دانلود کتاب جنگ چهره زنانه ندارد + نمونه pdf رایگان
تصویر جلد کتاب جنگ چهره زنانه ندارد

کتاب جنگ چهره زنانه ندارد

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۲از ۳۸۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب جنگ چهره زنانه ندارد

کتاب جنگ چهره‌ زنانه ندارد نوشته‌‌ی سوتلانا آکسیویچ نویسنده‌‌ی بلاروسی برنده‌‌ی جایزه نوبل، تاریخی شفاهی درباره‌‌ی جنگ جهانی دوم است. تفاوت اصلی این کتاب با دیگر کتاب‌‌های نوشته‌شده در مورد جنگ جهانی دوم، نگاه نویسنده به جایگاه و نقش زنان در طول دوران جنگ است. این کتاب به دلیل نگاه بدون سانسورش با استقبال جامعه‌‌ی ادبی همراه شد و از جمله شاخص‌‌ترین آثار حوزه‌‌ی ادبیات جنگ به حساب می‌‌آید.

جنگ چهره زنانه ندارد با ترجمه عبدالمجید احمدی به کوشش نشر چشمه منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است. می‌توانید نسخه الکترونیکی این کتاب را از طاقچه خرید و دانلود کنید. نسخه الکترونیکی این اثر با فرمت epub در طاقچه منتشر شده که در مقایسه با فرمت pdf قابلیت‌های بیشتری برای مطالعه ارائه می‌دهد.

درباره‌ کتاب جنگ چهره‌ زنانه ندارد

برای فهم ارزش کتاب جنگ چهره‌ زنانه ندارد باید به آماری اشاره کنیم که سوتلانا آلکسیویچ در این کتاب به آن اشاره می‌‌کند. آلکسیویچ اشاره دارد که حداقل هشتصد هزار زن در طول جنگ جهانی دوم در ارتش شوروی با عناوین شغلی مختلف همچون تک‌‌تیرانداز، خلبان، آشپز، جراح و غیره به‌‌طور مستقیم و غیرمستقیم فعالیت می‌‌کردند. موضوع این کتاب پیرامون همین زنان است.

آلکسیویچ در خلال دو دهه‌‌ی ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی سراغ زنانی رفت که در طول جنگ جهانی دوم مشغول خدمت در ارتش شوروی بودند. او با این زنان مصاحبه‌‌های مفصلی انجام داد که نتیجه‌‌ی آن چاپ کتاب جنگ چهره‌ زنانه ندارد در سال ۱۹۸۵در شوروی شد. ویژگی این کتاب دقیقا در مصاحبه‌‌های متعددی است که نویسنده با زنان مختلف انجام داده است. خود آلکسیویچ در مصاحبه‌‌ای عنوان می‌‌کند که در خلال نزدیک به بیست سال او با زنانی نشست و برخاست کرده است که درد و رنج جنگ جهانی دوم را با خود در زندگی می‌‌کشند. او از میان صحبت‌‌های بسیار عامیانه روزانه این زنان، توانسته به کُنه رنج زنانه‌‌ی آنان برسد. بعضی از این مصاحبه‌‌ها آن‌‌چنان تکان‌‌دهنده بودند که وقتی این کتاب در میانه‌‌ی دهه‌‌ی ۸۰ میلادی به چاپ رسید، به‌سرعت میان خوانندگان دست به دست شد به‌‌نحوی‌‌که حدود دو میلیون نسخه از این کتاب به فروش رفت.

تقریبا تمامی مصاحبه‌‌شونده‌‌های کتاب جنگ چهره زنانه دارد، زن هستند اما گفت و شنود میان آن‌‌ها و آلکسیویچ آن چیزی نیست که به‌صورت کلیشه از جنگ جهانی دوم بیان می‌‌شود. مقصود این است که در این مصاحبه‌‌ها تا حدود زیادی از ماجرای کشته‌‌های جنگ یا طرف‌‌های بازنده و برنده‌‌ی آن سخنی به میان نمی‌‌آید، به جای آن احساس زنانه‌‌ای بر کتاب غالب است که نشأت‌گرفته از سویه‌‌ی ضدجنگی است که تمامی این زنان در خاطرشان باقی مانده است.

