شارلوت برونته | بیوگرافی، معرفی آثار و دانلود کتاب های او

شارلوت برونته

زندگینامه و معرفی کتاب‌های شارلوت برونته

شارلوت برونته (Charlotte Brontë) فرزند سوم پاتریک برونته و ماریا برانول بود. او خواهران و برادری هنرمند داشت که عمر هیچ‌کدامشان به اواسط دهه‌ی سی نرسید. دو خواهر شارلوت در سن ده و یازده‌سالگی از دنیا رفتند؛ اما آن‌ها که از بیماری جان سالم به در بردند، همگی حرفه‌ی نویسندگی را در پیش گرفتند. آن‌ها در مسیر فعالیت هنری‌شان به‌خاطر فضای مردانه‌ی ادبیات، گاهی با نام‌های مستعار داستان می‌نوشتند؛ مثلاً شارلوت با نام مستعار کِرِر بل هم فعالیت می‌کرد. شارلوت از خواهران و برادرش کمی بیشتر عمر کرد؛ اما باز هم عمر کوتاهی داشت؛ بااین‎حال کوتاهی عمر او عمق تأثیر قلم او بر ادبیات دورانش را کم نکرد.

بیوگرافی شارلوت برونته

شارلوت برونته زاده‌ی ۲۱ آوریل ۱۸۱۶ در روستای تورنتن از توابع شهرستان همپشر در انگلستان است. اگر این تاریخ را به خورشیدی برگردانیم، شارلوت متولد ۱ اردیبهشت ۱۱۹۵ است. مادر شارلوت زمانی که وی خیلی کم‌سن‌وسال بود از دنیا رفت. او رابطه‌ی نزدیکی با خواهران و برادرش داشت. مدتی با آموزگاری در مدرسه زندگی‌اش را گذراند. مدتی هم آموزگار خصوصی در خانه‌ی متمولین بود. نوشتن را در نوجوانی شروع کرد و تا پایان عمر نوشت. او در ۳۱ مارچ ۱۸۵۵ (۱۱ فروردین ۱۲۳۴) چند ماه بعد از ازدواج به‌خاطر ابتلا به تیفوس، درحالی‌که باردار بود، درگذشت. او را در مقبره‌ی خانوادگی‌شان در کلیسای سنت مایکل در هاورث دفن کردند.

تحصیلات

در آگوست ۱۸۲۴ پدر شارلوت که روحانی مسیحی بود، تمام دختران خودش را به مدرسه‌ی مسیحی دخترانه فرستاد. این مدرسه از نظر بهداشت شرایط خوبی نداشت. شارلوت همیشه این مدرسه را بانی ضعف مادام‌العمر جسمانی و روحیه‌ی آشفته‌اش می‌دانست. او مدرسه‌ی لوود در رمان جین ایر را از همین مدرسه الهام گرفت. شارلوت که به‌تازگی مادرش را به دلیل سرطان از دست داده بود، حالا باید با شیوع بیماری در مدرسه دست‌وپنجه نرم می‌کرد. سل در آنجا گسترش یافت و او دو خواهرش را نیز در عرض چند ماه از دست داد. پس از این وقایع تلخ، شارلوت به همراه خواهران باقی‌مانده‌اش به خانه بازگشت تا تحت سرپرستی خاله‌شان زندگی کنند.

سال ۱۸۳۱ یا ۱۸۳۲ بود که شارلوت برای ادامه‌ی تحصیل به مدرسه‌ی روهد (Roe Head) رفت. او در این مدرسه با دو دوست خود الن نزی (Ellen Nussey) و مری تیلور (Mary Taylor) آشنا شد. آن‌ها برای تمام عمر با هم دوست ماندند و الن بعدها خبرنگار و دستیار شارلوت شد.

دوران آموزگاری

شارلوت در سال ۱۸۳۵ در مدرسه‌ی رودهد معلم شد و این شغل را به مدت سه سال ادامه داد. این دوران برای شارلوت دوران خوشی نبود و تمام مدت دلتنگ خانواده و دوران کودکی خود بود. او در این دوره چند شعر حسرت‌بار نوشت. او در سال ۱۸۳۹ آموزگار خصوصی شد و برای تدریس در خانه‌های ثروتمندان زندگی می‌کرد.

