کتاب عشق سال های وبا (دانلود و خرید با تخفیف)

معرفی کتاب عشق سال‌های وبا

کتاب عشق سال های وبا اثری محبوب و بسیار قدرتمند از نویسنده کلمبیایی گابریل گارسیا مارکز است، این رمان که در ۱۹۸۵ برای نخستین بار به چاپ رسیده است داستان جذاب عشقی خاص در شهری بندری را با ظرافتی کم‌نظیر روایت می‌کند.

نشر روزگار این رمان را با ترجمه اسماعیل قهرمانی پور منتشر کرده است. نسخه الکترونیکی این کتاب را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید. برای آشنایی با شیوه‌ی خرید کتاب عشق سالهای وبا می‌توانید راهنمای خرید و پرداخت آنلاین در بخش سوالات متداول را مطالعه کنید.

درباره عشق سال‌های وبا اثر مارکز

در بیشتر اوقات و اکثر نقاط دنیا وقتی نام مارکز برده می‌شود همه به اثر بسیار مطرح او، یعنی صد سال تنهایی اشاره می کنند و قاعدتا این موضوع تاثیر زیادی در تحت الشعاع قرار دادن رمان عشق سال‌های وبا داشته است، با این وجود، کتاب عشق سال های وبا به این خاطر که از نظر سبک نوشتاری و بنیان‌های داستانی تفاوت بنیادی با دیگر آثار مارکز دارد، توانسته است برای خود مسیری جداگانه خلق کند و در میان جوامع مختلف اهل کتاب در سراسر دنیا خوانده شود.

این رمان، داستان آغاز و ادامه و پایان عشقی واقع‌گرایانه اما خاص است. مکان مرکزی اتفاقات این رمان، شهری تاریخی در حوزه دریای کارائیب و زمان آن نیز اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است‌. مارکز توانسته است به واسطه استفاده دقیق و فرمی از موتیف‌هایی مانند گل، پرندگان، آب و همچنین با دادن بار نمادین به آنها، به این اثر عاشقانه، از نظر فنی عمق بسیاری ببخشد.

نویسنده، روایت این عشق را از جایی نزدیک به پایان آن شروع می‌کند، جایی که در اثر اتفاقی ناگهانی، دکتر «اروبینو»، پزشک مشهور شهر و همسر «فرمینا داسا‌» و ضلع سوم مثلث عشقی این داستان، فوت می‌کند و «فلورنتینو آریسا‌» در همان مراسم ختم، به فرمینا می‌گوید که هنوز دوستش دارد. بعد از روایت این صحنه، با بازگشت به گذشته، داستان هر کدام از این شخصیت‌ها و عشق قدیمی میان فرمینا و فلورنتینو روایت می‌شود. عشقی که برای هرکدام مسیری نسبتا تلخ و جداگانه در نظر گرفته شده است.

در این‌سو فرمینا با مخالفت پدرش نسبت به این عشق، به ازدواج با جناب پزشک و گذران زندگی با او تا پیری تن داده است، اما در سوی دیگر فلورنتینو هرگز ازدواج نکرده است و همواره سعی کرده جای خالی این عشق و خلا عاطفی خود را با رابطه‌های کوتاه‌مدت و ناهنجار پر کند. همین موضوع زندگی بسیار ناگوار و سرشار از مشکلات روانی برای فلورنتینا ایجاد کرده است.

بخش پایانی این روایت عاشقانه، به اتفاقات بعد از فوت دکتر و در نهایت سفر دریایی عجیب این دو عاشق در یک کشتی مسافربری مرتبط می‌شود. پایان‌بندی این داستان مخاطب را بسیار شگفت‌زده می‌کند و به‌نوعی فلسفه انتخاب اسم عشق سال‌های وبا و بار نمادین بیماری وبا در این داستان تا حدود زیادی در بخش‌های پایانی برای مخاطبین کاملا مشخص می‌شود.

همانطور که پیش‌تر اشاره شد، رمان عشق سال‌های وبا با دیگر آثار مارکز از نظر ویژگی‌های سبکی تفاوت اساسی دارد و رگه‌های رئالیسم جادویی در آن به میزان کمتری یافت می‌شود. مارکز با نوشتن این داستان نشان داده است که در ایجاد یک روایت نسبتا واقع‌گرایانه و ساده نیز می‌تواند موفق باشد و اثری جاودانه خلق کند. این اثر در کنار صد سال تنهایی یکی از مهم‌ترین آثار مارکز به حساب می‌آید که به توفیق چشمگیر و جهانی دست پیدا کرده است.

