کتاب دویدن در میدان تاریک مین
معرفی کتاب دویدن در میدان تاریک مین
دویدن در میدان تاریک مین یک نمایشنامه در چهار پرده از نویسنده سرشناس ایرانی، مصطفی مستور است. این اثر که نامزد بخش هنری جایزه کتاب سال دفاع مقدس شده است، اولین و آخرین تجربه مستور در نمایشنامه نویسی است.
داستان در پادگانی اتفاق میافتد که در آن خفقان زیادی جریان دارد و سربازها را سخت شکنجه میکنند. فرمانده مرکز دو نفر به اسم امیرماهان و یاقوت را به دلیل این که عاشق شدهاند و درباره خدا و چیستی دنیا فکر میکنند، بازخواست میکند.
کتاب دویدن در میدان تاریک مین برای چه کسانی مناسب است
این اثر برای علاقه مندان به نمایشنامهخوانی به ویژه مشتاقان آثار مصطفی مستور جذاب خواهد بود.
درباره مصطفی مستور
مصطفی مستور، داستاننویس، پژوهشگر و مترجم ایرانی متولد اهواز است. او در دانشگاه شهید چمران مهندسی عمران خوانده و کارشناسی ارشدش را در رشته زبان و ادبیات فارسی در همان دانشگاه گرفته است اولین داستان مستور دو چشمخانه خیس در سال ۱۳۶۹ منتشر شد او اولین کتابش را در سال ۱۳۷۷ با نام عشق روی پیاده رو به چاپ رساند. بهترین شکل ممکن، عشق و چیزهای دیگر، پرسه در حوالی زندگی و زیر نور کم از دیگر آثار داستانی مصطفی مستور هستند.
جملاتی از کتاب دویدن در میدان تاریک مین
صحنه، اتاقی نسبتا بزرگ. یک میز دراز و سه صندلی چوبی، درست وسط اتاق زیر چراغی که از سقف تا روی میز پایین آمده، قرار دارند. نور این چراغ، اصلیترین منبع نور صحنه است. دوتا از صندلیها دو سر میز و صندلی سوم وسط میز، رو به تماشاچیها، گذاشته شده. انتهای سمت چپ صحنه، تهویهای بسیار بزرگ اما خاموش در دیوار مقابل تعبیه شده. کنار دیوار سمت راست، قفسهای پُر از پوشه قرار دارد و آشکارا پیدا است که حجم پوشهها بسیار بیشتر از ظرفیت قفسه است. مخمل پوشهای توی دستش گرفته و کنار قفسه ایستاده است. کمی دورتر، در قسمت نسبتا تاریک صحنه، کوهی با چند برگ توی دستش به موازات میز قدم میزند. گاهی به سمت میز میآید و ما لحظهای در اثر تابش نور چراغ بالای میز او را میبینیم اما بعد، باز به قسمت تاریک صحنه میرود و تنها سایهای محو و ناپیدا از او به چشم میخورد.
کوهی: گفتی دوبار؟
مخمل: سهبار، قربان.
کوهی: سهبار؟ (برگهٔ توی دستش را تا نزدیک چشمش بالا میآورد) ولی اینجا نوشته شده دوبار.
مخمل: قربان، بار سوم رو دیشب اعتراف کرد.
کوهی: دیشب؟ پس چرا حالا داری به من میگی؟
مخمل: قربان، دیشب وقتی اقرار کرد، شما مشغول استراحت بودید.
نخواستم مانع استراحت شما بشم، قربان.
کوهی: ببینم، تو چند ساله اینجا کار میکنی؟
مخمل: هفده سال و نه ماه، قربان.
حجم
۲۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
حجم
۲۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
نظرات کاربران
اولین کتابی که از آقای مستور میخوندم، چون نمیفهمیدم چی در جریانه حالمو گرفته بود، اما وقتی قدم به قدم پیش برید باهاش هر چی کمتر بفهمید، حظ معنوی بیشتری میبرید! شاید ایراد گرفته بشه به این ابهامات موجود در داستانها،
اولین نماش نامه مصطفی مستور ، با همون فضای عرفانی و مرموز و شخصیت های همیشگی. اسم این کتاب همیشه برای من جالب بود. نمایش نامه تو فضایی رخ میده شبیه آسایشگاه یا زندان ولی هیچکدوم از این ها نیست،
متوجه نشدم آخرش چی شد...💁
دوسش داشتم!
بهترین کتاب مصطفی مستور روی ماه خداوند را ببوس هست. منی که اون کتاب رو خوندم این متن نتونست جذبم کنه