یکی از خانه‌هایی که شارلوت در آن آموزگاری می‌کرد، به خانواده‌ی سیج‌ویک (Sidgwick) تعلق داشت. این خانواده با او شبیه برده رفتار می‌کردند. از طرفی شارلوت قدکوتاه و لاغر بود و این خانواده همیشه به این خاطر به او توهین می‌کردند؛ گرچه خیلی‌ها در تمام عمر او را به این خاطر مسخره کرده بودند. پسر خانواده‌ی سیج‌ویک که شارلوت آموزگارش بود، در گستاخی حدومرز نداشت. او حتی کتاب مقدس را هم به سمت شارلوت پرت کرده بود. احتمالاً شارلوت با همین خاطره، رفتارهای جان رید (John Reed) را در جین ایر نوشت. در فصل‌های اول جین ایر، این جان رید کتاب مقدس را به سمت آموزگارش، جین ایر پرتاب می‌کند.

در سال ۱۸۴۲ شارلوت و خواهرش امیلی برای تدریس در مدرسه‌ی شبانه‌روزی کنستانتین هگر (Constantin Héger) به بروکسل رفتند. در این مدرسه شارلوت انگلیسی و خواهرش موسیقی درس می‌داد. این تدریس خیلی طول نکشید؛ چون خاله‌ی برونته‌ها که بعد از مادرشان از آن‌ها مراقبت کرده بود، از دنیا رفت. شارلوت در ۱۸۴۳ دوباره و این‌بار تنها به بروکسل برگشت و تدریس را شروع کرد؛ اما تنهایی امانش را برید. او حدود یک سال بعد دوباره به هاورث برگشت. خاطرات او از آموزگاری در مدرسه‌ی هگر الهام‌بخش بخش‌هایی در رمان‌های «پروفسور» و «ویلت» بود.

مدرسه‌ی خانوادگی خواهران برونته

بعد از همه‌ی این ماجراها خواهران برونته مدرسه‌ای شبانه‌روزی در خانه‌ی خانوادگی‌شان تأسیس کردند. این مدرسه با کمک مالی فرانسیس مری ریچاردسون کرر (Frances Mary Richardson Currer) بنیان‌گذاری شد. بعدها شارلوت برای انتشار آثارش از نام مستعار «کرر» استفاده کرد. خواهران برونته برای ثبت‌نام دانش‌آموزان وضعیت مالی و آینده‌نگری تحصیلی آن‌ها را بررسی می‌کردند. در نهایت این مدرسه به سرانجام نرسید و برونته‌ها در سال ۱۸۴۴ پروژه‌ی خانوادگی‌شان را رها کردند.

دنیای خیالی برونته‌ها

در سال ۱۸۲۷ شارلوت، امیلی، آن و برادرشان برانول با هم دنیایی خیالی ساختند. دنیای آن‌ها مانند کشوری که در آن زندگی می‌کردند یعنی انگلیس، با نظام پادشاهی اداره می‌شد. نام دنیای مشترک آن‌ها «شهر شیشه‌ای» بود. شارلوت در ساخت دنیایش به خواهران و برادرش که به سیاست و رئالیسم خانگی علاقه‌مند بودند، شباهت نداشت. او مجذوب فضاهای عاشقانه، روابط عاطفی پرشور و دل‌باخته‌ی زندگی طبقه‌ی بالای جامعه بود. بااین‌حال تمام آن‌ها شهر شیشه‌ای را با هم بنا کردند. شارلوت در نامه‌هایش دنیای شخصی خودش را «دنیای زیرین» معرفی می‌کرد. دنیای زیرین دنیایی بود که او می‌توانست خودش باشد. در سال ۱۸۳۱ آن و امیلی هم دنیای خودشان را از شهر شیشه‌ای جدا کردند و «گوندال» را خلق کردند که در شعرهایشان ظاهر شد. بعدازاین اتفاق شارلوت و برادرش برانول، دنیای خودشان را به «آنگریا» ارتقا دادند.