از میان نکات ارزشمند این کتاب که توسط بسیاری از مخاطبین و طرفدارانش بیان شده است، می‌توان به قدرت قلم مارکز در توصیف و پردازش دقیق صحنه‌های مهم داستان و شخصیت‌پردازی حرفه‌ای تک‌تک شخصیت‌ها اشاره کرد.

چرا باید رمان عشق سالهای وبا را بخوانیم؟

یکی از مهم‌ترین دلایلی که کتاب عشق سال های وبا را تبدیل به یک کتاب خواندنی برای عموم مخاطبین اهل کتاب کرده است، قلم بی‌نظیر مارکز است. وجود توصیف‌های قدرتمند و شخصیت‌پردازی شگفت‌انگیزی که حتی در شخصیت‌های غیراصلی داستان می‌بینیم باعث شده است که این رمان به یکی از خواندنی‌ترین کتاب‌های ادبیات داستانی در سطح جهان تبدیل شود.

خرید ودانلود کتاب شعق سال‌های با با ترجمه اسماعیل قهرمانی‌پور را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

با توجه به قدرت گابریل گارسیا مارکز در پردازش داستان و عاشقانه بودن این رمان، می‌شود گفت که مخاطبین اصلی این کتاب علاقه‌مندان به ادبیات داستانی مخصوصا علاقه‌مندان داستان‌های عاشقانه هستند، اما به این خاطر که این رامن به نسبت دیگر آثار مارکز فضا و روایتی ساده‌تر دارد، عموم مخاطبین اهل کتاب نیز می‌توانند از مطالعه آن لذت ببرند و به خواندن این کتاب به چشم مقدمه‌ای برای خواندن صد سال تنهایی نگاه کنند.

درباره گابریل گارسیا مارکز

گابریل خوزه گارسیا مارکز در ۶ مارس ۱۹۲۷، در دهکده‌ای به نام آرکاتاکا واقع در کشور کلمبیا به دنیا آمد، نخستین پایه‌های نویسندگی مارکز در کودکی او به واسطه داستان‌هایی شکل گرفت که مادربزرگ و پدربزرگش برای او تعریف می‌کردند، او مقاطع ابتدایی تحصیل خود را در بوگوتا پایتخت کلمبیا سپری کرد و بعدها به تشویق خانواده به تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه پرداخت اما خیلی زود دریافت که وظیفه‌اش در این جهان تنها آفرینش داستان‌های جاودانه و نوشتن است.

مارکز از طریق نوشتن در روزنامه «JUventude» فعالیت خود به‌عنوان نویسنده و خبرنگار را آغاز کرد. او در تمام دوران زندگی خود به همکاری خود با مطبوعات و خبرنگاری ادامه داد. او در سال ۱۹۵۴ به‌عنوان خبرنگار روزنامه «ال‌اسپکتادور» سکونتی یک‌‌ساله در رم داشت و پس از تعطیلی این روزنامه، مدت کوتاهی در پاریس اقامت گزید، سپس در سفری کوتاه به کلمبیا با همسرش «مرسدس بارچا» ازدواج کرد و برای زندگی به مکزیک رفت.

طبق عقیده بسیاری از متخصصین حوزه ادبیات داستانی، مارکز از پیشگامان سبک «رئالیسم جادویی» به حساب می‌آید. کتاب صد سال تنهایی اثر مارکز از محبوب‌ترین رمان‌های تاریخ ادبیات داستانی محسوب می‌شود. علاوه‌بر این رمان، کتاب‌های دیگر مارکز از جمله «پاییز پدرسالار»، «ژنرال در هزارتوی خود» و «خاطرات روسپیان غمگین» نیز در بین علاقه‌مندان به ادبیات داستانی از محبوبیت قابل توجهی برخوردار هستند.

مارکز در زمینه آفرینش داستان کوتاه نیز فعالیت قابل توجهی داشته است. در میان داستان‌های کوتاه او «کسی به سرهنگ نمی‌نویسد»، «تشییع جنازه مادربزرگ»، «گزارش مرگ» و «زائران غریب» به نسبت باقی آثار بیشتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. این نویسنده علاوه‌بر فعالیت گسترده ادبی در دوره‌هایی از زندگی خود با نظرها و گرایشات سیاسی خاص خود، جنجال‌ها و حواشی بسیاری ایجاد کرد. این او پس از نوشتن خاطرات روسپیان غمگین در سال ۲۰۰۴ رفته‌رفته شاهد کاهش توانایی‌های خود بود و در سال ۲۰۰۶ به‌صورت رسمی اعلام کرد که دیگر میل چندانی به نوشتن ندارد.

