دانلود و خرید کتاب بهترین داستان‌های کوتاه مارکز گابریل گارسیا مارکز ترجمه احمد گلشیری

معرفی کتاب بهترین داستان‌های کوتاه مارکز

گابریل خوزه گارسیا مارکز (۱۹۲۷-۲۰۱۴)، نویسنده کلمبیایی برنده نوبل ادبیات است. این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه مارکز است. داستان‌ها و مضمون آن‌ها به شرح زیر است: ۱- بعد از ظهر باشکوه بالتاسار: در مورد مردی که زیباترین قفس دنیا را ساخته است. ۲- تشییع جنازه مادر بزرگ: داستان در مورد روزهای آخر زندگی زنی است که رئیس قبیله‌ای مادر سالار است. ۳- کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد: سرهنگی که ۱۵ سال منتظر نامه دریافت مستمری خود است. ۴- تسلیم سوم: پسری که مرده اما مادرش جسم او را زنده نگه داشته است. ۵- روی دیگر مرگ: پسری که به مرگ برادر دوقلویش فکر می‌کند. ۶- اوا درون گربه خود: زنی که از زیباییش عذاب می‌کشد. ۷- اندوه سه خوابگرد: زنی منزوی درون یک خانه که تصمیم می‌گیرد از جایش تکان نخورد. ۸- زنی که ساعت ۶ می‌آمد: در مورد زنی که هر روز ساعت ۶ به کافه‌ای می رود که کافه‌دارعاشقش است. ۹- چشم‌های سگ آبی رنگ: دختر و پسری که هر شب به خواب هم می‌روند. ۱۰- کسی این گل سرخ‌ها را به هم ریخته: در مورد روحی که هنوز در این دنیا باقی مانده است. ۱۱- شب تلیله‌ها: ۳ نفری که تلیله‌ها چشمشان را درآورده‌اند. ۱۲- زیباترین غریق جهان: مرد غرق شده‌ای که آب او را به یک روستا می آورد. ۱۳- پیرمرد فرتوت با بال‌های عظیم: فرشته‌ای که به درون آدمیان آمده است. ۱۴- بلاکامان نیک جادو جنبل کار: ۲ مرد اهل جادو. ۱۵- آخرین سفر کشتی اشباح: پسری که همیشه در ماه مارس یک کشتی سیاه بزرگ را می‌بیند اما کسی حرفش را قبول نمی‌کند. ۱۶- مرگ مدام در فراسوی عشق : مردی که چند ماه مانده به پایان زندگی‌‌اش با یک دختر زیبا برخورد می‌کند. ۱۷- رد خون توی برف: یک زوج جوان پولدار در سفر ماه عسل. ۱۸- نور مثل آب است: ۲ برادری که به جای جایزه مدرسه خواستار قایق و لوازم غواصی هستند. ۱۹- فقط اومدم یک تلفن بکنم: زنی که به یک تیمارستان می‌رود تا به شوهرش زنگ بزند و تاخیر خود را اعلام کند. ۲۰- سفر خوش آقای رئیس جمهور. ۲۱- ماریا دوس پراسه رس: زنی که تدارک تشییع جنازه‌اش را می‌بیند. ۲۲- رویاهایم را می‌فروشم: زنی که خواب واقعی می‌بیند. ۲۳- ارواح ماه اوت: خانه‌ای که گفته می شود پر از ارواح است. ۲۴- قدیس: مردی که قصد دارد ثابت کند دختر مرحومش یک قدیس است. ۲۵- ترامونات: باد مرگ‌زا. ۲۶- زیبای خفته در هواپیما. ۲۷- وقتی باد بدبختی بوزد: دختری که مادربزرگش به خاطر بدهی‌اش او را مجبور به همخوابی با همه مردها می‌کند.
معرفی نویسنده
عکس گابریل گارسیا مارکز
گابریل گارسیا مارکز
کلمبیایی | تولد ۱۹۲۷ - درگذشت ۲۰۱۴

