
کتاب بر باد رفته
معرفی کتاب بر باد رفته
کتاب بر باد رفته با نام اصلی Gone with the wind اولین و تنها رمان مارگارت میچل، نویسندهی آمریکایی است که او را به جایزهی پولیتزر ادبی نیز رسانده است. این رمان پرطرفدار از همان سال انتشارش (۱۹۳۶ میلادی) تا به امروز، در لیست پرفروشترین رمانهای عاشقانه ـ تاریخی جایگاهی ویژه دارد. اسکارلت اوهارا، شخصیت اصلی کتاب، دختری زیبا، مغرور و جسور است. خانم میچل، داستان زندگی اسکارلت را در دل جنگ داخلی آمریکا روایت میکند، از عاشقیهای اسکارلت میگوید و تغییر شخصیت او را در گذر زمان نشان میدهد. این کتاب را الهام رحمانی ترجمه و انتشارات پَر منتشر کرده است. شما میتوانید نسخهی الکترونیکی این کتاب را از طاقچه خریداری و دانلود کنید.
درباره کتاب بر باد رفته اثر مارگارت میچل
موضوع کتاب بر باد رفته، داستانی عاشقانه است که نویسنده دورهی جنگ داخلی آمریکای جنوبی، در دههی ۱۹۲۰، را روایت میکند. مارگارت میچل، نویسندهی این کتاب، که کار خود را با روزنامهنگاری آغاز کرد، هنگام نوشتن این کتاب نیز، وجه جزئینگر و تاریخنگار خود را حفظ کرده است. اسکارلت اوهارا، شخصیت اصلی رمان بر باد رفته، در ابتدای کتاب شانزده ساله است. او جسورانه در پی رسیدن به عشق حقیقی تلاش میکند، مغرور است و باخت برایش معنایی ندارد؛ اما میبازد. اسکارلت جوان در طول رمان و با گذر زمان، بارها رد میشود، رشد میکند، به دست میآورد، از دست میدهد و با جنبههای متفاوتی از شخصیت خود آشنا میشود. این کشف و شهود فردی تا پایان رمان همراه با اوست؛ آیا من هیچگاه عاشق او بودهام؟
اسکارلت اوهارا، شخصیت اصلی کتاب، در طی رمان با چالشهای متفاوتی روبهرو میشود. او که از ابتدای نوجوانی رؤیای رسیدن به معشوق را در سر میپروراند، با گذر زمان و شروع جنگ، زندگی متفاوتی را در برابر خود میبیند. مارگارت میچل در هیچ کجای داستان به اسکارلت آسان نگرفت و الحق که اسکارلت نیز از پس چالشها، یکی پس از دیگری، به خوبی برآمد. قهرمان زن قدرتمند رمان بر باد رفته، در طول زندگیاش در برابر دوراهیهای سخت بسیاری قرار میگیرد و مجبور به اتخاذ تصمیمهایی میشود که شاید گاهی او را تبدیل به ضدقهرمان کند، اما مگر همین ایستادن در مرز تاریکی و روشنی نیست که شخصیت داستانی را شخصی حقیقی جلوه میدهد؟ میچل در معرفی و پرداخت شخصیت اسکارلت و رشد او بسیار خوب عمل کرده است.
مارگارت میچل، در طول زندگیاش تنها یک رمان منتشر کرد؛ بر باد رفته. این رمان که نتیجهی ده سال تلاش مداوم میچل است، توانست جایزهی کتاب ملی و جایزهی ادبی پولیتزر را در سال ۱۹۳۷ به دست آورد و نام این نویسنده را در لیست پرفروشترین نویسندگان ادبیات عاشقانه، پایدار نگه دارد. رمان بر باد رفته فارغ از شخصیتپردازیهای دقیق، فضاسازی همراه با جزئیات و روایتی منسجم و روان، از جنبهی روایت تاریخی، بسیار مورد بحث قرار گرفته است. مارگارت میچل با روایت داستانی از دورهی جنگ داخلی آمریکای جنوبی، زمینه را برای نقدهای تاریخی ایجاد کرده است. بسیاری از منتقدان این رمان را همراستا با ایدئولوژی lost cause میدانند و معتقدند با وجود جزئینگاری در توصیف فضای جنگ و احوال مردم جنگزده، میچل از پرداختن به شرایط زندگی بردهها و قانون الغای بردهداری سر باز زده است. به گفتهی این دسته از منتقدین، این امر میتواند باعث ایجاد تصوری اشتباه از فضای واقعی آن دوران در ذهن خوانندگان رمان شود.