گابریل گارسیا مارکز بر اثر ابتلا به بیماری آلزایمر در ۱۷ آوریل ۲۰۱۴ در شهر مکزیکوسیتی، پایتخت کشور مکزیک، چشم از جهان فرو بست.

ترجمه ‌کتاب عشق سال‌های وبا به فارسی

رمان عشق سال‌های وبا در ایران و در میان مخاطبین فارسی‌زبان از محبوبیت زیادی بهره می‌برد و همین موضوع باعث شده است که این کتاب با نام‌های «عشق در روزگار وبا»، «عشق در زمان وبا» و «عشق سال های وبا»، توسط مترجمین بسیاری به فارسی ترجمه و توسط ناشران مختلف منتشر شود. از مهم‌ترین ترجمه‌های این رمان می‌توان به ترجمه‌های بهمن فرزانه، مهناز سیف طلوعی، کیومرث پارسا و اسماعیل قهرمانی‌پور اشاره داشت.

کتاب عشق سالهای وبا با ترجمه اسماعیل قهرمانی‌پور که توسط نشر روزگار به چاپ رسیده است به خاطر متن روان و وسواس در انتخاب عبارات و همچنین کیفیت ویرایش و چاپ، یکی از مشهورترین ترجمه‌های فارسی موجود از این کتاب در بازار نشر ایران محسوب می‌شود.

از این رمان چه اقتباسی صورت گرفته است؟

روایت جذاب و موضوع سیاسی-عاشقانه رمان عشق سال‌های وبا باعث شد که در سال ۲۰۰۷ کمپانی «ویلچ پیکچرز» تصمیم به ساخت فیلمی بر اساس آن بگیرد. کارگردان این فیلم «مایک نیوول» بود و «رونالد هاروود» بازنویسی فیلم‌نامه آن را انجام داد. این فیلم تا حدود زیادی به روایت کتاب وفادار بوده و تلاش شده است که بدنه اصلی روایت رمان را حفظ کند.

گفته می‌شود که مارکز بابت اجازه ساخت این فیلم مبلغ قابل توجهی به‌عنوان حق تالیف دریافت کرده است و همچین با پیگیری و درخواست خود مارکز آهنگ آغاز و پایان فیلم را شکیرا، خواننده مشهور کلمبیایی، خوانده است.

نظراتافراد مجله‌های مشهور درباره عشق سال‌های وبا

رمان عشق سال‌های وبا پس از انتشار باعث شگفتی بسیاری از منتقدان شد، چراکه در این اثر، مارکز در فاصله تنها چند سال پس از دریافت مهم‌ترین جایزه ادبی جهان، به شکل محسوسی از سبک نوشتاری پیشین خود فاصله گرفته بود و نشان داده بود که به چه اندازه قلمش می‌تواند در آفرینش یک داستان نسبتا منظم با روایت خطی و تقریبا ساده، قدرتمند باشد.

منتقدین بسیاری به تحسین و تحلیل رمان عشق سال‌های وبا پرداخته‌اند. به‌عنوان مثال «مرل روبین» در توصیف این رمان می‌گوید‌: «داستانی عاشقانه، با جسارت و توانایی خیال‌پردازی که می‌تواند نگاه ما را نسبت به فرصت‌های بی‌نهایت زندگی گسترده‌تر کند.»

همچنین «میچیکو کاکوتانی» منتقد برجسته نشریه «نیویورک‌تایمز» ضمن بیان متفاوت بودن این رمان، چنین می‌گوید: «مارکز در این رمان برخلاف کتاب‌های دیگرش، از اسطوره‌ها و رویاپردازی برای روشن کردن زندگی تخیلی یک ملت استفاده نکرده است بلکه ثابت کرده است که روایت یک اتفاق عادی چقدر می‌تواند شگفت‌انگیز باشد و نتیجه این موضوع، آفرینش رمانی ارزشمند شده است که قدرت روایتش را فقط می‌توان با چشم‌انداز سرشار از سخاوتش،‌ مقایسه کرد.»

