کتاب هشت کتاب جبران خلیل جبران
معرفی کتاب هشت کتاب جبران خلیل جبران
کتاب هشت کتاب جبران خلیل جبران با ترجمهٔ منیر علیزاده در انتشارات پر چاپ شده است. هشت کتاب جبران خلیل جبران، هشت عنوان از آثار معروف این نویسنده در زمینه ادبیات عرفانی میباشد.
درباره کتاب هشت کتاب جبران خلیل جبران
خاکستر سالها و آتش جاویدان، مرتا، روحهای سرکش، فریادگورها، خلیل کافر، یوحنای دیوانه، بالهای شکسته، موسیقی عناوین کتابهای جبران خلیل جبران هستند. اصلیترین مضامینی که جبران خلیل جبران در این داستانهای مشهور به کار برده است مسائل روحانی و مذهبی میباشد.
درباره جبران خلیل جبران
جبران خلیل جبران، نویسنده مشهور لبنانی ـ آمریکایی که آثار بسیاری از او برجا مانده، برخلاف آنچه از نامش برداشت میشود، مسیحی بود. او در لبنان به دنیا آمد، در آمریکا رشد یافت و باز در سرزمین مادریاش لبنان به خاک سپرده شد.
کتاب هشت کتاب جبران خلیل جبران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به آثار جبران خلیل جبران پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب هشت کتاب جبران خلیل جبران
ناتان برخاست و با شتاب به سوی آرامگاه همسرش رفت. نوکرش او را دنبال کرد. وقتی به درون کاخ خود راه یافت به بالین همسرش رفت، دستهای ضعیف او را در دست گرفت و سر و روی او را بوسید. همسرش بهتدریج چشمهایش را باز کرد و آثار لبخند بر لبهایش نشست. آخرین رمق زندگانی همچنان در بدن نحیف وی جاری بود. میخواست آخرین پیام دل خود را که بتدریج از تپش میایستاد به همسرش برساند. سپس با صدای گرفته و نفسهای تندی که سرمیداد لب گشود و سخن گفت: «همسر مهربانم، الهه مرا دعوت کرده است، مرگ به سراغم آمده است تا مرا از تو جدا کند، ناراحت و بیتاب مشو چون این مشیت الهه بزرگ است. مرگ حق است. من به سوی مرگ میشتابم، در حالی که هنوز در اوج جوانی و عاشق یکدیگر هستیم. راههای زیبای زندگی هنوز در مقابل ماست، من تو را ترک خواهم گفت و به سوی عالم ارواح میروم، بار دیگر به سوی این دنیا بازمیگردم چون الهه آفرودیت بزرگ ارواح عاشقانی را که جان خود را به دست ابدیت میسپارند دوباره به این دنیا بازمیگرداند، تا از دوران جوانی و عاشقی خود بیشتر بهره ببرند. ای ناتان دوباره همدیگر را دیدار خواهیم کرد، بار دیگر با هم جام جم سر خواهیم کشید و همراه با پرندگان بوستانها و نور خورشید شادمانی خواهیم کرد، به امید دیدار عشق من!«
صدایش بتدریج کاهش یافت ولی لبهایش بسان گل پژمرده در برابر نسیم همچنان میلرزید. یار دلبندش در حالی که او را در آغوش گرفته بود زارزار میگریست. بتدریج پیکرش مانند یخ سرد شد و مژگانش را روی هم گذارد و آخرین دم خویش را کشید و درگذشت. فغان جانکاهی از سوی یار دلبندش برخاست، جامههایش را درید و با روحی اندوهگین و دردناک خود را بر روی پیکر بیجان یارش انداخت و بشدت بگریست.
در سکوت آن شب اشک همه زنان شهر سرازیر گردید. کودکان جامه غم بر تن کردند و صدای شیون و ناله از گوشه و کنار کاخ کاهن آفرودیت برخاست.
صبح روز بعد مردم آن شهر قصد دیدار ناتان را کردند تا مصیبت وارده را به وی تسلیت گویند ولی او را نیافتند.
حجم
۱۷۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۸ صفحه
حجم
۱۷۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۸ صفحه
نظرات کاربران
سلام به همه عزیزان کتاب دوست من تمام نوشته های جبران خلیل رو خوندم وعلاقه زیادی دارم هر چندوقت یکبار باز کتابهای این عزیزو مروری میکنم حس خوبی داره درکل