مستندنگاری آلکسیویچ در این کتاب، شیوه‌‌ای جدید از نوشتار تاریخی درباره‌‌ی جنگ جهانی دوم را به وجود آورد که پس از سال‌‌ها، در سال ۲۰۱۵ میلادی به پاس تلاش وی در این راستا، به او جایزه‌‌ی نوبل ادبیات اهدا شد.

خلاصه‌ کتاب جنگ چهره زنانه ندارد

جنگ چهره‌ زنانه ندارد مستندنگاری نوشتاری از سرگذشت زنانی است که در خدمت شوروی در طول جنگ جهانی دوم بوده‌‌اند. نویسنده در این کتاب به‌‌طور مفصل با زنانی مصاحبه کرده است که هر یک در پست‌‌های گوناگون در جنگ جهانی دوم حضور داشته‌‌اند. سرگذشت ده‌‌ها زنی که در این کتاب آمده است مضامین گوناگونی را دربرمی‌‌گیرد: از عشق در زمان جنگ گرفته تا کارهایی که زنان به اجبار در پشت خط مقدم جنگ انجام می‌‌دادند. نمونه‌‌ای از این اتفاقات سرگذشت زنی است که از جنگ جهانی دوم، تنها چیزی که در خاطرش مانده، پوشیدن لباس شخصی مردانه است که باعث آزار روحی و خاطرات ناخوش از جنگ جهانی دوم در وی شده است.

روایت‌‌هایی که این زنان از جنگ جهانی دوم بازگو می‌‌کنند آن‌‌قدر فراز و نشیب دارد که در بخشی از کتاب، روایت‌‌ها به کمدی نزدیک می‌‌شوند و در بخشی دیگر خواننده با تراژدی تمام‌عیار روبه‌رو می‌‌شود. مثلا در جایی از کتاب، زنی از دوران جنگ تنها چیزی که یادش مانده این است که یک چمدان کامل از آب‌‌نبات به جنگ برده است و در جایی دیگر از کتاب رشادت و دلاوری زنی روایت می‌‌شود که مجموعا ۴۸۱ سرباز مجروح را از زیر آتش توپخانه‌‌ی جنگ نجات داده است.

خواننده‌‌ی اثر در ابتدا گمان می‌‌برد که تمامی این زن‌‌ها در زندگی روزمره‌‌شان این رنج‌‌ها را بروز می‌‌دهند ولی وقتی نویسنده شرح حالی از قرار ملاقات‌‌های تصادفی و عادی میان خود و آن‌‌ها می‌‌دهد، خواننده متوجه می‌‌شود که این زنان در همه‌‌جای اجتماع دیده می‌‌شوند و جزو افراد عادی جامعه به حساب می‌‌آیند که تنها خاطراتشان را از جنگ با خود یدک می‌‌کشند.

خواندن و دانلود کتاب جنگ چهره‌ زنانه ندارد را به چه کسانی پیشنهاد می‌‌کنیم؟

این کتاب، نوشتاری مستند از رنج‌‌ها و روایتی زنانه از وقایع جنگ جهانی دوم است؛ بنابراین خواندنش به علاقه‌‌مندان حوزه‌‌ی تاریخ معاصر جهان، علاقه‌‌مندان روایات مستند از تاریخ، علاقه‌‌مندان به حوزه ادبیات زنان و علاقه‌‌مندان به حوزه‌‌ی آثار ضد جنگ توصیه می‌‌شود. همچنین می‌توان این کتاب را در دسته کتاب‌هایی که هر دختر یا زنی باید بخواند، قرار داد. 