جوایز و افتخارات نویسنده و کتاب

گابریل گارسیا مارکز در سال ۱۹۸۲ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. بنیاد نوبل در بیانیه خود از مارکز با عنوان «شعبده‌باز کلام و بصیرت» یاد کرد. اگرچه مارکز جایزه نوبل را به خاطر موفقیت کتاب مطرح صد سال تنهایی دریافت کرده است و چند سال بعد از دریافت نوبل کتاب عشق سال‌های وبا را منتشر کرده، اما برخی کارشناسان ادبیات داستانی بر این باور هستند که اگر کتاب عشق سال‌های وبا را هر نویسنده دیگری نوشته بود این کتاب نیز می‌توانست موفق به دریافت بزرگترین جایزه ادبی جهان یعنی نوبل ادبیات شود.

جملاتی از کتاب عشق سال‌های وبا

بوی بادام تلخ همیشه، بی‌آن که بخواهد، او را به یاد عشق نافرجام می‌انداخت. دکتر جوونال اوربینو۱ به محض پا نهادن به درون آن خانه‌ی تاریک با هوایی مانده و سنگین به این موضوع پی برد. او را با عجله به آن‌جا خواسته بودند تا به موضوع قتلی رسیدگی کند که برای خود او حالت اورژانسی‌اش را سال‌ها قبل از دست داده بود. جرمیا دو سنت آمور که از مهاجرین منطقه‌ی آند بود، جزو مجروحین جنگی به حساب می‌آمد. او عکاس ویژه‌ی کودکان بود و از رقبای پروپا قرص بازی شطرنج دکتر محسوب می‌شد. کسی که در اثر استنشاق بخار سمی سیانید طلا، مرده و از زجر یادآوری خاطرات گذشته خلاص شده بود.

دکتر جسد جرمیا را بر یک تختخواب سفری که همیشه روی آن می‌خوابید و حالا یک پتو رویش کشیده بودند، دید. در کنار او بر چهارپایه‌ای یک سینی آزمایشگاهی قرار داشت که او از آن برای تبخیر سموم استفاده می‌کرد. روی زمین هم لاشه‌ی سگی سیاه و پشمالو با سینه‌ای به سفیدی برف افتاده بود که به پایه‌ی تختخواب بسته شده بود. در کنار آن نیز چوب زیربغل مقتول به چشم می‌خورد. از یکی از پنجره‌ها شفق سپیده‌دم تازه شروع به سوار شدن بر تاریکی حاکم بر آن‌جا کرده بود. آن اتاق شلوغ و به هم ریخته، هم به عنوان اتاق خواب مورد استفاده قرار می‌گرفت و هم به عنوان آزمایشگاه. اما نور چنان به اندازه بود که دکتر توانست جای پنجه‌های مرگ را تشخیص بدهد. سایر پنجره‌ها و درزهای موجود در دیوارها با پرده‌های کهنه‌ی ضخیم و تکه‌های کارتن پوشیده و مسدود شده و همین امر بر سنگینی هوای داخل آن‌جا افزوده بود. قفسه‌ای در کناری قرار داشت که طبقات آن پر از انواع شیشه‌های دهان گشاد و بطری‌های مختلف بدون برچسب بود. یک سینی برنجی قُر شده نیز در زیر یک لامپ معمولی قرار داشت که با کاغذ قرمزرنگی پوشیده شده بود. سینی سوم همانی که برای داروی ظهور عکس به کار می‌رفت در کنار جسد قرار داشت. مجله‌های قدیمی و روزنامه‌ی های کهنه در همه جا پراکنده بود. انبوهی از شیشه‌های عکاسی و صندلی‌های زهوار در رفته در این‌جا و آن‌جا به چشم می‌خورد. اما تمام چیزهایی که در آن‌جا وجود داشت با دست‌های آدمی مرتب، گردگیری شده و عاری از گردوخاک بود. با وجود این‌که هوای آن‌جا با کوران هوای تازه‌ای که از آن پنجره می‌آمد، تصفیه شده بود اما برای یک شخص تیزبین آن‌قدر مدرک باقی مانده بود که به خاکستر شدن آتش یک عشق نافرجام در بخار بادام تلخ پی ببرد. دکتر جوونال اوربینو چند بار اندیشید که این‌جا جای مناسبی برای مردن در حالت عشق و شوریدگی نیست. اما بعدها تصور کرد که شاید به هم ریختگی آن‌جا خواست الهی بوده است.

