
کتاب بر باد رفته (جلد دوم)
معرفی کتاب بر باد رفته (جلد دوم)
معرفی کتاب بر باد رفته (جلد دوم)
کتاب الکترونیکی «بربادرفته (جلد ۳)» نوشتهٔ مارگارت میچل با ترجمهٔ آلهه رفیعینیا و انتشار انتشارات ضامن آهو، ادامهای بر داستان پرآوازهٔ «اسکارلت اوهارا» و زندگی او در دوران پس از جنگ داخلی آمریکاست. این رمان در دستهٔ داستانهای کلاسیک قرن ۲۰ میلادی قرار میگیرد و به بررسی تحولات اجتماعی، اقتصادی و عاطفی شخصیتها در جنوب آمریکا میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بر باد رفته (جلد دوم)
«بربادرفته (جلد ۳)» بخشی از رمان مشهور مارگارت میچل است که در بستر تاریخی و اجتماعی جنوب آمریکا پس از جنگ داخلی روایت میشود. این جلد، ادامهٔ ماجراهای اسکارلت اوهارا را دنبال میکند؛ زنی که پس از ویرانی و فقر ناشی از جنگ، برای حفظ مزرعهٔ خانوادگی و بقای خانوادهاش با چالشهای تازهای روبهرو میشود. فضای کتاب، آمیخته با ناامیدی، تلاش برای بقا و تغییرات اجتماعی است که جامعهٔ جنوبی را دگرگون کردهاند. در این جلد، اسکارلت با بحران مالی، تهدید از دست دادن خانه و مواجهه با شخصیتهایی چون جوناس ویلکرسون و رت باتلر روبهرو میشود. روایت، تصویری از جامعهای در حال گذار را ارائه میدهد که سنتها و ارزشهای قدیمیاش زیر فشار واقعیتهای جدید فرو میریزد. این بخش از رمان، بیش از پیش بر استقلال و سرسختی اسکارلت تأکید دارد و نشان میدهد که چگونه شخصیتها برای سازگاری با شرایط جدید، ناچار به تصمیمات دشوار و گاه غیرمنتظره میشوند.
خلاصه کتاب بر باد رفته (جلد دوم)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!در این بخش از «بربادرفته»، اسکارلت اوهارا پس از بازگشت به مزرعهٔ تارا با بحران مالی شدیدی روبهرو است. تهدید از دست دادن خانه و زمین به دلیل مالیاتهای سنگین، او را به لبهٔ ناامیدی میکشاند. اسکارلت که دیگر امیدی به کمک خانواده و دوستان ندارد، تصمیم میگیرد برای نجات تارا به هر راهی متوسل شود؛ حتی اگر این راهها با ارزشها و باورهای گذشتهاش در تضاد باشد. او با سرسختی و جسارت، نقشههایی برای تأمین پول مورد نیازش میکشد و به فکر ازدواج با رت باتلر میافتد تا از ثروت او بهره ببرد. در این میان، ورود شخصیتهایی مانند جوناس ویلکرسون و همسرش، تهدیدی جدی برای مالکیت تارا ایجاد میکند و اسکارلت را به رویارویی مستقیم با گذشته و حال وامیدارد. روایت، کشمکشهای درونی اسکارلت را میان عشق، غرور، بقا و اخلاقیات به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه او در مواجهه با بحران، به زنی تبدیل میشود که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و آماده است تا برای حفظ آنچه باقی مانده، هر کاری انجام دهد.
چرا باید کتاب بر باد رفته (جلد دوم) را خواند؟
این جلد از «بربادرفته» تصویری زنده از دوران بازسازی جنوب آمریکا پس از جنگ داخلی ارائه میدهد و با تمرکز بر شخصیت اسکارلت، پیچیدگیهای روانی و اخلاقی او را در شرایط دشوار به نمایش میگذارد. کتاب، خواننده را با چالشهای اجتماعی، اقتصادی و عاطفی روبهرو میکند و نشان میدهد که چگونه انسانها در مواجهه با بحران، مرزهای اخلاقی و شخصی خود را جابهجا میکنند. روایت پرجزئیات و شخصیتپردازی عمیق، فرصتی برای درک بهتر تاریخ، فرهنگ و تحولات اجتماعی آن دوران فراهم میکند.
خواندن کتاب بر باد رفته (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی، دوستداران ادبیات کلاسیک و کسانی که به داستانهای پرکشش با شخصیتپردازی قوی علاقه دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ شناخت تحولات اجتماعی و روانی انسانها در شرایط بحرانی را دارند، مطالعهٔ این اثر توصیه میشود.
بخشی از کتاب بر باد رفته (جلد دوم)
«زمانی که اسکارلت به جلوی پلهها رسید هنوز خاک سرخ را در مشتش محکم میفشرد. او از در پشتی وارد خانه نشد، چون چشمهای تیز مامی متوجه میشد که چه اتفاق افتاده است. اسکارلت دوست نداشت مامی یا هر فرد دیگری را ببیند، دیگر تحمل دیدن و صحبت با دیگری را نداشت. احساس شرم، ناامیدی و یا حس ناخوشایندی نداشت، تنها زانوهایش سست و قلبش خالی شده بود. او خاک را در مشت گره کردهاش فشرد و مانند یک طوطی سخنگو مرتب تکرار کرد: "هنوز اینو دارم بله، هنوز اینو دارم." او دیگر چیزی نداشت جز این سرزمین سی: سرزمینی، که دقیقا چند دقیقه قبل مانند دستمالی پاره میخواست آن را دور بریزد و حالا مجددا برایش عزیز و دوستداشتنی شد. او خسته و مبهوت از این که چه جنونی بر او غلبه یافت که او را به تارا بیعلاقه کرد؟ اگر اشلی تسلیم میشد، او هم میتوانست همراهش برود و خانواده و دوستانش را ترک کند بدون این که به پشت سرش هم نگاهی بیندازد. او با وجود قلب خالی از احساس خودش میدانست اگر این تپههای سرخ رودهای طولانی و کاجهای سیاه بدون میوه را ترک کند قلبش پاره پاره خواهد شد و تا زمان مرگ فکر و ذهنش به سمت و سوی آنها مشتاقانه برمیگردد حتی اشلی نمیتواند جای خالی تارا را در قلبش پر کند. چون تارا در بند بند وجودش ریشه دوانده است. چقدر اشلی عاقل بود و چه خوب این را میدانست! او تنها مشتی از آن خاک را در دستش فشرد تا احساسش به تارا را در او زنده کند.»
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۸۹ صفحه
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۸۹ صفحه