چرا باید کتاب جنگ چهره‌ زنانه ندارد با ترجمه عبدالمجید احمدی را بخوانیم؟

کتاب سوتلانا آلکسیویچ جزء معدود آثاری است که جنبه‌‌ی دیگری از جنگ جهانی دوم را مورد نظر قرار داده است و آن زنانی هستند که در خدمت ارتش شوروی در طول جنگ بوده‌‌اند. به همین دلیل روایت مستند این کتاب، به‌‌طرز قابل‌‌توجهی بکر و دست اول است. ضمنا نویسنده‌‌ی این کتاب، جزء معدود نویسندگانی است که به دلیل پژوهش و مستندنگاری تاریخی توانسته است جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند، بنابراین خواندن آثار وی به‌‌خصوص این کتاب می‌‌تواند برای علاقه‌‌مندان به حوزه‌‌ی آثار مستند مفید واقع گردد.

درباره‌ سوتلانا آلکسیویچ؛ نویسنده کتاب

سوتلانا آلکسیویچ متولد ۳۱ می ۱۹۴۸ میلادی در شهر استانیسلاو اوکراین است. آلکسیویچ بزرگ‌شده‌‌ی کشور بلاروس و روزنامه‌‌نگار و نویسنده‌‌ی صاحب‌‌نام این کشور محسوب می‌‌شود. سوتلانا از پدری بلاروسی و مادری اوکراینی به دنیا آمده است. والدین او هر دو معلم بودند. به همین دلیل او از همان کودکی با ادبیات روس آشنا شده و سبک‌‌های نوشتاری نویسندگان روسی را آموخت.

وی در سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۲ در دانشگاه مینسک در رشته‌‌ی روزنامه‌‌نگاری تحصیل کرد. بلافاصله پس از اتمام تحصیلات، کار خود را به‌عنوان خبرنگار آغاز کرد. او با تأثیرپذیری از سنت داستان‌‌گویی شفاهی روسی و نوشته‌‌های ادبی نوین نویسندگان معاصر روس همچون آلس آداموویچ و آرتیوم بوروویک، روزنامه‌‌نگاری و ادبیات را با هم پیوند زده و به‌عنوان ابزاری برای مستندنگاری از آن بهره جست. او زمانی که شروع به نگارش چنین متن‌‌هایی نمود، در ابتدا با سانسور و مخالفت‌‌های شدید سیاسیون شوروی مواجه شد اما پس از گذشت یک دهه و همزمان با شروع اصلاحات سیاسی در دهه‌‌ی ۸۰ میلادی توسط گورباچف، تاریخ‌‌نگاری‌‌های سوتلانا آلکسیویچ مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.

دلیل دیگر گرایش سوتلانا به مستندنگاری تاریخی این بود که او از دوران کودکی مجذوب قصه‌‌هایی بود که زنان روستایش از دوران وحشتناکی که در آن زندگی کرده بودند برای وی تعریف می‌‌کردند. آن‌‌ها از انقلاب، جنگ داخلی، قحطی، ترور و در نهایت جنگ جهانی دوم صحبت می‌‌کردند. این شد که سوتلانا در خلال دهه‌‌های ۱۹۷۰ به بعد به‌‌طور ویژه نگاه خود را به دوران جنگ جهانی دوم، زندگی زنان و کودکان روس در آن دوران و به‌‌طور کلی تاریخ‌‌نگاری شفاهی معاصر معطوف کرد.

آلکسیویچ با چاپ کتاب جنگ چهره‌ زنانه ندارد، نزد مخاطبان روس جایگاهی دست‌وپا کرد که توانست در کارهای بعدی‌‌اش همان سبک تاریخ‌‌نگاری شفاهی موجود در این کتاب را ادامه دهد. او جزو معدود نویسندگان معاصر است که نقش خود را در نوشتارش می‌‌کاهد تا چندصدایی موجود در کتاب‌‌هایش بیش از پیش مورد توجه همگان قرار گیرد.

کتاب‌‌های دیگر وی دربرگیرنده‌‌ی تاریخ‌‌نگاری شفاهی زنان رنج‌‌دیده‌‌ی بلاروسی، جنگ فرسایشی شوروی و افغانستان، مشکلات موجود برای کودکان بلاروسی و غیره بوده است. پس از استقلال بلاروس از شوروی، دوران زندگی آلکسیویچ دستخوش تغییرات زیادی شد. دولت تازه‌شکل‌گرفته در بلاروس با افکار وی همخوانی نداشت. به همین علت او به ناچار دست به مهاجرت زده و سال‌‌های پس از تشکیل دولت لوکاشنکو در بلاروس را در بیرون از این کشور گذراند. او سرانجام پس از تبعیدی طولانی از کشورش، در اوایل دهه‌‌ی دوم قرن بیست‌ویکم به کشور بازگشت.