یک کارآگاه پلیس به همراه یک دانشجوی پزشکی خیلی جوان به آن‌جا آمده بود که داشت دوره‌ی انترنی خود را سپری می‌کرد و همین دو نفر بودند که آن پنجره را برای تصفیه‌ی هوای آن‌جا باز کرده، روی جسد را پوشانده و منتظر رسیدن دکتر اوربینو مانده بودند. آن دو با وقار و احترام خاصی به دکتر سلام کردند. سلامی که در این شرایط، بیش‌تر گویای همدردی و عرض تسلیت بود تا تعظیم و تکریم؛ زیرا هیچ‌کس از عمق رفاقت دکتر با جرمیا دو سینت‌آمور بی‌خبر نبود.

معرفی نویسنده
عکس گابریل گارسیا مارکز
گابریل گارسیا مارکز
کلمبیایی | تولد ۱۹۲۷ - درگذشت ۲۰۱۴

گابریل گارسیا مارکز در شهر آراکاتاکا در کلمبیا به دنیا آمد و هشت سال نخست زندگی‌اش را با پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌اش گذراند. پدربزرگ و مادربزرگ مارکز، هر دو داستان‌سرایان فوق‌العاده‌ای بودند، اما رویکرد آن‌ها در داستان‌گویی با یکدیگر بسیار تفاوت داشت. پدربزرگش به مارکز جوان داستان‌هایی درباره‌ی تاریخ، جنگ و مزارع موز محلی گفت. از سوی دیگر، مادربزرگ او زنی خرافاتی بود که به شدت به ارواح و جهان ماوراء طبیعی اعتقاد داشت و داستان‌هایی که برای مارکز تعریف می‌کرد نیز شامل همین مضامین بود.

زهرا۵۸
۱۳۹۸/۰۸/۰۱

عده ای کتاب رو زیبا ، تعریف و تصور می کنند و عده ای حوصله سر بر . و اینکه ارزش خوندن هم نداره من هم بخاطر تعاریف زیادی که از این کتاب شنیدم خوندمش یاد نقاشی هایی افتادم که یه ادم

- بیشتر
sᴍMahdi Ziaei
۱۳۹۸/۰۱/۰۹

• امتیاز: ۲.۵ • ژانر: رمانس/کلاسیک/رئالیسم جادویی/ادبی • این اثر برای من بیشتر شهوانی بود تا عاشقانه. • عشق؛ مفهومی که داستان حولش میچرخه. مشکل برای من از جایی شروع شد که هرچقدر که داستان جلوتر میره عشق از یک «پیوند خالص روحی»

- بیشتر
phateme
۱۳۹۸/۰۹/۰۳

چه خوشست در فراقی همه عمر صبر کردن به امید آنکه روزی به کف افتد وصالی

𝑬𝒍𝒏𝒂𝒛
۱۳۹۸/۰۶/۰۵

با توجه به موضوع کتاب، کتاب خیییلی طولانی بود و به جزئیات و توضیحات بی مورد زیاد پرداخته بود که باعث کسل کننده شدن کتاب شده، حوصله میخواد تا بشینی اون توضیحات الکی رو بخونی تو نصف این کتاب میشد همین

- بیشتر
amirkabir79
۱۳۹۸/۰۱/۱۰

خیلی عالی بود شاید بعضی اتفاقات داستان با فرهنگ ما جور در نمیومد ولی من از داستان خیلی لذت بردم ‌درمورد مقایسه این کتاب با صد سال تنهایی باید بگم من هم اول با این کتاب خیلی راحت تر ارتباط

- بیشتر
به دنبال آلاسکا
۱۴۰۱/۰۵/۱۰

بی نهایت حوصله سر بر :| اصلا نمیتونم درک کنم واسه چی اینقدر معروف شده بقول یکی از دوستان این حجم از کتاب رو میشه تو یک سوم جمع کرد

YasmineGh
۱۳۹۷/۰۶/۱۵

طولانی اما بسیار زیبا تا اواسط کتاب از خودم میپرسیدم ایا واقعا عشق ارزش اینو داره که ادم سال های سال زندگیشو وقفش بکنه یا نه در اخر کتاب به این نتیجه رسیدم اگه این قدر خوش شانس بودی که عشق

