کتاب دختری که میشناسم (مجموعه داستان)
معرفی کتاب دختری که میشناسم (مجموعه داستان)
«دختری که میشناسم« مجموعه داستانی از جروم دیوید سلینجر ( ۲۰۱۰- ۱۹۱۹)، نویسنده امریکایی است.
در داستان «آهنگ اندوهگین» از این مجموعه داستان کوتاه میخوانیم:
«پگی به عنوان همکلاسی رودلف در مدرسه، مدت یک سال مورد توجه پسرک قرار نمیگرفت تا اینکه روزی، رودلف در راهرو آدامس از دهان بیرون آورد و در فرورفتگی گردن دخترک گذاشت. آنگاه به بهانه برداشتن جوهر پاککن از زمین، در گوش پگی زمزمه کرد:
ــ آهای! آدامس را کجا گذاشتهای؟
دخترک با دهان باز از شگفتی، برگشت و پس از اینکه متوجه شد پسرک چه کرده است، به جای خشمگین شدن، خندید. نخستین بار بود که رودلف با او حرف میزد.
رودلف که ظاهرا نمیتوانست جوهر پاککن را پیدا کند، گفت:
ــ گوش بده. میخواهی با یکی از دوستان من، بعد از تعطیل شدن مدرسه، ملاقات کنی؟
پگی دست روی دهان گذاشت و به آرامی پرسید:
ــ کدام دوست؟
ــ بلک چارلز.
ــ او کیست؟
ــ دوست من. در خیابان ویلارد. پیانو مینوازد.
ــ اجازه ندارم به خیابان ویلارد بروم.
ــ آه.
ــ چه موقعی میروی؟
ــ درست بعد از اینکه خانم معلم اجازه بدهد برویم. نمیخواهد ما را امروز نگهدارد. خیلی خسته به نظر میرسد. بیا برویم، خوب؟
ــ خوب.
بعد از ظهر آن روز، دو کودک به خیابان ویلارد رفتند و پگی با بلک چارلز، و بلک چارلز با پگی، ملاقات کردند.
محل کار بلک چارلز، در واقع حفرهای در دیوار، به عنوان مغازه همبرگرفروشی بود. خلاصه، برای گذراندن اوقات فراغت، مکانی عالی به حساب میآمد. کسی از میان مراجعان به آن مغازه، هرگز به دلیل خوردن همبرگرهای چرب و خوشمزه، دچار بیماری نشد. در عین حال، کسی برای خوردن همبرگر به آنجا نمیرفت، بلکه همه نخست به آنجا میرفتند و سپس همبرگر میخوردند.
بله، همه به آنجا میرفتند، زیرا بلک چارلز، همچون اهالی ممفیس، و شاید هم بسیار بهتر، پیانو مینواخت. او نوازندهای متفاوت بود».
حجم
۱۵۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۵۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
نظرات کاربران
فکر میکنم اسم صحیح ترش دختری که می شناختم باشه
عالی بود، سلینجر بینظیره
بدنیس