از این نویسنده، کتاب دیگری با عنوان مارگارت میچل، خبرنگار نیز منتشر شده است که شامل ۶۴ مقاله از دوران روزنامهنگاری اوست. با نگاهی به این کتاب میتوان به شباهتهای مارگارت میچل، بهعنوان خالق، و اسکارلت اوهارا، در جایگاه مخلوق، پی برد. میچل بهعنوان یک زن در دورهای که زنان کمتر وارد فضای عمومی میشدند، وارد حرفهی خبرنگاری شد، فضاهای مردانه را تجربه کرد و حس هویت و موقعیت خویش را آگاهانه ترسیم کرد. او امر نوشتن را با روزنامهنگاری تمرین میکرد، اخبار روز را دنبال میکرد و دیدگاه ویژهی خود را هنگام نگارش این اخبار داشت. اسکارلت نیز جسورانه در جهتی متفاوت از نقش زنان در جامعهی سنتی آن دوران حرکت میکند. او مسئولیت میپذیرد، نگاهها و قضاوتها را تحمل میکند و برای تحقق خواستههایش تلاش میکند. میچل با خلق اسکارلت و روایت داستان او، خود و دنیای بر باد رفته را در تاریخ ماندگار میکند.
کتاب بر باد رفته در طاقچه با فرمت epub منتشر شده است. این فرمت، در نسبت با نسخهی pdf تجربهی مطالعهی بهتری را در اختیار خوانندگان این کتاب فراهم میکند. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با خلاصهی کتاب، شخصیتهای داستان و افتخارات کتاب، در ادامهی یادداشت با ما همراه باشید. اگر شنیدن کتاب را ترجیح میدهید، پیشنهاد میکنیم کتاب صوتی بر باد رفته را در طاقچه بشنوید.

خلاصه کتاب بر باد رفته
(هشدار: در خلاصهی پیش رو، تمام بخشهای داستان فاش میشود.)
داستان بر باد رفته در آوریل ۱۸۶۱ آغاز میشود، زمانی که برخی از ایالتهای جنوبی آمریکا (از جمله ایالت جورجیا)، با هدف حفظ بردهداری از اتحادیه جدا میشوند. اسکارلت اوهارا، دختر بزرگ خانوادهی اوهارا، صاحبان مزرعهی تارا در ایالت جورجیا، شخصیت اصلی این داستان است. او که در ابتدای رمان شانزده سال دارد، دلباختهی همسایهاش، اشلی ویلکز میشود، به او اعتراف میکند اما رد میشود. چرا که اشلی قصد ازدواج با دختر عمویش، ملانی همیلتون را دارد. این رد شدن غرور او را جریحهدار میکند و همزمان، نگاه مرموز رت باتلر به زندگیاش را حس میکند.
با آغاز جنگ، اسکارلت برای انتقام از اشلی با چارلز همیلتون، برادر ملانی همیلتون، ازدواج میکند. چارلز به جنگ میرود، کشته میشود و اسکارلت در آغاز جوانی، بیوهای میشود که باید پسر خردسالش را بهتنهایی بزرگ کند. ناامیدی او از زندگی در روستا باعث میشود به آتلانتا برود، جایی که با ملانی و عمه پیتیپت زندگی میکند. در آنجا با فضای پرشور شهر جنگزده و حضور مداوم رت، که در حال ثروتمند شدن از راه قاچاق است، مواجه میشود. زندگی بهعنوان یک بیوه برای اسکارلت جوان بسیار آزارنده است. بیپروایی و سرکشی او ـ از رقصیدن در لباس سیاه بیوگی گرفته تا معاشرتهای پرخطر ـ او را در مرکز توجه قرار میدهد، در حالی که حمایت ملانی وجههی اجتماعیاش را حفظ میکند.
جنگ به فاجعه میانجامد. آتلانتا محاصره و سپس تخلیه میشود. اسکارلت نمیتواند مفعول باقی بماند. او باید به خود و اطرافیانش کمک کند تا زنده بمانند. پس به سراغ رت باتلر میرود و از او کمک میخواهد تا خود به همراه ملانی (که بهتازگی کودکی به دنیا آورده)، پسرش و چند همراه، از شهر بگریزند. رت در نیمهی راه آنها را ترک میکند تا به جبهه برود. اسکارلت به تارا بازمیگردد، اما با مزرعهای ویران، مادری مرده، پدری دیوانهشده، بردگان فرارکرده و فقری که بر خانواده سایه انداخته مواجه میشود. اسکارلت با ارادهی آهنین خود، کار در مزرعه و حتی کشتن سرباز یانکی متجاوز، بقای خانواده را تضمین میکند.