تلاش‌‌های فراوان سوتلانا آلکسیویچ در زمینه‌‌ی تاریخ‌‌نگاری شفاهی دوران معاصر باعث شد که آکادمی نوبل جایزه‌‌ی نوبل ادبیات را در سال ۲۰۱۵ میلادی به وی اعطا کند. او از معدود نویسندگانی است که تاکنون توانسته‌‌اند با مستندنگاری به این جایزه دست پیدا کنند.

نظرات افراد یا مجله‌‌های مشهور درباره‌ کتاب جنگ چهره‌‌ی زنانه ندارد

ویشی، بلاگر معروف در زمینه‌‌ی نقد و معرفی کتاب، درباره‌‌ی کتاب جنگ چهره‌ زنانه ندارد، این‌‌چنین نظر می‌‌دهد: «معمولا وقتی مورخان و مفسران و یا زندگی‌‌نامه‌‌نویسان می‌‌خواهند در مورد نقش زنان در جنگ بنویسند، روایاتی کلیشه‌‌ای از پرستاری زنان در جنگ از سربازان زخمی و یا زنانی که نزدیکانشان در جنگ حضور دارند را به خواننده‌‌ی خود ارائه می‌‌دهند اما کاری که آلکسیویچ در این کتاب انجام داده است، ورای این ماجراست. روایت نویسنده در این کتاب، تکان‌‌دهنده و دلخراش است. او به سراغ زنانی می‌‌رود که خودشان در ارتش شوروی در جنگ حاضر بوده‌‌اند و پس از جنگ، بیش‌‌ترشان به زندگی روزمره‌‌ی غیرنظامی خود یعنی خانه‌‌داری، معلمی، پرستاری، کشاورزی، حسابداری و یا کارگری برگشته‌‌اند. روایت این زن‌‌ها بعضا خنده‌‌دار است اما اکثر کسانی که آلکسیویچ با آن‌‌ها مصاحبه کرده است، چهره‌‌ی غریب و وحشتناکی از جنگ جهانی دوم داده‌‌اند و این ویژگی اصلی کتاب اوست.»

اوکسانا ماکسیم‌‌چوک و ماکس روسوچینسکی، در مطلبی که در وبلاگ لارب منتشر شده است، کتاب سوتلانا آلکسیویچ را نه یک نوشته‌‌ی صرف که یک تجربه‌‌ی بصری جدید به مانند فیلم سینمایی توصیف می‌‌کنند. آن‌‌ها ترجمه‌‌ی انگلیسی کتاب جنگ چهره زنانه ندارد را فاقد این ویژگی می‌‌دانند زیرا ظرافت‌‌هایی که این زنان از جنگ توصیف می‌‌کنند را در ترجمه‌‌ی انگلیسی ازدست‌رفته می‌‌دانند. ماکسیم‌‌چوک و روسوچینسکی این کتاب را یک فیلم جنگی ساده نمی‌‌بینند بلکه حماسه‌‌ای از زنانی ساده می‌‌دانند که چهره‌‌ی جنگ آن‌‌ها را تغییر داده و دوباره پس از جنگ به حس و حال پیش از آن بازگشته‌‌اند، یعنی زنانِ این کتاب بازیگران فوق‌‌العاده به حساب می‌‌آیند که مجبورند تا آخر عمر یاد ایفای نقششان در جنگ باشند.

