دانلود و خرید کتاب وزارت ترس گراهام گرین ترجمه ناهید تبریزی - سلامی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب وزارت ترس اثر گراهام گرین

کتاب وزارت ترس

نویسنده:گراهام گرین
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب وزارت ترس

«وزارت ترس» رمانی پلیسی از نویسنده معروف و پرکار انگلیسی، گراهام گرین است که در لیست ۱۰۰ رمان برتر قرن به انتخاب دانیل برت نیز قرار دارد. آرتور، مردی که تازه از بیمارستان روانی مرخص شده، در حال رفتن به خانه است که یک گاردن‌پارتی توجهش را جلب می‌‌کند، به آنجا می‌رود و در یک مسابقه برنده یک کیک می‌شود، اما درواقع اشتباهی رخ داده است و او نباید برنده کیک می‌شد زیرا این کیک پیام بخصوصی برای یک شخص خاص دارد. افراد سازمانی که پشت این گاردن‌پارتی است برآن می‌شوند تا کیک را پس بگیرند اما آرتور حاضر نمی‌شود آن را پس بدهد و همین موضوع جنگ و گریزهای بعدی را به وجود می‌آورد: مرد جوان بی‌وقفه و با حرارتی خاص دربارهٔ وجدان سخن می‌گفت. هفته‌ها پیش توضیح داده بود وجدان خودش کاملاً آسوده است؛ چون حتا اگر به صلح‌طلبی هم اعتقاد نمی‌داشت، چشمان نزدیک‌بینش او را از شرکت در جنگ بازمی‌داشت ــ مرد بیچاره از پشت شیشه‌های بزرگ و محدب و ته‌استکانی عینکش، با حالتی آمیخته از ضعف و اعتماد به او خیره می‌شد، چشمانی که مدام با حالتی التماس‌آمیز در پی گفت‌وگویی جدی بودند.
معرفی نویسنده
عکس گراهام گرین
گراهام گرین

گراهام گرین در دومین روز اکتبر سال ۱۹۰۴ به دنیا آمد. پدرش چارلز هنری گرین و مادرش ماریون ریموند گرین عموزاده‌ی هم بودند. او چهارمین فرزند از شش فرزند خانواده‌ی گرین بود. خاندان قدرتمند و بانفوذ گرین صاحب کارخانه‌ی آبجوسازی گرین کینگ بودند. گرین مطالعه‌ را خیلی زود شروع کرد و با جدیت دنبال نمود. به گفته‌ی خود او، تابستان‌هایی که در کنار عمویش در کمبریج شایر می‌گذشته، اوقات طلایی او برای کتاب خواندن بوده است. گرین از سال ۲۰۱۰ وارد مدرسه‌ی شبانه‌روزی شد. او کودکی و نوجوانی دردناکی را گذراند، چراکه به شدت دچار افسردگی بود، تا آن‌جا که چند بار اقدام به خودکشی نمود. گراهام شانزده‌ساله در سال ۱۹۲۰ برای گذراندن دوره‌ی روان‌کاوی به لندن فرستاده شد، اتفاقی که در آن ایام چندان معمول نبود. گراهام پس از شش ماه حضور در لندن، برای ادامه‌ی تحصیلش به مدرسه بازگشت. کلود کاکبرن و پیتر کوئنل دو تن از هم‌شاگردی‌های گرین در آن ایام بودند که مثل او بعدها شهرت پیدا کردند.

نظرات کاربران

عباسی
۱۳۹۸/۰۴/۲۴

اگر تا اواسط کتاب حوصله کنید، داستان جالبیه. وزارت ترس، وزارت خانه ایست که یه جورایی با آتو گرفتن از افراد و استفاده از اون، افراد رو در خدمت میگیره و... ادامه ی ماجرا

یونا
۱۳۹۹/۱۲/۱۶

سال ها پیش کتاب های گرین را می خواندم.رمزآلود و پر پیچ و خم.مامور ما در هاوانا.آمریکایی آرام و... وزارت ترس کتاب خوبی بود اما نتوانستم ارتباط فصل هایش را به آسانی درک کنم مگر وقتی که به پایان آن رسیدم.شاید

- بیشتر
AS4438
۱۴۰۱/۰۷/۱۰

کتاب خوبیه، باید بیش ازنصف کتاب خوانده شود تا ماجرای اصلی پدیدارشود.