پس از جنگ، مالیاتهای سنگین بر تارا وضع میشود. اسکارلت برای نجات زمین دست به فریب میزند؛ ابتدا تلاش میکند از رت پول بگیرد و ناکام میماند، سپس با فرانک کندی، نامزد خواهرش، ازدواج میکند تا پول او را به دست آورد. او کنترل تجارت فرانک و سپس یک کارخانهی چوببری را به عهده میگیرد و در فضای مردسالارانه، با جاهطلبی و بیپروایی، موقعیت اقتصادی خود را تثبیت میکند. مرگ فرانک در حملهای مرتبط با کوکلاکس کلان، فرصت تازهای به رت میدهد تا او را به ازدواج ترغیب کند. اسکارلت به این درخواست ازدواج نیز پاسخ مثبت میدهد.
ازدواج اسکارلت و رت پر از شور و جدال است. آنها خانهای باشکوه در آتلانتا میسازند و صاحب دختری به نام بانی بلویو میشوند. اما عشق ناکام اسکارلت به اشلی و بیاعتمادی رت، رابطهشان را فرسوده میکند. شایعهی رابطهی اسکارلت و اشلی، تنش را تشدید میکند. رت به بانی دل میبندد، اما مرگ تراژیک دخترک بر اثر سقوط از اسب، زندگی او را درهم میشکند. در همین زمان، مرگ ملانی اسکارلت را متوجه میکند که همواره عشق حقیقیاش نه اشلی ویلکز که همسرش رت بوده است.
وقتی سرانجام میخواهد عشقش را به رت اعتراف کند، رت پذیرای عشق او نیست. او دیگر از زندگی و اسکارلت عزیزش، خسته و دلزده است. رت که بهدنبال آرامش از دسترفتهی جنوب است، آتلانتا را ترک میکند و در برابر التماسهای اسکارلت میگوید: «عزیزم، اصلاً برایم اهمیتی ندارد.» اسکارلت در اندوه فرو میرود اما به یاد تارا دلگرم میشود و با امیدی جاودان به فردا، با خود میگوید: «فردا روز دیگری است».
خرید و دانلود رمان بر باد رفته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
- علاقهمندان به رمانهای عاشقانهی پرفروش
- دوستداران رمانهای تاریخی و ادبیات کلاسیک
- کسانی که میخواهند دربارهی تحولات جنوب آمریکا و آتلانتا در قرن نوزدهم بدانند
- خوانندگانی که به شخصیتهای پرقدرت و پیچیده، بهویژه قهرمانان زن، علاقهمندند
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟
- روایت پرکشش و شخصیتپردازی فراموشنشدنی
- زبان روان و فضاسازی دقیق همراه با جزئیات
- ترکیب عشق، سیاست، جنگ و تحول اجتماعی در یک اثر واحد
- نگاهی عمیق به تغییرات فرهنگی و نقش زنان در جامعهی سنتی
- آشنایی با بخشی از تاریخ آمریکا در قالب یک رمان
جوایز و افتخارات
کتاب بر باد رفته تاکنون به دهها زبان زندهی دنیا ترجمه شده است. زبانهایی چون فارسی، عربی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی و آلمانی. این رمان همچنین بهعنوان یکی از پرفروشترین رمانهای تاریخ نیز شناخته میشود (برآوردها به فروش بیش از سی میلیون نسخه اشاره دارند.)
رمان بر باد رفته از مارگارت میچل توانسته در اولین سال انتشار خود، برندهی جایزهی پولیتزر ادبی برای داستان شود.
این کتاب همچنین توانسته در همان سال جایزهی انجمن ملی کتاب آمریکا را به دست آورد و بهعنوان محبوبترین رمان سال نیز معرفی شود. همهی این افتخارات در کنار فروش بیش از یک میلیون نسخه در همان سال ابتدایی انتشارش، نمایانگر رکوردی بیسابقه است.
نظر افراد و مجلههای مشهور درباره کتاب بر باد رفته
- kirkus reviews: «شخصیت اصلی، اسکارلت اوهارا، زنی لوس، خودخواه، مغرور، سرسخت و در عین حال مسحورکننده است. شما شاید او را دوست نداشته باشید، اما نمیتوانید از جذابیتش چشمپوشی کنید.»
- New York times: «رمانی که میتوان آن را یکی از آثار بزرگ ادبیات آمریکا در دههی اخیر دانست. داستانی گسترده، پرهیجان و انسانی.»
