دانلود و خرید کتاب قصه‌های بهرنگ‬‏‫ صمد بهرنگی
تصویر جلد کتاب قصه‌های بهرنگ‬‏‫

کتاب قصه‌های بهرنگ‬‏‫

معرفی کتاب قصه‌های بهرنگ‬‏‫

صمد بهرنگی، معلم، نویسنده، مترجم و منتقد اجتماعی در سال ۱۳۱۸ در تبریز متولد شد. او محقق ادبیات فولکلور و نویسنده داستان‌های کودکان و نوجوان بود. در سال ۱۳۳۹ اولین داستانش را به نام «عادت» نوشت و در سال‌های بعد نیز نویسندگی‌اش را با داستان‌های «تلخون» و «بی‌نام» ادامه داد. کتاب ماهی سیاه کوچولو با تصویرگری فرشید مثقالی شناخته‌شده‌ترین اثر صمد است که در سال ۱۳۴۷ به چاپ رسید. قصه‌های صمد که مخاطبان جوان و نوجوان داشت بیشتر در کانون پرورش فکری به چاپ می‌رسید و مفاهیم بلند آرمانگرایانه و به دور از ماده‌گرایی و خودپرستی را در میان نسل جوان رواج می‌داد. او سرانجام پس از فعالیت‌های سیاسی و ادبی بسیار در شهریور۱۳۴۷ و در ۲۹ سالگی در رود ارس غرق شد و جامعه روشنفکران ایران را به سوگ نشاند. این اثر مجموعه‌ای از قصه‌های صمد برای کودکان است. قصه‌هایی که تنها پند و اندرز نمی‌دهند و آنها را تنبیه و تشویق نمی‌کنند. این داستان‌ها به کودکان می‌آموزند که زیر بار ظلم زورگویان و کسانی که سد راه پیشرفت و تکامل بشری هستند نروند: «اولدوز از رختخواب درآمد. زخم پیشانی زن‏‌بابا زود خوب شد، اما زخم سر اولدوز خیلی طول کشید تا خوب شود. رفتار زن‏‌بابا دوباره عوض شده بود. بدتر از پیش سر اولدوز داد می‏‌زد. جای دندان‏‌های اولدوز تو گوشت رانش معلوم بود. وضع آقا کلاغه خیلی بد شده بود. همیشه گرسنگی می‏‌کشید. اولدوز هر چه می‏‌کوشید نمی‏‌توانست آب و غذای او را سر وقت بدهد. سگ سیاه چهارچشمی همه جا را می‏‌پایید. به هر صدای ناآشنایی پارس می‏‌کرد. تنها امید اولدوز و آقا کلاغه، یاشار بود. اگر یاشار کمکشان می‏‌کرد، کارها درست می‏‌شد.»
معرفی نویسنده
عکس صمد  بهرنگی
صمد بهرنگی

هانس کریستین اندرسن ایران، پدر قصه‌های آذربایجان، صمد بهرنگی یکی از نویسندگان سرشناس و محبوب ادبیات کودک و نوجوان در کشور و خالق داستان ماهی سیاه کوچولو است. بهرنگی معلمی بود که اغلب داستان‌های خود را برای کودکان فقیر و روستایی می‌نوشت. این داستان‌ها بیانی ساده و صمیمی دارند و شخصیت‌های آن‌ها اغلب کودک، حیوان و عروسک هستند.

Sara.iranne
۱۳۹۹/۰۵/۱۹

چرا صمد بهرنگی انقد خوبه؟؟؟!! من عاشق همه داستاناشم. داستانای استعاری که میتونه در عین اینکه بچگونه به نظر میرسه واسه بزرگا نوشته شده باشه. اغلب داستانای آقای بهرنگی آموزندست مخصوصا واسه همه☺♥و اینکه داستان مورد علاقه من از آقای بهرنگی

- بیشتر
~Oko(:
۱۳۹۹/۰۶/۲۵

صمد بهرنگی یک نویسنده ی فوق العاده است گاهی لازم است از داستان های ماجراجویانه و تخیلی و علمی دست بکشیم و این نوع کتاب هارا مزه مزه کنید و همراه با یک چای خوش عطر واد دنیای شیرین این نوع

- بیشتر
mostafa manafi
۱۳۹۶/۰۳/۲۳

فوق العاده ست! من حدودا از سن یازده سالگی داستان های صمد بهرنگی رو میخونم و هنوزم که هنوزه اگه به یکیشون بر بخورم با اشتیاق میخونمش! نمیدونم چه سری تو قلم بهرنگی هست که اینطور آدمو مجذوب میکنه، عاشقشم

Saeed
۱۴۰۰/۱۰/۰۲

تمام هدف صمد بهرنگی تربیت کودک بر پایه ی حقیقت و هنجار شکنیه و علناً این کتاب ادبیات کودک محسوب میشه ، تعریف صمد بهرنگی از ادبیات کودکان به این معنی نیست که این قصه ها مختص کودکانه ، همونطور

- بیشتر
R Ka
۱۳۹۷/۰۶/۰۸

نسخه قدیمی این کتاب را خواندم. واقعا جالب بود. به ویژه داستان اولدوز و دوستی اش با کلاغ ها را دوست داشتم. روح صمدخانِ بهرنگی شاد 🙏

bahariiii
۱۳۹۹/۰۴/۰۱

کودکی هامان با این کتاب گذشت⁦❤️⁩

koko
۱۳۹۹/۰۱/۱۱

چی بگم من دیگه در مورد این آدم داستان کاملش به نظرم بهتره در هر صورت فکر کردن به اینکه در اون زمان یکی اولدوز و بی نام رو نوشته هم چشم های آدم رو ستاره ای میکنه.

