دانلود و خرید کتاب رولت روسی و هشت داستان دیگر کامران محمدی
تصویر جلد کتاب رولت روسی و هشت داستان دیگر

کتاب رولت روسی و هشت داستان دیگر

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۸از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب رولت روسی و هشت داستان دیگر

در این کتاب داستان «رولت روسی» و هشت داستان دیگر از کامران محمدی می‌خوانید که از این قرارند: بازی، سیم‌کارت، صد سال تنهایی، غریبه، قلعه، شطرنج، بیست و یک گرم و خروسِ بی‌محل. داستان‌های کامران محمدی در این کتاب از نظر فضا و شخصیت با هم متفاوتند و تنوع داستانی در این مجموعه به جذابیت آن کمک کرده است. محمدی در این داستان‌ها قهرمانش را در لحظه‌ای قرار می‌دهد که «گم‌شدن» باعث می‌شود احساس ناامنی کند و دنبال پرسش‌هایی برود که ناگهان محاصره‌اش کرده‌اند. تمام نه داستان این کتاب، توجه‌ ویژه‌ای به قصه‌گویی و روایت دارند و مخاطبشان را تا انتها رها نمی‌کنند. کامران محمدی پیش از این رمان‌های «بگذارید میترا بخوابد»، «آنجا که برف‌ها آب نمی‌شوند و «مه» را در نشر چشمه منتشر کرده است. بخشی از «خروس بی‌محل» را بخوانیم: «عاطفه در خانه‌ای یک‌طبقه و ایوان‌دار زندگی می‌کرد. من دو خانه این‌طرف‌تر، در خانه‌ای دوطبقه که اتاقی رو به شالیزار داشت، با بالکن کوچکی مشرف به خانهٔ عاطفه و مادر پیرش. حیاط خانهٔ بین‌مان، پُر بود از مرغ و خروس و اردک و میان‌شان، خروسی با آوازی دلنشین و رسا فرمانروایی می‌کرد. خروسِ بزرگ و زیبایی بود و زیاد آواز می‌خواند. به‌ویژه سر ظهر که صدایش در تمام محله می‌پیچید. مادر پیر عاطفه خانه‌نشین بود. بیماری‌اش را هیچ‌وقت نفهمیدم، ولی فریادهای بلند شبانهٔ او کنجکاوی‌ام را تحریک می‌کرد. شب‌های تابستان که درها و پنجره‌ها باز بودند و صدا در سکوت می‌پیچید، ناگهان پیرزنی که معلوم بود درد دارد، کسی را صدا می‌کرد. صدایی که مرا به طرز عجیبی به آن خانه کنجکاو می‌کرد.»
رابرت
۱۴۰۰/۰۳/۳۱

بسیار داستانی جالب و قابل فهم و درک هر انسانی حداقل پنج داستان این کتاب به هر شکلی برایش اتفاق افتاده و وقتی اون رو میخونه همزاد پنداری میکنه به شخصه من نویسندگان ایرانی رو گاهی اوقات تشویق میکنم

زینب هاشم‌زاده
۱۳۹۹/۰۹/۲۹

چندتا داستان اولش رو فقط دوست داشتم.

آدم چیزهایی که نداره نیست، چیزهاییه که داره.
گیسو
«اِیول، خداییش کاردرسته داداش. دَمِ شما گرم. اصلاً مگه می‌شه مرد تو جیبش چاقو نباشه؟ چاقو واسه مرد مثه سیبیله. حتا مهم‌تر از سیبیله. خیلی از مردا سیبیل درنمی‌آرن. مگه ندیدی داداش؟ ولی تو جیب باجَنَما و کاردرستاشون حتماً یه چاقو پیدا می‌شه.
گیسو
آدم باید برای همه‌چیزش پسورد بگذارد. برای جیبش، برای کامپیوترش، برای فکرش، برای موبایلش، برای قلبش، برای ایمیلش.
زینب هاشم‌زاده
نمی‌دانم تلفن چه جادویی دارد که وقتی زنگ می‌خورد، آدم فکر می‌کند حتماً باید جواب بدهد. انگار اگر جواب ندهی، اتفاق بدی می‌افتد.
زینب هاشم‌زاده
زمان همه‌چیزِ آدم را عوض می‌کند؛ اعتقادات، احساسات، باورها و برداشت‌هایش از مسائل.
زینب هاشم‌زاده
سکوتش مهم‌ترین سلاحش بود. آدم نمی‌تواند با موجودی که حرف نمی‌زند بداخلاقی کند.
زینب هاشم‌زاده
«آدم چیزهایی که نداره نیست، چیزهاییه که داره.»
زینب هاشم‌زاده
«نه، آدم یه پا نیست، یه دست نیست، یه چشم نیست، همهٔ این‌ها با همه. آدم چیزهایی که نداره نیست، چیزهاییه که داره. مرز بین آدم‌ها اعضای بدن‌شون نیست، چیزهاییه که تو ذهن‌شونه.»
زینب هاشم‌زاده
کلمات از پشت کامپیوتر لحن ندارند. نمی‌دانم با چه لحنی، چه صدایی و چه حسی حرف می‌زند، ولی حس‌وحال آدم‌ها حتا از پشت کامپیوتر هم انگار منتقل می‌شود.
زینب هاشم‌زاده
مریض شدن در تنهایی، از تنهایی جنگیدن سخت‌تر است.
زینب هاشم‌زاده
ولی گوشی خاموش، مثل تخم‌مرغ شانسی، چشمک می‌زند. مثل پشهٔ مزاحمی توی ذهنم مدام وزوز می‌کرد.
زینب هاشم‌زاده
بعضی وقت‌ها غمِ آدم‌ها منتقل می‌شود.
زینب هاشم‌زاده
ناگهان روبه‌روی خودم قرار گرفته بودم و تصویر موردانتظارم را نمی‌دیدم. به این نتیجه رسیدم که من به اصرار رؤیا نیاز داشته‌ام. به این‌که او را نادیده بگیرم تا نشان دهم چیزی برایم فرقی نمی‌کند.
زینب هاشم‌زاده
اما این‌بار واقعاً فرق می‌کرد. با خودم درگیر شده بودم که مهربانی با ضعف فرق دارد. همین که می‌دانستم رؤیا بر نقطه‌ضعفم دست گذاشته، نمی‌گذاشت مهربان باشم و دلم می‌خواست هر طور که هست مقاومت کنم.
زینب هاشم‌زاده

حجم

۷۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۵ صفحه

حجم

۷۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۵ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
۵,۰۰۰
۵۰%
تومان