تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب بر باد رفته (جلد دوم)
معرفی کتاب بر باد رفته (جلد دوم)
کتاب الکترونیکی «بر باد رفته (جلد دوم)» نوشتهٔ «مارگارت میچل» با ترجمهٔ شهرزاد لولاچی و از نشر افق، ادامهٔ داستان پرآوازهٔ اسکارلت اهارا و زندگی او در دوران پس از جنگ داخلی آمریکاست. این رمان در دستهٔ عاشقانههای کلاسیک قرار میگیرد و با نگاهی به تحولات اجتماعی، اقتصادی و عاطفی جنوب آمریکا، سرنوشت شخصیتهای اصلی را در بستر تاریخی پرتلاطم دنبال میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بر باد رفته (جلد دوم)
جلد دوم «بر باد رفته» روایتگر ادامهٔ زندگی اسکارلت اهارا و اطرافیانش در سالهای پس از پایان جنگ داخلی آمریکاست؛ زمانی که جنوب شکستخورده با پیامدهای بازسازی، فقر، تغییرات اجتماعی و حضور نیروهای شمالی روبهروست. این بخش از رمان، بیش از پیش به بحرانهای اقتصادی، فروپاشی ساختارهای سنتی و تلاش شخصیتها برای بقا و حفظ هویت خانوادگی میپردازد. اسکارلت، که حالا بار مسئولیت خانواده و مزرعه را به دوش میکشد، با چالشهایی چون مالیاتهای سنگین، تهدید از دست دادن تارا و روابط پیچیده با مردان زندگیاش مواجه است. فضای کتاب سرشار از ناامیدی، امید، دگرگونی و تلاش برای سازگاری با دنیای جدید است. جلد دوم با تمرکز بر روابط عاطفی، کشمکشهای درونی و تصمیمات سرنوشتساز شخصیتها، تصویری از جامعهٔ جنوب آمریکا در دوران بازسازی ارائه میدهد و نشان میدهد که چگونه شخصیتها در برابر تغییرات ناگزیر زمانه، واکنش نشان میدهند.
خلاصه کتاب بر باد رفته (جلد دوم)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در جلد دوم «بر باد رفته»، اسکارلت اهارا در شرایطی دشوار و بحرانی قرار دارد؛ مزرعهٔ تارا زیر بار مالیاتهای سنگین و تهدید مصادره است و خانوادهاش با فقر و ناامنی دستوپنجه نرم میکنند. اسکارلت، که حالا مسئولیت همه را بر عهده دارد، برای حفظ خانه و خانوادهاش ناچار میشود دست به انتخابهایی بزند که گاه با اصول اخلاقی و عواطفش در تضاد است. او برای تأمین مالیات تارا، ابتدا به سراغ رت باتلر میرود تا از او پول قرض بگیرد، اما با پاسخ منفی و تحقیرآمیز رت روبهرو میشود. در ادامه، اسکارلت با زیرکی و جسارت، تصمیم میگیرد از فرانک کندی، نامزد خواهرش سولن، کمک بگیرد و حتی برای نجات تارا، به ازدواج با او فکر میکند. در این میان، روابط عاطفی اسکارلت با اشلی و رت، و کشمکشهای درونی او میان عشق، غرور و بقا، بخش مهمی از روایت را شکل میدهد. فضای داستان آکنده از ناامیدی، تلاش برای بقا و مواجهه با واقعیتهای تلخ دوران بازسازی است؛ جایی که اسکارلت باید میان احساسات و ضرورتهای زندگی یکی را انتخاب کند و هر بار، بهای سنگینی برای تصمیماتش میپردازد.
چرا باید کتاب بر باد رفته (جلد دوم) را خواند؟
این جلد از «بر باد رفته» تصویری ملموس از دوران بازسازی جنوب آمریکا و پیامدهای جنگ داخلی ارائه میدهد. روایت، پیچیدگیهای روانی و اخلاقی شخصیتها را در مواجهه با بحرانهای اجتماعی و اقتصادی به تصویر میکشد و نشان میدهد چگونه انسانها در شرایط دشوار، برای بقا و حفظ ارزشهایشان دست به انتخابهای دشوار میزنند. خواننده با مطالعهٔ این کتاب، با لایههای پنهان شخصیت اسکارلت و دگرگونیهای جامعهٔ سنتی جنوب آشنا میشود و میتواند تحولات تاریخی و انسانی آن دوران را از زاویهای نزدیک لمس کند.
خواندن کتاب بر باد رفته (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی، عاشقانه و اجتماعی مناسب است؛ بهویژه کسانی که دغدغهٔ شناخت تحولات اجتماعی، روانشناسی شخصیتها و روابط انسانی در بستر تاریخ را دارند. همچنین برای دوستداران آثار کلاسیک و کسانی که به روایتهای پرکشمکش و شخصیتمحور علاقه دارند، جذاب خواهد بود.
بخشی از کتاب بر باد رفته (جلد دوم)
«در یکی از بعدازظهرهای سرد ژانویهٔ ۱۸۶۶، اسکارلت در دفتر کار به عمه پیتی نامه مینوشت و برای دهمین بار برایش توضیح میداد که چرا او و ملانی و اشلی نمیتوانند به آتلانتا بروند و با او زندگی کنند. بیحوصله نامه مینوشت، زیرا میدانست عمه پیتی فقط چند سطر ابتدای نامه را میخواند و دوباره نالهکنان برایش مینویسد: «اما من از تنها زندگی کردن میترسم!» دستهایش سرد شدند، مکثی کرد و آنها را به هم مالید و پاهایش را بیشتر در لحاف کهنهای فروبرد که دورشان پیچیده بود. کف کفشهایش عملاً از بین رفته و بهجای آن تکهای موکت گذاشته بود. زیرهٔ کفش مانع تماس کف پاهایش با زمین بود، اما آنها را گرم نگه نمیداشت. آن روز صبح، ویل اسب را به جونزبورو برده بود تا نعل کند. اسکارلت با ناراحتی فکر کرد چه مضحک است که اسبها نعل داشته باشند، درحالیکه آدمها مجبورند مانند سگها پابرهنه بگردند. قلم برداشت تا دنبالهٔ نامه را بنویسد، اما با شنیدن صدای ویل، که از در پشتی میآمد، دست از نوشتن کشید. صدای تقتق پای چوبی او را از سالن شنید و بعد صدا قطع شد. لحظهای صبر کرد تا ویل وارد شود و وقتی هیچ خبری نشد، صدایش کرد. ویل با گوشهای سرخ از سرما و موهای ژولیدهٔ حناییرنگ به اتاق آمد و با لبخندی شوخطبعانه به او نگاه کرد. پرسید: «خانم اسکارلت، چقدر پول نقد دارید؟»
حجم
۶۳۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۳۲ صفحه
حجم
۶۳۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۳۲ صفحه