در ایران نیز به مانند سایر کشورها، زمانی که این کتاب ترجمه شد، نقد و نظرات گوناگونی را به خود دید. در یک مورد، در نشستی که به همت معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در فروردین سال ۱۴۰۰ برگزار شد، دکتر عبدالمجید احمدی، مترجم کتاب، دکتر مهناز نوروزی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر فرانک هاشمی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و خانم مهسا ملک‌‌مرزبان نویسنده و مجری تلویزیون به بحث و بررسی این کتاب پرداختند. در جایی از این نشست، دکتر عبدالمجید احمدی، ویژگی‌‌هایی همچون چندصدایی بودن، انسانی بودن این اثر، شنیده شدن صدای اقشاری که تاکنون صدایشان در ادبیات شنیده نمی‌‌شد و انتقال حرفه‌‌ای سخنان مصاحبه‌‌شنوندگان توسط آلکسیویچ را از نقاط برجسته این کتاب دانسته است.

نقد کوتاهی بر کتاب

مهم‌‌ترین نقدی که می‌‌توان بر کتاب سوتلانا آلکسیویچ داشت این است که این اثر بیش از هر اثر ادبی دیگری، پیام‌‌آور صلح است و درون‌‌مایه‌‌ای ضدجنگ دارد. با این حال، این درون‌‌مایه از کلیشه‌‌های موجود در تاریخ جنگ جهانی دوم پیروی نمی‌‌کند. نویسنده بیش از آن‌‌که بخواهد در مقام راوی قرار گیرد، از کتاب فاصله گرفته و حالت ناظر به خود می‌‌گیرد تا صدای زنانی که با او مصاحبه کرده‌‌اند هرچه بیش‌‌تر به گوش خوانندگان اثر برسد. شاید به همین دلیل بود که این کتاب در ابتدا با مخالفت و سانسور حکومت وقت شوروی امکان انتشار نیافت زیرا گونه‌‌ای جدید از روایت را به وجود آورده بود که تنه به تنه‌‌ی فیلم‌‌های مستند ضد جنگ جهانی دوم می‌‌زد.

این شیوه‌‌ی استنادی در این کتاب، باعث شده است که خواندن اثر تاریخ انقضا نداشته باشد؛ به‌‌نحوی که هر زمانی که خواننده به آن رجوع کند، درک و دریافتی جدید از زنانی خواهد داشت که در جنگ شرکت کرده‌‌اند و تجارب بعضا شوکه‌‌کننده‌‌ای در جنگ داشته‌‌اند و پس از آن به زندگی عادی خود بازگشته‌‌اند.

درباره ورود به بازار کتاب ایران و ترجمه فارسی

درست است که کتاب سوتلانا آلکسیویچ در سال ۱۹۸۵ به چاپ رسید، اما پس از سه دهه این کتاب در ایران ترجمه و روانه‌‌ی بازار گردید. اولین نسخه‌‌ای که از این کتاب در بازار ایران رونمایی شد، نسخه‌‌ی ترجمه‌‌ی روسی این اثر توسط دکتر عبدالمجید احمدی بود که توسط نشر چشمه در سال ۱۳۹۵ چاپ گردید. این ترجمه از کتاب تاکنون بیش از بیست و هفت بار، تجدید چاپ شده است.

این کتاب چند صفحه دارد؟

نشر چشمه این کتاب را در ۳۶۴ صفحه منتشر کرده است.

بخش‌هایی از متن کتاب جنگ چهره زنانه ندارد

درباره‌ی چکمه‌های مردانه و کلاه‌های زنانه: «ما توی زمین زندکی می‌کردیم... مثل موش کور... بهار که می‌شد یه شاخه می‌آوردی و می‌ذاشتی رو تاقچه. تماشاش می‌کردی و شاد می‌شدی. آخه فردا ممکن بود نباشی. به این خاطر به خودت فکر می‌کنی و سعی می‌کنی شاخه رو به خاطر بسپاری... از خونه برای یکی از دخترها لباس زنانه‌ی پشمی فرستادن. ما حسودی‌مون می‌شد. با اینکه می‌دونستیم امکان پوشیدن لباس شخصی تو جنگ وجود نداشت. ارشدمون که مرد بود غر زد و گفت:«بهتر بود واسه‌ت ملافه می‌فرستادن. فایده‌اش بیشتر بود.» ما ملافه نداشتیم، بالش هم نداشتیم. رو شاخه‌ها می‌خوابیدیم، روی کاه. اما من یه جفت گوشواره داشتم که همیشه از بقیه مخفی می‌کردم، قبل از خواب گوشواره‌ها رو می‌ذاشتم رو گوشم و باهاشون می‌خوابیدم...