گابریل گارسیا مارکز در شهر آراکاتاکا در کلمبیا به دنیا آمد و هشت سال نخست زندگی‌اش را با پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌اش گذراند. پدربزرگ و مادربزرگ مارکز، هر دو داستان‌سرایان فوق‌العاده‌ای بودند، اما رویکرد آن‌ها در داستان‌گویی با یکدیگر بسیار تفاوت داشت. پدربزرگش به مارکز جوان داستان‌هایی درباره‌ی تاریخ، جنگ و مزارع موز محلی گفت. از سوی دیگر، مادربزرگ او زنی خرافاتی بود که به شدت به ارواح و جهان ماوراء طبیعی اعتقاد داشت و داستان‌هایی که برای مارکز تعریف می‌کرد نیز شامل همین مضامین بود.

:-)
۱۳۹۷/۰۵/۱۶

اینقدر قشنگه که نگو .من با پول تو جیبی هام چاپیش رو خریدم. پشیمپن نمی شید

خانم کتابخوار
۱۳۹۹/۱۰/۰۱

این اولین کتابی بود که از مارکز خوندم. چند سال پیش تو یه کانال تلگرامی یه داستان صوتی دانلود کردم و گوش دادم. اونقدر در نظرم جذاب بود که دلم خواست بخونمش هم. اسم داستان رویاهایم را می فروشم بود

- بیشتر
mahdi afshari
۱۴۰۱/۰۹/۱۰

داستان های بسیار جذابی داشت هر چند مثل باقی نوشته هاش اونقدر سخت خوان بود که لازم باشه یک متن رو چندین بار خواند. من از میان همه این داستان ها، "روی دیگر مرگ" رو خیلی خیلی دوست داشتم و

- بیشتر
AMIR KING
۱۳۹۵/۰۸/۰۵

قیمت تو بازار 30.000 تومانه اما اینجا خوبه کتابش واقعا عالیه و ادمو وارد دنیایی که نویسنده ساخته می کنه متوجه گذر زمان نمیشی

افسانه
۱۳۹۴/۰۹/۲۶

خیلی خوبه

کاربر ۴۲۶۰۶۰۵
۱۴۰۱/۰۵/۲۸

لطفا کتاب را برام دانلود نمایید خریداری کردم

«از وقتی سانسور برقرار شده، روزنامه‌ها فقط درباره اروپا می‌نویسن. بهترین کار اینه که اروپایی‌ها بلند شن بیان این‌جا، ما هم پاشیم بریم اونجا. به این ترتیب هر کی می‌دونه تو کشورش چی می‌گذره.»
کاربر ۲۳۷۱۵۹۲
«آدم هر چه بیشتر قدرت به دست بیاورد، تشخیص این که چه کسی با اوست و چه کسی بر او برایش دشوارتر می‌شود. هنگامی که به قدرت کامل دست یافت دیگر تماس او با واقعیت به‌کلی قطع می‌شود و این بدترین نوع تنهایی است. شخص دیکتاتور، شخص بسیار خودکامه، گرداگردش را علائق و آدم‌هایی می‌گیرند که هدف‌شان جدا کردن او از واقعیت است. همه چیز دست به دست هم می‌دهند تا تنهایی او را کامل کنند.»
محمد
زندگی بهترین چیزی‌یه که تا حالا اختراع شده.»
محمد
وقتی آدم منتظر چیزهای بزرگه، منتظر چیزهای کوچیک هم می‌مونه.»
محمد
زن گفت: «تو هم داری از گشنگی می‌میری. کی می‌خوای بفهمی که افتخار شکم آدمو سیر نمی‌کنه.»
محمد
سرهنگ پیش خود اعتراف کرد که چهل سال زندگیِ مشترک، گرسنگیِ مشترک و رنجِ مشترک کافی نبوده تا همسرش را بشناسد. آن‌وقت احساس کرد که یک جای عشقِ‌شان پیر شده.
محمد
«وقتی به هم دروغ بگیم، دیگه باید قبول کنیم که حالِ‌مون زاره.»
محمد

حجم

۳۸۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۵۳۵ صفحه

حجم

۳۸۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۵۳۵ صفحه

قیمت:
۲۱۲,۰۰۰
۱۴۸,۴۰۰
۳۰%
تومان