مرینت دوپن چنگ
۱۴۰۰/۰۳/۰۳

سلام من عاشق این کتاب شدم مخصوصا داستان افسانه محبت، تلخون، قصه ی آه، اولدوز و کلاغ ها و اولدوز و عروسک سخنگو ممنون از آقای بهرنگی که اینقدر داستان های شیرین نوشته ممنون از برنامه طاقچه که این داستان

- بیشتر
نادیا
۱۳۹۹/۱۲/۰۸

صمد بهرنگ از عزیز ترین نویسنده های زندگی منه ، یادمه اولین بار داستان ماهی سیاه کوچولو رو در مدرسه شنیدم ، در یک روز کسل کننده و اون داستان روزم رو طلایی کرد و هر اسمی از صمد بهرنگ

- بیشتر
zizi
۱۴۰۰/۰۶/۰۲

دوستش دارم منو یاد بچگیم انداخت مادرم یه همچین داستان هایی شبا برام میخوند و بی نهایت ازتون ممنونم بابت این کتاب 🌿

آیا کودک غیر از یاد گرفتن نظافت و اطاعت از بزرگان و حرف شنوی از آموزگار (کدام آموزگار؟) و ادب (کدام ادب؟ ادبی که زورمندان و طبقه‌ی غالب و مرفه حامی و مبلغ آن است؟) چیز دیگری لازم ندارد؟ آیا نباید به کودک بگوییم که در مملکت تو هستند بچه‌هایی که رنگ گوشت و حتی پنیر را ماه به ماه و سال به سال نمی‌بینند؟ چرا که عده‌ی قلیلی دلشان می‌خواهد همیشه «غاز سرخ شده در شراب» سر سفره‌شان باشد. آیا نباید به کودک بگوییم که بیشتر از نصف مردم جهان گرسنه‌اند و چرا گرسنه شده‌اند و راه برانداختن گرسنگی چیست؟ آیا نباید درک علمی و درستی از تاریخ و تحول و تکامل اجتماعات انسانی به کودک بدهیم؟ چرا باید بچه‌های شسته و رفته و بی‌لک و پیس و بی‌سر و صدا و مطیع تربیت کنیم؟ مگر قصد داریم بچه‌ها را پشت ویترین مغازه‌های لوکس خرازی فروشی‌های بالای شهر بگذاریم که چنین عروسک‌های شیکی از آنها درست می‌کنیم؟
B.o.o.o.k
«مرگ خیلی آسان می‌تواند الآن به سراغ من بیاید؛ اما من تا می‌توانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک وقت ناچار با مرگ روبه‌رو شوم که می‌شوم، مهم نیست؛ مهم این است زندگی یا مرگ من، چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد...»
saharist
هر نوری هر چقدر هم ناچیز باشد، بالاخره روشنایی است
علیرضا
چرا دستگیری از بینوایان را تبلیغ می‌کنیم و هرگز نمی‌گوییم که چگونه آن یکی «بینوا» شد و این یکی «توانگر» که سینه جلو دهد و سهم بسیار ناچیزی از ثروت خود را به آن بابای بینوا بدهد و منت سرش بگذارد که آری من مردی خیر و نیکوکارم و همیشه از آدمهای بیچاره و بدبختی مثل تو دستگیری می‌کنم، البته این هم محض رضای خداست والا تو خودت آدم نیستی.
B.o.o.o.k
دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به تبلیغ و تلقین نصایح خشک و بی برو برگرد، نظافت دست و پا و بدن، اطاعت از پدر و مادر، حرف شنوی از بزرگان، سر و صدا نکردن در حضور مهمان، سحرخیز باش تا کامروا باشی، بخند تا دنیا به رویت بخندد، دستگیری از بینوایان به سبک و سیاق بنگاه‌های خیریه و مسائلی از این قبیل که نتیجه‌ی کلی و نهایی همه‌ی اینها بی‌خبر ماندن کودکان از مسائل بزرگ و حاد و حیاتی محیط زندگی است. چرا باید در حالی که برادر بزرگ دلش برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده، کودک را در پیله‌ای از «خوشبختی و شادی و امید» بی‌اساس خفه کنیم؟ بچه را باید از عوامل امیدوارکننده‌ی الکی و سست‌بنیاد ناامید کرد و بعد امید دگرگونه‌ای برپایه‌ی شناخت واقعیت‌های اجتماعی و مبارزه با آنها را جای آن امید اولی گذاشت.
B.o.o.o.k