Ghazaleh
۱۳۹۹/۰۸/۰۷

همین اولش بگم که این کتاب داستان و رمان نیست! ولی پر از آدمایی‌ هست که قراره برامون داستان خودشون رو تعریف کنن، جنگ جهانی دوم از دید زنان و دختران روس؛ زاویه دیدی که به ندرت روایت و پرداخته

- بیشتر
javadkhoshnami
۱۳۹۹/۱۲/۰۱

این کتاب رو به صورت چاپی مطالعه کردم، به عنوان یک کتابخوار که کتاب های ۷۰۰،۸۰۰ صفحه ای رو در پنج ، شش روز تمام میکنم باید اعتراف کنم هضم این کتاب به علت حقایق تکان دهنده و تلخش برام

- بیشتر
Dentist
۱۳۹۸/۰۳/۱۷

هر توصیفی رو که تا به الان از جنگ شنیدید و یا هر فیلمی رو که دیدید بریزید دور! همه ی اونا روایت های مردانه ای از جنگ هستن که فقط از آمار و ارقام و تجهیزات و قهرمانی ها

- بیشتر
❤ محمد حسین ❤
۱۳۹۹/۰۱/۱۹

مدتها بود دلم میخواست این کتاب و صداهایی از چرنوبیل رو بخونم اما متاسفانه توی کتابخونه‌ای که عضو بودم، موجود نبود، هر دو رو توی این دوران قرنطینه خوندم، هر دو پر از درد و رنج، اما واقعیت محض، واقعیتهای

- بیشتر
Hamid_R_khani
۱۳۹۹/۰۱/۱۳

اولا خیلی ممنون که به بینهایت اضافه کردینش دوما بریم سراغ کتاب کتاب رو حتما توصیه میکنم گاهی تلخ گاهی شیرین و گاهی خسته کننده و گاهی جذاب این کتاب خیلی بیشتر از انچه فکر میکردم جذاب و خوب بود

- بیشتر
book worm...
۱۳۹۹/۰۲/۲۶

خب این کتاب اصلا کتاب عادی نیس شما با وجهی از زندگی رو برو میشید که کریه و کثیفه و تلاش عده ای برای اینکه بتونن از پس این زندگی بر بیان و اغلب تنها سلاحی که دارن عشق و مهر

- بیشتر
Mohadese
۱۳۹۹/۰۶/۰۵

ما تنها اینها را خوانده ایم، اما آنها زندگی اش کرده اند!!! همین.

فاطمه
۱۳۹۹/۰۹/۱۱

جنگ نه چهره زنانه داره و نه چهره مردانه، جنگ به دور از انسانیته. البته "دفاع کردن" غیر از جنگه. دفاع کردن از میهن شرافتمندانه است. این کتاب خاطرات زنان اهل شوروی رو نقل میکنه که با نقش های متفاوت در

- بیشتر
Soheyla
۱۳۹۸/۱۲/۲۰

با خوندن این کتاب بار ها و بارها اشک ریختم... روی بعضی از جمله ساعت ها مکث کردم ..‌. بعضی جاها نفسم بند می اومد ... دردناک ترین، سنگین ترین،غمناک ترین و تاریک ترین کتابی بود که خوندم. تو هر

- بیشتر
ارغـــــــوان
۱۳۹۸/۱۱/۱۹

این کتاب در مورد جنگ نه، در مورد آدمهای جنگ میگه، از احساساتی که جنگ درون آدمها به وجود میاره، احساساتی که حتی بعد از اتمام جنگ از بین نمیره. روایت های این کتاب از زبان زنان روسی هست که در