علی علیزاده
۱۴۰۲/۱۱/۲۷

در ادامه خوانش کتاب های گرین به این کتاب رسیدم. نمی دانستم در چه ژانری است و به سیاق کتاب های دیگر گرین مانند آمریکایی آرام و یا قدرت و جلال ، مسحور قدرت قلم گرین بودم و تازه اواسط

- بیشتر
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۴۸)
کلمات، حتا کلمات بی‌معنا و توخالی را اگر زیاد تکرار کنید، بالاخره تبدیل به عادت می‌شوند، بالاخره روزی می‌رسد که با کمال تعجب متوجه می‌شوید دارید همان کاری را می‌کنید که فکر می‌کرده‌اید غیرقابل تصور است.
sepid sh
امروز بهم می‌گفت تابه‌حال با یک قاتل روبه‌رو نشده. می‌گفت قاتل‌ها کمیاب‌اند و معمولاً آدم‌های باکلاس و باشخصیتی هم نیستند.» هیلف گفت: «این روزها همه‌جا ریخته‌اند. من خودم لااقل شش‌تا قاتل می‌شناسم. یکی‌شان وزیر کابینه بود، یکی دیگر متخصص قلب، سومی رئیس بانک و چهارمی نمایندهٔ شرکت بیمه بود...» دوشیزه هیلف گفت: «بس کن، خواهش می‌کنم بس کن.» هیلف گفت: «تنها چیزی که عوض شده این است که این روزها قتل منبع درآمد شده و هر کاری هم که درآمدش خوب باشد بقیه بهش احترام می‌گذارند. مثلاً کسی که دست به سقط جنین می‌زند، به خودش می‌گوید متخصص زنان و زایمان و دزد ثروتمند رئیس بانک است. این دوست شما خیلی از واقعیات امروزی عقب مانده است.»
Mahtab
باتردید نگاه‌شان کرد. ولی فکر کرد ادامهٔ زندگی بدون اعتماد و اطمینان یعنی زندانی بودن در بدترین سلول دنیا، در نفس و درون خود، امکان‌پذیر نیست
Mahtab
فکر کرد که شاید اگر در زندگی برای آن‌ها که دوست‌شان دارد به اندازهٔ کافی فداکاری کند، بتواند به‌راحتی به استقبال مرگ برود.
یونا
مردی که شهامت ابراز عقایدش را به طور آشکار ندارد، قابل احترام نیست،
AS4438
هنوز هم به ضربه‌های غیرمنتظره عادت نکرده بود: تنها زمانی که معشوق دست‌نیافتنی باشد عشق کامل می‌شود.
☆Nostalgia☆
مردم بارها و بارها فال‌شان را پشت پرچین‌های روستاها، و قهوه‌خانه‌ها می‌شنوند اما حتا وقتی هم که می‌دانند یک غیرحرفه‌ای در یک گاردن‌پارتی برای‌شان پیشگویی می‌کند، باز هم جذب پیشگویی می‌شوند. همیشه، حتا اگر برای لحظهٔ زودگذری هم باشد، سفری به آن سوی دریاها، زن سبزهٔ غریبه و نامهٔ حاوی خبر خوش را تا حدودی باور می‌کنند. یک‌بار فال‌گیری از پیشگویی برای آرتور خودداری کرده بود ــ البته این کار را فقط برای مهم جلوه دادن کارش کرده بود ــ اما آن سکوت از هر چیز دیگری به حقیقت زندگی‌اش نزدیک‌تر بود.
Mahtab
«آدم‌های معمولی که چیزی نمی‌دانند، آن‌هایی هم که می‌دانند چیزی نمی‌گویند.»
reza66bnd
زندگی معمولاً برای آدم به‌ملایمت جا می‌افتاد. وظایف آن‌قدر به‌تدریج جمع می‌شوند که وجودشان به‌سختی احساس می‌شود. حتا یک ازدواج موفق هم به‌کندی شکوفا می‌شود. عشق کمک می‌کند تا در بند بودنِ آدم نامحسوس شود.
reza66bnd
«عجب دنیای کوچکی است.» و «من خود نیز در این‌جا غریبه‌ای بیش نیستم.» پرمعناترین جملاتی است که در توصیف سرنوشت بشر گفته شده است.
reza66bnd

حجم

۲۶۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۰ صفحه

حجم

۲۶۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۰ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان