دانلود و خرید کتاب خورشید همچنان می‌دمد ارنست همینگوی ترجمه احسان لامع
تصویر جلد کتاب خورشید همچنان می‌دمد

کتاب خورشید همچنان می‌دمد

معرفی کتاب خورشید همچنان می‌دمد

«خورشید همچنان می‌دمد» اولین رمان نویسنده سرشناس آمریکایی و برنده نوبل ادبی، ارنست همینگوی (۱۹۶۱-۱۸۹۹) است.

داستان این کتاب روایت زندگی روشنفکران و نویسندگان پس از جنگ جهانی اول است. چند داستان‌نویس که زمانی در جبهه‌های جنگ جهانی اول می‌جنگیدند و شاهد کشته شدن میلیون‌ها سرباز و مردم بی‌گناه بوده‌اند، تصمیم می‌گیرند تا برای پر کردن خلا زندگی و فراموش کردن مصیبت‌های جنگ به مسافرت بروند و زندگی را با خوشی بگذرانند و در نهایت در می‌یابند که آنها نسلی تباه شده هستند.

داستان در دهه ۱۹۲۰ در پاریس آغاز می‌شود. جیک بارنز روزنامه‌نگار و سرباز سابق جنگ جهانی اول در پاریس زندگی دربه‌دری را سپری می‌کند. او عاشق لیدی برت اشلی، زنی که شوهرش را در جنگ از دست داده بود، می‌شود. اما به دلیل مصدومیت جنگی که او را از نظر جنسی دچار مشکل کرده بود، آن دو نتوانستند ارتباط عاطفی خود را حفظ کنند و برت با مرد تاجری به نام مایکل کمبل نامزد می‌کند. در این میان دوست صمیمی جیک که زمانی قهرمان بوکس بود، پس از آشنایی با برت عاشق وی می‌شود. این چهار نفر به‌اتفاق هم برای تماشای جشن سالانه سان‌فرمین راهی اسپانیا می‌شوند و در آنجا برت عاشق جوان گاوباز می‌شود...

آن چه این اثر ارنست همینگوی را متعالی نشان می‌دهد، توصیف دقیق شخصیت‌ها در دنیایی است که مدام درگیر حوادث می‌شوند، اما احساس می‌کنند که نیازهای آنان برآورده نیست. شخصیت‌های اثر همینگوی در جستجوی مداوم خود برای یافتن لذت و خوشی و همچنین در طلب آرمان‌های جدید و جایگزین کردن آنان به جای آرمان‌های قدیمی از دست رفته، اشتیاق فراوانی را برای پیوستن به نوعی نظام جهانی نشان می‌دهند.

بخش کوتاهی از کتاب:

صاف نشسته بود. دستم را پشت گردنش انداخته بودم و او به دستم تکیه داده بود و هر دو ساکت بودیم. طوری به چشمان من نگاه می‌کرد که این سؤال را در ذهن من متبلور می‌شد که آیا واقعاً با چشمان خودش می‌نگرد. ممکن است بعد از این‌که چشم‌ها نگاه خود را از دنیا بردارند، چشمان او این نگاه را ادامه دهد. او طوری نگاه می‌کرد که گویی در این کره خاکی هیچ کس این‌طور نگاه نمی‌کند و حقیقت این بود که از خیلی چیزها می‌ترسید.

معرفی نویسنده
عکس ارنست همینگوی
ارنست همینگوی
آمریکایی | تولد ۱۸۹۹ - درگذشت ۱۹۶۱

ارنست میلر همینگوی، نویسنده امریکایی برنده نوبل ادبیات است. وی از پایه‌گذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایع‌نگاری ادبی»، شناخته می‌شود.

Mohammad Hossein Khamesian
۱۳۹۹/۰۱/۲۰

ترجمه افتضاح است. همینگوی به نثر زیبایش زبانزد است. آقای لامع اگر همین الان در امتحان انشای دبیرستان محل سکونتش شرکت کند تجدید خواهد شد!

Mitir
۱۳۹۹/۰۵/۲۶

متاسفانه به‌حد ناباورانه‌ای ترجمه ضعیف بود. طوری‌که علی‌رغم تمام مقاومتم برای نیمه رهانکردن کتاب -که خیلی‌ها به‌عنوان بهترین داستان همینگوی می‌شناسندش- بعد از خواندن ۲۰۰ صفحه عطایش را به لقایش بخشیدم.