بعضیها می‌گویند «هر کتابی به یک بار خواندنش می‌ارزد». این حرف چرند است. در دنیا آنقدر کتاب خوب داریم که عمر ما برای خواندن نصف آنها هم کافی نیست. از میان کتابها باید خوبها را انتخاب کنیم. کتابهایی را انتخاب کنیم که به پرسشهای جوراجور ما جوابهای درست می‌دهند
نسیم رحیمی
هر نوری هر چقدر هم ناچیز باشد، بالاخره روشنایی است
علیرضا
«ای زیباروی که سیاهم می‌خوانی، مگر ابروهای تو سیاه نیست؟ گیسوانی که به گردنت ریخته، مگر سیاه نیست! ای زیبای چنلی‌بئل، آن دانه‌ی خال در صورت چون ماه و خورشیدت مگر سیاه نیست؟ کوراوغلو از جان دوستت دارد، گوش به ساز و نوایم ده، آن سرمه‌ای که به چشمها کشیده‌ای مگر سیاه نیست؟»
Friia🧚‍♂️
آیا کودک غیر از یاد گرفتن نظافت و اطاعت از بزرگان و حرف شنوی از آموزگار (کدام آموزگار؟) و ادب (کدام ادب؟ ادبی که زورمندان و طبقه‌ی غالب و مرفه حامی و مبلغ آن است؟) چیز دیگری لازم ندارد؟ آیا نباید به کودک بگوییم که در مملکت تو هستند بچه‌هایی که رنگ گوشت و حتی پنیر را ماه به ماه و سال به سال نمی‌بینند؟ چرا که عده‌ی قلیلی دلشان می‌خواهد همیشه «غاز سرخ شده در شراب» سر سفره‌شان باشد. آیا نباید به کودک بگوییم که بیشتر از نصف مردم جهان گرسنه‌اند و چرا گرسنه شده‌اند و راه برانداختن گرسنگی چیست؟
عطیه فلاح
اولدوز گفت: ننه کلاغه، دزدی چرا؟ گناه دارد. ننه کلاغه گفت: بچه نشو جانم. گناه چیست؟ این، گناه است که دزدی نکنم، خودم و بچه‌هام از گرسنگی بمیرند. این، گناه است جانم. این، گناه است که نتوانم شکمم را سیر کنم. این، گناه است که صابون بریزد زیرپا و من گرسنه بمانم. من دیگر آنقدر عمر کرده‌ام که این چیزها را بدانم. این را هم تو بدان که با این نصیحت‌های خشک و خالی نمی‌شود جلوی دزدی را گرفت.
محمدرضا
ماهی سیاه کوچولو گفت: «شما زیادی فکر می‌کنید. همه‌اش که نباید فکر کرد. راه که بیفتیم، ترستان به کلی می‌ریزد».
saharist
چرا می‌گوییم دروغگویی بد است؟ چرا می‌گوییم دزدی بد است؟ چرا می‌گوییم اطاعت از پدر و مادر پسندیده است؟ چرا نمی‌آییم ریشه‌های پیدایش و رواج و رشد دروغگویی و دزدی را برای بچه‌ها روشن کنیم؟ کودکان را می‌آموزیم که راستگو باشند در حالی که زمان، زمانی است که چشم راست به چشم چپ دروغ می‌گوید و برادر از برادر در شک است و اگر راست آنچه را در دل دارد بر زبان بیاورد، چه بسا که از بعضی دردسرها رهایی نخواهد داشت.
B.o.o.o.k
ابروهای تو سیاه نیست؟ گیسوانی که به گردنت ریخته، مگر سیاه نیست! ای زیبای چنلی‌بئل، آن دانه‌ی خال در صورت چون ماه و خورشیدت مگر سیاه نیست؟ کوراوغلو از جان دوستت دارد، گوش به ساز و نوایم ده، آن سرمه‌ای که به چشمها کشیده‌ای مگر سیاه نیست؟»
Friia🧚‍♂️
«ای زیباروی که سیاهم می‌خوانی، مگر ابروهای تو سیاه نیست؟ گیسوانی که به گردنت ریخته، مگر سیاه نیست! ای زیبای چنلی‌بئل، آن دانه‌ی خال در صورت چون ماه و خورشیدت مگر سیاه نیست؟ کوراوغلو از جان دوستت دارد، گوش به ساز و نوایم ده، آن سرمه‌ای که به چشمها کشیده‌ای مگر سیاه نیست؟»
Friia🧚‍♂️
آیا اطاعت از آموزگار و پدر و مادری ناباب و نفس‌پرست که هدفشان فقط راحت زیستن و هر چه بیشتر بی‌دردسر روزگار گذراندن و هر چه بیشتر پول درآوردن است، کار پسندیده‌ای است؟
B.o.o.o.k

حجم

۲۷۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۳۹۱ صفحه

حجم

۲۷۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۳۹۱ صفحه

قیمت:
۸۳,۰۰۰
۵۸,۱۰۰
۳۰%
تومان