- بیشتر
Niloofar
۱۳۹۷/۰۲/۱۳

این کتاب فقط با ترجمه استاد بزرگ بهمن فرزانه تونسته شاهکار بودنش رو در زبان فارسی هم نشون بده . هرکس تا زنده است باید این کتاب رو بخونه . چقدر مارکز در توصیف عشق در زمان پیری قدرتمنده

narsis
۱۳۹۹/۰۶/۲۲

اینقد دوسش داشتم که به محض تموم شدن کتاب فیلمشم دیدم بی نظیره این رمان

جرج
۱۳۹۶/۱۲/۰۷

همه می گند بهترین کتاب مارکز صد سال تنهایی هستش اما به نظرم بهترین کتابش همینه. من که خیلی بیشتر از صد سال تنهایی ازش لذت بردم و کیف کردم. البته به قول دوستی که میگفت صد سال تنهایی باید آخرین کتابی

- بیشتر
فکر می‌کنید ما تا کی می‌توانیم به این آمدن و رفتن ادامه بدهیم؟ فلورنتینو آریزا پاسخ این سؤال را از پنجاه و سه سال و نه ماه و چهارده شب و روز قبل، آماده داشت و گفت: برای همیشه.
شبــــ🍃ــنــم
تنها چیزی که در زندگی‌ام، به آن نیازمندم، این است که کسی مرا بفهمد.
BehRad
نه، من ثروتمند نیستم؛ بلکه فقیری پول‌دار هستم. این دو تا با هم فرق دارند.
𝑬𝒍𝒏𝒂𝒛
«فقط یک فرد بی‌ریشه می‌تواند عاری از درد و اندوه باشد»
زهرا۵۸
«تنها دردی که ممکن است، در زمان مردنم داشته باشم، این است که مرگ من از درد عشق نباشد.»
شبــــ🍃ــنــم
فلورنتینو آریزا آینه را برد و در اتاق خود به دیوار آویخت؛ نه به خاطر قاب نفیس آن، بلکه به خاطر آن که به مدت بیش از یک ساعت، نمایی از دل‌بند او را در خود بازتاب داده بود.
شبــــ🍃ــنــم
عقل موقعی به سراغ آدمی می‌آید که دیگر هیچ کار مفیدی نمی‌تواند انجام بدهد.
𝑬𝒍𝒏𝒂𝒛
من تقریبآ همیشه تنها هستم.
BehRad
در دنیا هیچ چیز دشوارتر از عشق نیست.
BehRad
فقط یک فرد بی‌ریشه می‌تواند عاری از درد و اندوه باشد» .
mashkook
کدام یک از آن‌ها مرده‌تر هستند، مردی که مرده یا زنی که تنها رها شده است.
BehRad
از نظر او، فرمینا دازا چنان زیبا، آن‌قدر اغواگر و به اندازه‌ای متفاوت از مردم عادی بود که تعجب می‌کرد چطور کس دیگری مانند او در اثر صدای برخورد پاشنه کفش او با سنگ‌فرش خیابان و یا با دیدن روسری زیبای وی و از دیدن زلف‌های پرموج او، از حرکت دست‌های وی در طرفین بدنش به هنگام خرامیدن و طلای لبخندش، مانند او دیوانه‌اش نمی‌شود
ناهید
از شهید شدن در راه عشق لذت می‌برد.
Amir Ganjkhani
واقعآ حیف است که هنوز هم خودکشی‌هایی را می‌یابیم که به خاطر عشق نیست.
Amir Ganjkhani
«در دنیا هیچ فردی داناتر، هیچ سنگ‌تراشی سرسخت‌تر و هیچ مدیری تواناتر و کاری‌تر از یک شاعر وجود ندارد.»
شبــــ🍃ــنــم
در آینه‌ی آن کالسکه به خود نگریست و دریافت که تصویر وی هم در آینه، هنوز دارد به فرمینا دازا فکر می‌کند
شبــــ🍃ــنــم
«پیری یک مرحله‌ی شرم‌آور از عمر آدمی است که باید تا دیر نشده است، به آن خاتمه داد.»
BehRad
با یک گل رز خاطره‌ی مرا زنده نگه‌دار.
BehRad
چیزی که دوست دارم این است که بروم. بروم و هرگز برنگردم.
BehRad
مرگ فقط یک احتمال دائمی نیست، آن‌گونه که او همیشه برداشت کرده بود؛ بلکه یک واقعیت دم دست است.
Amir Ganjkhani

حجم

۴۸۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۵۲۵ صفحه

حجم

۴۸۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۵۲۵ صفحه

قیمت:
۸۹,۰۰۰
۴۴,۵۰۰
۵۰%
تومان