خورشید
۱۳۹۹/۰۴/۱۷

ترجمه‌ی خوبی نیست. انگار ناشر ویراستار نداشته.

shahrd
۱۳۹۷/۰۹/۱۰

چاپیش رو خوندم متوسط بود توی کارای همینگوی

Mahtab Sep
۱۴۰۳/۰۲/۰۳

طاقچه عزیز خواهشا هر ترجمه افتضاحی پیدا میکنید نیارید بذارید تو بینهایت بخدا ما هم پول اشتراک میدیم چهار تا کتاب درست درمون بذارید خب

Feri
۱۴۰۲/۰۵/۲۷

ترجمه اونقدرها هم بد نبود . اوایل داستان چون خیلی شخصیت و توصیف داشت گیج کننده بود ولی بعدش بهتر شد . در کل از نظر محتوا داستان خوبی نبود و حرف خاصی برای گفتن نداشت . ولی از نظر

- بیشتر
شراره
۱۳۹۹/۰۵/۱۱

سانسوری خیلی زیاد داشت و خب به پختگی اثار بعدی نویسنده نبود که خب طبیعیه چون اولین کتابش بوده

کاوشگر
۱۳۹۹/۰۳/۱۶

ترجمش بد نبود...ولی از نشر نگاه انتظار بیشتری میرفت...در مورد خود داستان هم تا کتاب اول آنچنان جذابیتی نداره...ولی در کتاب دوم هست که تازه می فهمید چه خبر هست و ریتم تند و هیجانی داره...آخرش رو دوست نداشتم...داستان از

- بیشتر
raika.note
۱۴۰۳/۰۴/۱۵

روان و جذاب نیست مشخصه اولین رمان ه یه نفره! حوصله سر بره ،

...
۱۴۰۱/۰۷/۲۹

ترجمه واقعا بد هست. کلی اشتباه تایپی داره. نفهمیدیم داستان چیشد!!!

«من توی محیط مذهبی حال خیلی بدی دارم، احساس بدی به‌ام دست می‌ده.»
پویا پانا
خیلی راحت است که آدم موقع روز به همه‌چیز بی‌اعتنا باشد، اما شب همه‌چیز فرق می‌کند.
پویا پانا
«ما می‌خوایم افسار زندگی‌مون دست خودمون باشه.»
پویا پانا
طوری به چشمان من نگاه می‌کرد که این سؤال را در ذهن من متبلور می‌شد که آیا واقعاً با چشمان خودش می‌نگرد. ممکن است بعد از این‌که چشم‌ها نگاه خود را از دنیا بردارند، چشمان او این نگاه را ادامه دهد. او طوری نگاه می‌کرد که گویی در این کره خاکی هیچ کس این‌طور نگاه نمی‌کند
Mohammad reza Gholami
گور بابای هرچی زن است.
پویا پانا
زن‌ها برای دوستی‌های معرکه ساخته شده‌اند. دوستی‌های بسیار خوب. آدم باید در وهله اول عاشق آن‌ها باشد تا بتواند بنای دوستی را با آن‌ها بریزد.
پویا پانا
«بیا برادر کمی هم تو بهره ببر، شک به دل راه نده، برادر. بیا نخود آش اسرار مقدس نشیم. بیا ایمان بیاوریم و به سادگی بگوییم ـ می‌خوام همزمان با من تو هم بگویی ـ چه باید بگیم برادر؟»
Mohammad reza Gholami
آدما چه حماقت‌هایی می‌کنن.
پویا پانا
من عمرم را بیشتر صرف چیزی کرده‌ام که دوست داشته‌ام، ازاین‌رو زندگی خوبی را گذرانده‌ام. حال آدم یا با یادگیری و مطالعه یا با تجربه تاوان زندگی را می‌دهد یا به‌طور شانسی و از طریق پول درآوردن. لذت بردن از زندگی این است که بدانی به میزان پول‌ات چه چیز به‌دست می‌آوری و بدانی که چه موقع آن را داری.
پویا پانا
«تا حالا عاشق شدی؟» کنت گفت: «همیشه. همیشه عاشقم.» «چه بلایی سر ارزش‌هات آورد.» «اون‌هم بین ارزش‌هام جایگاهی برای خود پیدا کرد.» «فاتحه‌ی ارزش‌هات خونده شد. تو دیگه مُردی. کارت تمومه.»
raika.note

حجم

۲۰۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۰۸ صفحه

حجم

۲۰۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۰۸ صفحه

قیمت:
۸۵,۰۰۰
تومان