- The guardian: «اثری پرکشش و عظیمالجثه که نهتنها تاریخ جنگ داخلی را بازآفرینی میکند، بلکه سرگذشت یک زن فراموشنشدنی را برای همیشه در ذهن خوانندگان حک میکند.»
- جرج برنارد شاو: «اگرچه بسیاری از رمانها بهسرعت از یاد میروند، بر باد رفته محکوم به جاودانگی است؛ زیرا شخصیتهایش زنده و واقعیاند.»
- اریکا یونگ: «اسکارلت اوهارا یکی از معدود شخصیتهای زن در ادبیات است که در مقام یک ضدقهرمان، هنوز الهامبخش زنان نسلهای بعدی باقی مانده است.»
- پرل باک: «کتابی است که در آن زندگی میجوشد؛ با جزئیاتی که تنها یک نویسندهی بزرگ میتواند بیافریند.»
درباره مارگارت میچل
مارگارت مانرلین میچل در سال ۱۹۰۰ در جورجیا متولد شد که بیشتر او را با عنوان مارگارت میچل میشناسند. او نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی بود. میچل رمان بر باد رفته را با موضوع جنگ داخلی آمریکا منتشر کرد و با آن به شهرت رسید.
مارگارت بهخاطر رمان بر باد رفته موفق به دریافت جایزهی کتاب ملی و جایزهی ادبی پولیتزر در سال شد. در سالهای اخیر، یک مجموعه از خاطرات دوران جوانی میچل با نام لاست لایسن منتشر شده. مارگارت میچل در سال ۱۹۲۲ با رینرد آپشا ازدواج کرد اما بعد از ازدواجش متوجه شد شوهرش قاچاقچی مشروبات الکلی و یک دائمالخمر بددهن است و بلافاصله از او طلاق گرفت. مارگارت میچل در ۱۹۲۵ برای دومین بار با دوست همسرش جان مارش ازدواج کرد.
او در بین سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۶ دهها مقاله، مصاحبه، طرح و نقد کتاب چاپ کرد، او همچنین با چندین زندانی، گفتگو انجام داد. با بررسی کتاب «مارگارت میچل، خبرنگار» که شامل ۶۴ مقاله از دوران روزنامهنگاریاش است متوجه میشویم که با وجود ظاهر بیطرفش طبعی سرکش داشته است. مارگارت میچل نقاش خوبی بوده و تحلیلگران طراحیهای او از چهرهی انسانها را نشاندهندهی نگاه عمیقش در سن کم میدانند.
مارگارت هنگامی که همراه با همسرش به تماشای فیلم میرفت با یک اتومبیل که با سرعت بالا در حال عبور بود تصادف کرد. راننده بعد از تمام شدن شیفتش مشغول رانندگی بود که با میچل تصادف کرد. او به علت مستی و رانندگی در خلاف جهت جریمه شد و به ۱۸ ماه حبس محکوم شد. مارگارت میچل ۵ روز بعد در بیمارستان گریدی در سن ۴۸ سالگی درگذشت.
میچل در قبرستان اکلند در جورجیا به خاک سپرده شد. همسرش هم بعد از مرگش در کنار او به خاک سپرده شد. مارگارت میچل تنها با نوشتن رمان بر باد رفته به شهرت جهانی رسید.
شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با این نویسنده، زندگینامه مارگارت میچل را در طاقچه مطالعه کنید.
چه نسخههای دیگری از کتاب منتشر شده است؟
در ایران ترجمههای بسیاری از این اثر صورت گرفته است. قیمت کتاب شبهای روشن نیز برای هر نسخه متفاوت است. برخی از مترجمهای این کتاب عبارتاند از: حسن شهباز، الهام رحمانی، شهرزاد لولاچی، الهه رفیعینیا و پرتو اشراق. برای بررسی دقیقتر میتوانید در مجلهی طاقچه یادداشت بهترین ترجمه بر باد رفته کدام است؟ را مطالعه کنید.
اقتباسها از کتاب بر باد رفته
مهمترین اقتباسی که از رمان بر باد رفته صورت گرفته است، فیلمی با همین نام ساختهی ویکتور فلمینگ است که در سال ۱۹۳۹ با بازی ویوین لی، کلارک گیبل و لسلی هاوارد اکران شد. این فیلم یکی از مشهورترین و پرفروشترین آثار تاریخ سینما شد و توانست برندهی ده جایزهی اسکار، از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر زن شود. بازی هتی مکدنیل در نقش مامی، بردهی سیاهپوست خانوادهی اوهارا، نیز به اندازهای درخشان و تاریخی بود که منجر به کسب اسکار برای وی شد؛ اسکاری که برای اولین بار در دستان یک فرد سیاهپوست میدرخشید.