- بیشتر
برای اولین‌بار به مرگ فکر کردم... و بعدش هیچ‌وقت از فکر کردن به آن دست نکشیدم
دهقان غذاخوار
هیچ‌وقت جور دیگری زندگی نکرده‌ایم، شاید اصلاً بلد نیستیم جور دیگری زندگی کنیم. نمی‌توانیم نوع دیگری از زندگی را تصور کنیم
Aysa
قبلاً از مرگ می‌ترسیدیم، حالا از زندگی.
سیویل
خدا آدم رو نیافرید تا بره تیراندازی کنه، خدا انسان رو برای عشق و عشق ورزیدن آفرید. تو چی فکر می‌کنی؟
وفا
رنج از انسانِ کوچکْ انسانِ بزرگ می‌سازد
einlam
جنگ برای همهٔ ملت‌های جهان موضوعی آشناست. همواره در گوشه‌ای از دنیا شاهد جنگ هستیم.
𝘙𝘖𝘡𝘈
پرسش داستایوسکی را تکرار کنم؛ چند انسان در هر انسان وجود دارد، و چگونه باید از این انسان درونی محافظت کرد؟ بدون شک شر جذاب است؛ متنوع‌تر از خیر است؛ وسوسه‌انگیزتر است. همین‌طور عمیق‌تر
سیویل
مرور خاطرات وحشتناکه، ولی مرور نکردن خاطرات از اون وحشتناک‌تر
سیویل
آدم‌ها تغییر خواهند کرد.
سیویل
ساده‌ترین مردم صادق‌ترین آن‌هایند؛ پرستارها، آشپزها، رخت‌شورها... به عبارت دیگر، آن‌ها کلمات را از درون‌شان بیرون می‌کشند، نه از روزنامه‌ها و کتاب‌های خوانده‌شده
نسا
همواره احساسات ما فاصلهٔ میان ما و حقیقت را پُر می‌کنند.
einlam
می‌گید احترام، عزت، هان؟ درحالی‌که دخترها تقریباً همه‌شون تنهان.
B-vafa
در این دفتر صفحاتی را هم که خودم از کتاب‌هایم حذف می‌کردم جا می‌دادم. خودسانسوری‌ام را.
B-vafa
خوشبختی یعنی، یکهو میون این مُرده‌ها یه آدم زنده پیدا کنی...
B-vafa
انسان بیش از هر چیز در جنگ و شاید در عشق، خودش را نشان می‌دهد و رازش را فاش می‌کند. تا عمیق‌ترینِ اعماق و تا لایه‌های زیرپوستی.
einlam
اگه چند دقیقه وقت آزاد پیدا می‌کردیم مشغول بافتن می‌شدیم. مثلاً روسری می‌بافتیم. به‌مون زیرانداز می‌دادن، از اونا شال می‌بافتیم. دل‌مون می‌خواست مشغول یه کار زنانه بشیم. کار زنانه چیزی بود که کم داشتیم، واقعاً غیرقابل‌تحمل بود فضا.
narges
خدا آدم رو نیافرید تا بره تیراندازی کنه، خدا انسان رو برای عشق و عشق ورزیدن آفرید.
ققنوس
می‌گن آدم تو جنگ نصفش انسانه، نصف دیگه‌ش حیوون! این حقیقت داره... جور دیگه‌ای نمی‌شه زنده موند. اگه فقط آدم باشی، سالم نمی‌مونی.
Elhamtarang
مرگ دو دختربچه تعجبش را برمی‌انگیزاند. سؤالی به وجود می‌آید؛ چرا آن‌ها؟ آن‌ها که کوچک بودند، آن‌ها که تیراندازی نکردند...
کاربر ۳۴۰۶۱۸۱
همه صف کشیدیم و به‌نوبت لباسش رو بو کردیم، می‌گفتیم بوی خونه می‌ده. این‌جوری دل‌مون برای خونه تنگ می‌شد... فقط با دیدن یه پاکت‌نامه که... دست‌خط پدر روش بود... چه‌قدر خوشحال می‌شدیم.
B-vafa

حجم

۴۹۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۶۴ صفحه

حجم

۴۹۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۶۴ صفحه

قیمت:
۸۱,۰۰۰
۴۰,۵۰۰
۵۰%
تومان