کریستین الکساندر، مستندنگار دوران نوجوانی برونته‌ها، تلاش آن‌ها برای خلق دنیا در نوشته‌هایشان را به زیبایی توصیف می‌کند. او معتقد است زمانی که برانول تمام شخصیت‌ها را در دست‌نوشته‌هایش می‌کُشد، شارلوت با نیروی عشق آن‌ها را نجات می‌دهد. وقتی برانول از مخلوقاتش خسته و ناامید می‌شود، شارلوت آن‌ها را ادامه می‌دهد. احتمالاً همین تجربه‌ها بود که آن‌ها را برای حرفه‌ی ادبی‌شان در بزرگسالی آماده کرد.

اشعار شارلوت برونته

شارلوت اولین شعرش را در سال ۱۸۲۹ و در ۱۳سالگی نوشت و در تمام زندگی ۲۰۰ شعر سرود. او مجله‌ای خانگی به نام (Branwell's Blackwood's Magazine) را راه انداخت و اشعارش را در آن منتشر می‌کرد.

شارلوت در سال ۱۸۳۳ در ۱۷سالگی کتاب «کوتوله‌ی سبز» (Green Dwarf) را نوشت که درباره‌ی شخصیتی به نام «ولزلی» بود. او بعدازاین کتاب ژانر نوشته‌هایش را تغییر داد و به نوشتن داستان‌های واقعی روی آورد.

سال ۱۸۳۵ بود که شارلوت به‌خاطر تنهایی غرق در غم بود، نوشتن اشعار مالیخولیایی را شروع کرد. او در دسامبر همان سال مجموعه شعری با نام «ما با هم در کودکی توری بافتیم.» (We wove a Web in Childhood) نوشت. او در این اشعار تفاوت زندگی فلاکت‌بارش در واقعیت را با زیبایی زندگی در جهانی خیالی‌اش را شرح داد؛ جهانی خیالی که با خواهران و برادرش ساخته بود. او هم‌زمان شعر دیگری هم با عنوان «صبح هنوز هم باطراوت بود.» (Morning was its freshness still) نوشت. بیشتر اشعار او درباره‌ی دنیای خیالی آنگریا، دنیای او و برادرش بود.

یک سال بعد او به رابرت ساوتی، شاعر برجسته‌ی آن دوره، نامه‌ای نوشت. او در این نامه از ساوتی خواست تا مشوقش باشد و به او کمک کند تا بتواند شاعری را به‌عنوان شغل ادامه دهد؛ اما ساوتی جوابی برای او نوشت که بعدها نقل قول معروفی شد. او نوشت: «ادبیات نمی‌تواند در زندگی زنان برایشان شغل باشد و نباید هم باشد. حتی اگر نوشتن دستاورد یا تفریح زنی باشد، هرچه او بیشتر به وظایفش مشغول شود، کمتر وقتی برای نوشتن پیدا می‌کند.» شارلوت به نظر مردسالارانه‌ی ساوتی احترام گذاشت؛ اما در تمام عمر به آن اعتنایی نکرد.

در ماه می ۱۸۴۶ امیلی، آن و شارلوت برونته مجموعه اشعار مشترکی را با هزینه‌ی شخصی منتشر کردند. آن‌ها برای مخفی‌کردن جنسیتشان نام مستعارشان را پای شعرها زدند که «الیس» «اکتون» و «کرر» بود. نام خانوادگی مشترک «بل» را هم برای خودشان انتخاب کردند. هر خواهر نامی را انتخاب کرد که ابتدای آن با ابتدای نام خودش شروع می‌شد؛ مثلاً شارلوت (Charlotte) همان کرر (Currer) بود. او این نام را از نام حامی مالی مدرسه‌ی خانوادگی‌شان برداشت. آن‌ها نام خانوادگی «بل» هم از نام «آرتور بل نیکولز» کشیش منطقه‌ی هاورث وام گرفته بودند که بعدها شارلوت با او ازدواج کرد. شارلوت در این باره نوشت که آن‌ها مجبور شدند در جامعه‌ای مردسالار تن به این کار بدهند؛ چون می‌دانستند ممکن بود از آثارشان فقط به‌خاطر اینکه زن هستند، انتقاد شود؛ گرچه او معتقد بود تفکر غالب و روح حاکم بر آثارشان در آن زمان «زنانه» هم نبوده است. با همه‌ی این تلاش‌ها فقط دو نسخه از این کتاب فروش رفت.

شارلوت برونته با نام مستعار «لرد چارلز آلبرت فلورین ولزلی» نیز می‌نوشت. احتمالاً ولزلی در این نام همان کوتوله‌ی سبز اولین رمان او است.

