو به روی ماست

اگر دهن به دهنِ یک مردِ تندخو و آتشین مزاج نگذاری، برای همیشه بنده و بَردهٔ تو می‌شود.
n re
اگر دهن به دهنِ یک مردِ تندخو و آتشین مزاج نگذاری، برای همیشه بنده و بَردهٔ تو می‌شود.
n re
نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که همه چیز حاضر و آماده باشد چون ما عجله داریم. به وقت اش، حتی همان آدم‌های شُل و وارفته‌ای که خودشان را مثلِ قوطی‌های خالی این ور و آن ور می‌کشند، بالاخره از جا بلند می‌شوند.
AS4438
فکرش را بکن، وقتی تنها چیزی که داری یک سرنیزه است، شجاعت چه قدر ارزش دارد؟
AS4438
_ آزادی بهای سنگینی دارد. وقتی برای آزادی می‌جنگی، اصلاً اهمیت نمی‌دهی. این ضرب‌المثلِ قدیمی یادت هست: احمق‌ها جایی قدم می‌گذارند که فرشته‌ها می‌ترسند آن جا بروند!
AS4438
هیچ چیزی غیر از این زندگیِ لعنتی برای‌مان نمانده؟ هیچ چیز بجز خونِ دل خوردن و بی‌عدالتی!
AS4438

حجم

۲۹۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۵۰ صفحه

حجم

۲۹۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۵۰ صفحه

قیمت:
۱۲۳,۰۰۰
۸۶,۱۰۰
۳۰%
تومان