بخشهایی از کتاب بر باد رفته
اسکارلت در یک بعدازظهر آفتابی آوریل سال ۱۸۶۱ در سایهی خنک ایوان تارا، مزرعه پدریاش، با استوارت و برنت تارلتون نشسته و منظرهای بسیار دلنشین خلق کرده بود. او پیراهن جدید ململ با دوازده یارد چین و حلقههای موجدار سبز گلدار و کفشهای سبز پاشنهکوتاه مراکشی که پدرش به تازگی از آتلانتا برایش آورد را پوشیده بود. پیراهنش، کمر هفده اینچیاش را ظریف و باریک نشان میداد و بالاتنهی کاملاً تنگ پیراهن، سینههای بلوغ یافته شانزده سالگیاش را به خوبی نمایان میکرد. چینهای دامنش خیلی دور و برش پخش نبود. موهایش را صاف و مرتب داخل توری پشت سرش بسته و دستهای ظریف و سفیدش را بیحرکت روی پاهایش گذاشته بود که البته همهی اینها شخصیت واقعیاش را به خوبی نشان نمیداد. چشمهای سبز بیقرار، لجباز و سرشار از طراوت زندگیاش که با دقت تمام در چهرهای ملیح جای گرفته بود با آن رفتار برازنده، کاملاً ناهماهنگ به نظر میرسید، هرچند رفتارهایش از راهنماییهای ملایم مادر و تربیت سختگیرانه مامی نشأت میگرفت اما چشمهایش، خاص خودش بودند.
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۱۰۴ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۱۰۴ صفحه
نظرات کاربران
خوب این کتاب طولانی هم تموم شد و من نظرم رو راجع به این کتاب میگم اول اینکه مترجم لطف کردند تو متن کتاب دست بردند و اصالت داستان اصلی رو کم کردند دوم اینکه من کتاب رو به سه بخش
با این که کتاب حجیمی بود ولی کمتر از دوهفته خوندمش احساسی که در من به وجود اورد غیر قابل توصیفِ ...چقدر زیبا بود این کتاب من با این کتاب خیلی گریه کردم و با اینکه عادت ندارم برای کتابهایی
سلام دوستان. این کتاب رو من یه جلدشو اخرین بار از کتابخونه محلمون گرفتم ،جلد دومش موند! به خاطر همین پی دی افش رو از یه کانال تلگرامی پیدا کردم. پس درباره طرز ترجمه و ...هیچ اطلاعی ندارم ،اما درباره خود کتاب ،باید
احساسم نسبت به این کتاب غیر قابل توصیفه، تلفیقی از بهت و خوشحالی و افسوس و ترحم واز همه مهمتر "شوق وجود چنین عشق هایی روی این کره ی خاکی" .. در ظاهر کتاب تموم شده ولی توی قلب و
برباد رفته کتابیه که کاملا لیاقت این رو داشته که بین آثار برتر ادبی جهان قرار بگیره. من سعادت این رو داشتم که قبلاً اصل کتاب رو به زبان انگلیسی هم بخونم و ترجمه های حسن شهباز و شبنم کیان
من این کتاب رو با یه ترجمه دیگه خوندم. عاشقشم. چندبار خوندم. بازم دلم میخواد بخونم و به همه بگم بخونن. اما من با خوندنش یه حس دیگه هم بم دست داد که میدونم منظور داستان نبوده اما من این
داستان از 16سالگی اسکارلت شروع می شه و اتفقات گوناگونی که برای این دختر رقم می خوره رو شرح می ده داستان پردازی جذابی داره و از خوندنش لذت می برین
یادش بخیر دبیرستانی بودم این کتابو خوندم تا مدتها عاشق رت بودم😄😄
در یک جمله این کتاب میگه : خانم محترم برای همون کسی بمیر که برایت تب می کند... داستان جذاب و جالب است. فیلم اش هم خوش ساخت و جالب بود.
🔴تا حدودی گذرا به اسپویل و اسکارلت بر باد می ره بوسیله اشتباهات خودش. وقتی به انتهای این کتاب طولانی رسیدم،بیشتر نویسنده رو بخاطر این پایان مناسب و متفاوت با سایر کتب «پایان تلخ» تحسین کردم.تقریبا اخر داستان برام پر از درس