نامه‌های شارلوت برونته

سال‌ها بعد از مرگ شارلوت در سال ۱۹۱۳، روزنامه‌ی تایمز لندن چهار نامه از او منتشر کرد. با پیدا شدن نامه‌های شارلوت به کنستانتین هگر، رئیس مدرسه‌ای که او در آن درس می‌داد، تندیس روحانی شارلوت شکست. نوشته‌ها که به جز یکی همه به زبان فرانسوی بود، نشان می‌داد که شارلوت عاشق مرد متأهلی بوده است؛ البته خیلی‌ها معتقدند که این نامه‌ها تنها در تمجید شارلوت از استادش نوشته شده بوده‌اند؛ بااین‌حال هگر به خیلی از این نامه‌ها جواب نداد.

شارلوت حدود پانصد نامه هم به دوستش الن نزی نوشت. همسر شارلوت، نیکلز بعدها تقاضا کرد که این نامه‌ها سوزانده شوند؛ اما ۳۵۰ نامه از آن نامه‌ها باقی ماند که در آن‌ها شارلوت از عشقش به دوست صمیمی‌اش پرده برداشته بود. از نامه‌های الن نزی به شارلوت چیزی باقی نمانده است.

البته شارلوت به‌خاطر غم‌های سخت و پی‌درپی، شخصیتی بسیار وابسته داشت. شور و اشتیاق نامه‌های او هم ممکن است ناشی از همین وابستگی شدید باشد.

مروری بر کتاب‌ها و آثار شارلوت برونته

پروفسور

کتاب پروفسور، نخستین رمان شارلوت برونته، زندگی مردی جوان را روایت می‌کند که در جست‌وجوی هویت و معنای زندگی خود است. این داستان از زبان اول‌شخص بیان می‌شود و ماجراهای قهرمان آن را در مسیر تدریس و مواجهه با چالش‌های اجتماعی و عاطفی را دنبال می‌کند. کتاب به موضوعاتی چون عشق، هویت، و تلاش برای یافتن جایگاه فرد در جامعه می‌پردازد.

جین ایر

«پرفسور» اولین رمانی بود که شارلوت نوشت؛ اما اولین رمانی نبود که چاپ کرد؛ چون ناشران آن را قبول نکردند؛ اما گفتند که حاضرند نوشته‌ی بعدی کرر بل را منتشر کنند که همین‌طور هم شد. شارلوت برای جواب به این نامه، نسخه‌ی خطی رمان جین ایر را فرستاد. شش هفته بعد و در سال ۱۸۴۷ جین ایر منتشر شد. شارلوت معتقد بود که هنر وقتی متقاعدکننده است که تجربه‌ی شخصی هنرمند باشد؛ به همین خاطر آثارش به‌ویژه این رمان را بر اساس بعضی از تجربیات خودش نوشت. ماجرای این کتاب درباره‌ی دختری به نام جین ایر است که با گذشته‌ای سخت، آموزگار خصوصی خانه‌ای اعیانی می‌شود. او عاشق کارفرمایش، روچستر شد؛ اما به راز عجیبی درباره‌ی زن اول کارفرما پی برد. شارلوت در این رمان رمانتیسم و ناتورالیسم را با ملودرام گوتیک ترکیب کرد. همه‌ی این‌ها باعث شد تا این کتاب از خیلی از زوایا مهم باشد.

جین ایر خیلی زود موفقیت چشمگیری به دست آورد و از آن نقدهای مثبتی کردند. منتقد جورج لوئیس (G. H. Lewes) درباره‌ی این رمان نوشت: «آه از نهاد این رمان بر می‌آید!» (suspiria de profundis!!)؛ اما با انتشار رمان بلندی‌های بادگیر اثر الیس بل (امیلی) و اگنس گری اثر اکتون بل (آن) ورق برگشت. همه به دنبال برادران بل می‌گشتند؛ اما درعین‌حال شایعاتی درباره‌ی زن بودن نویسندگان این آثار شدت گرفته بود. پای نویسنده‌ی زن که به میان آمده بود، نقدها تندتر شده بود. خیلی‌ها متن این کتاب‌ها را «زمخت» و «گل‌درشت» می‌دانستند. بعدها به کتاب جین ایر برچسب «ناشایست» و «غیراخلاقی» هم زدند. احتمالاً همین برچسب‌ها هم به فروش بیشتر و بیشتر این رمان کمک کرد.

ویلت

این کتاب داستان زندگی لوسی اسنو را روایت می‌کند، زنی که پس از پشت سر گذاشتن گذشته‌ای تلخ در انگلستان، برای تدریس به شهر خیالی ویلت در فرانسه سفر می‌کند. او در این مسیر با چالش‌های عاطفی و اجتماعی بسیاری مواجه می‌شود و تجربه‌های عاشقانه‌ای نیز پشت سر می‌گذارد. لوسی اسنو نمادی از زنی مستقل و قوی است که برای یافتن هویت و جایگاه خود در جامعه تلاش می‌کند.

شرلی

رمان شرلی داستان رابرت مور، صنعتگر جوانی را روایت می‌کند که پس از ورشکستگی خانواده‌اش تلاش می‌کند کارخانه‌ی کوچک خود را رونق دهد. او در این مسیر با چالش‌های متعددی مانند جنگ‌های بین انگلیس و فرانسه و شورش‌های کارگری علیه تحولات صنعتی روبه‌رو می‌شود. ورود شرلی کیلدار، دختری ثروتمند و مستقل، زندگی رابرت را دستخوش تغییراتی اساسی می‌کند.

خانه‌ای که در آن زاده شده‌ایم

این کتاب مجموعه‌ای از اشعار خواهران برونته است که با ترجمه‌ی محمدصادق رئیسی و از سوی انتشارات سولار روانه‌ی بازار شده است.

کتاب زندگی‌نامه شارلوت برونته

کتاب «زندگی شارلوت برونته» را الیزابت گاسکل در سال ۱۸۵۷ منتشر کرد. این گامی مهم برای زنان نویسنده بود؛ چون زنی نویسنده، زندگی‌نامه‌ی نویسنده‌ی برجسته‌ای را منتشر کرده بود که او هم زن بود. این کتاب ویژگی منحصربه‌فردی هم دارد؛ چون الیزابت به‌جای اینکه بر دستاوردهای شارلوت تمرکز کند، به بیان جزئیات زندگی او پرداخته است. او حتی بخش مربوط به عشق شارلوت به هگر را به هیچ بهانه و دلیلی از نوشته‌اش حذف نکرد؛ البته برخی نیز می‌گویند که در این کتاب، خاطرات شارلوت برونته تحریف شده‌اند.

نگاهی نسخه صوتی کتاب‌های شارلوت برونته

انتشارات آوانامه کتاب صوتی جین ایر را با صدای مریم پاک‌ذات به انتشار رسانده است. انتشارات نوین کتاب گویا نیز این کتاب را با صدای ندا پوریان و انتشارات نوژین این کتاب را با گویندگی سحر بیرانوند منتشر کرده است.

انتشارات آوانامه همچنین کتاب پروفسور را با صدای سلمان ظاهری در دسترس علاقه‌مندان به کتاب صوتی قرار داده است.

انتشارات نیستان هنر کتاب صوتی شرلی را با گویندگی عطیه پور قدیمی منتشر کرده است.

شارلوت برونته در نگاه دیگران

شارلوت الهام‌بخش افراد زیادی بوده است. در طول فعالیتش هم خشم افراد زیادی را فقط به دلیل «زن بودن» برانگیخته است؛ پس صحبت‌های زیادی درباره‌ی او وجود دارد؛ اما دو تا از معروف‌ترین‌های آن‌ها متعلق به کازوئو ایشی گورو و جورج لوئیس است.

جورج لوئیس در گفت‌وگویش با «جورج الیوت» شارلوت را این‌طور توصیف می‌کند: «دختری روستایی، قدکوتاه و ساده که به خدمتکارانِ نحیف شباهت دارد.»

وقتی از کازوئو ایشی گورو، نویسنده و فیلم‌نامه‌نویس ژاپنی متولد بریتانیا درباره‌ی نویسنده‌ی محبوبش پرسیدند، گفت: «اخیراً برایم شارلوت برونته با فاصله‌ی کمی از داستایوفسکی پیشی گرفته است. من حرفه‌ام و خیلی چیزهای دیگر را مدیون جین ایر و ویلت هستم.»