دانلود و خرید کتاب کلاه پوستی برای رفیق یفیم سمیونوویچ راخلین ولادیمیر واینوویچ ترجمه بیژن اشتری
تصویر جلد کتاب کلاه پوستی برای رفیق یفیم سمیونوویچ راخلین

کتاب کلاه پوستی برای رفیق یفیم سمیونوویچ راخلین

معرفی کتاب کلاه پوستی برای رفیق یفیم سمیونوویچ راخلین

«کلاه پوستی برای رفیق یفیم سمیونوویچ راخلین» نوشته ولادیمیر واینوویچ است. آثار این نویسنده، فوق العاده هوشمندانه، خنده‌دار، توام با طنز انتقادی و مایه‌های انسانی است. «کلاه پوستی برای رفیق یفیم سمیونوویچ راخلین» هجویه‌ای نیش‌دار بر زندگی در شوروی سابق است. نویسنده‌ای به نام یفیم راخلین، می‌فهمد که اتحادیه نویسندگان، کلاه‌هایی مختلف متناسب با اهمیت و جایگاه اعضا به آنها می‌دهد؛ کلاه پوست گوزن برای برترین نویسنده، کلاه پوست موش آبی برای نویسنده پیشرو، کلاه پوست موش‌خرما برای نویسنده برجسته و همینطور کلاه‌های دیگر برای نویسنده‌های مختلف دیگر. یفیم بی‌صبرانه می‌خواهد بداند چه جایگاهی در این سلسله دارد؛ پس با عجله به دفتر رئیس اتحادیه می‌رود و با حقیقتی غیرمنتظره رو به رو می‌شود؛ کلاه پوست گربه نر! یفیم که هجده سال است عضو اتحادیه بوده، درباره انسان‌های نجیب و شجاع کتاب نوشته، با سانسورچی‌های شوروی مشکلی نداشته و مدال‌هایی به عنوان کهنه سرباز گرفته است. کلاه پوست گربه نر را برای خود ناعادلانه می‌بیند. او این ظلم را برنمی‌تابد و در مسیرش برای احقاق حقوق خود، وارد ماجراهایی عجیب و جذاب می‌شود. «یفیم خودش آدم شجاع و نترسی بود. او در سفرش به پامیر در تبت از صخره‌ای مرتفع و خطرناک سقوط کرده بود، در آب‌های پرخروش قطبی تا مرز غرق شدن پیش رفته بود و در حین نبرد برای خاموش کردن چاهی نفتی دچار سوختگی شده بود. با این حال، یفیم از برخی چیزها نیز می‌ترسید: عدد سیزده، گربه‌های سیاه، ویروس‌ها، مارها، سگ‌ها و خودکامه‌ها. از نظر یفیم خودکامه‌ها کسانی بودند که او به لطف و مرحمتشان نیاز داشت. بر این اساس، خودکامه‌ها شامل سردبیران نشریات، رؤسای اتحادیه نویسندگان، مأموران پلیس، دربان‌ها و سرایدارها، بلیت‌فروش‌ها، کارکنان فروشگاه‌ها و مدیران مجتمع‌های مسکونی می‌شدند. یفیم هر زمان که برای طرح درخواست‌هایش به سراغ خودکامه‌ها می‌رفت قیافه مفلوکانه‌ای می‌گرفت؛ و برایش هم فرقی نمی‌کرد که درخواستش کوچک است یا بزرگ. و این قیافه چنان رقتبار بود که فقط سنگدل‌ترینِ خودکامه‌ها می‌توانست درخواست یفیم را رد کند.» دیالوگ‌های استعاری، شخصیت‌پردازی سریع و موثق و طنز انتقادی قدرتمند از جمله خصوصیات این اثر است. مخاطب با خواندن این داستان احساس می‌کند بازدیدکننده‌ای از سرزمین عجایبِ آکنده از شوخ‌طبعی‌ها است.
m.r
۱۳۹۸/۰۴/۲۷

اصرار حکومت های مستبد به یکسان سازی افراد جامعه در زمینه های مختلف و درجه بندی ایشان از نظر میزان وفاداری به اهداف و آرمانهای حاکمیت موجود و در نتیجه تخصیص امتیاز بر اساس چنین ارزش‌گزاری هایی به خوبی در

- بیشتر
yazdaan
۱۳۹۹/۰۵/۰۹

این کتاب میخواد بگه چطور نویسنده ای که اینهمه سال عضو حزب کمونیست روسیه بوده و برای ارمان های کمونیستی و به اصطلاح رویاهای سوسیالیستی مینوشته به یکباره متوجه میشه سیستم اصلا برای او ارزشی قائل نبوده. چون اون ادم خوبی

- بیشتر
wilhelmina
۱۳۹۹/۰۷/۱۶

خیلی خیلی قشنگ بود،واقعاً دوسش داشتم،ادبیات روسیه همیشه جادوییه

arastou1981@
۱۳۹۸/۰۵/۲۹

عالی

کاربر ۱۲۱۳۸۴۱
۱۳۹۹/۰۴/۲۴

یک روایت جالب و طنز آمیز از وضعیت هنرمندان و روشنفکران در حکومت های تمامیت خواه و دیکتاتور

ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۴۰۰/۱۰/۰۳

رمان نمونه‌ای است از نوعی خاص از طنز روسی که در پس‌زمینه فضای آبزورد اداری در اتحاد جماهیر شوروی می‌گذرد. نوعی طنز سوویتی/شورویایی که فهمِ بیشترِ آن با شناخت بیشتر از آن‌چه در روسیه شوروی و با کمی اغماض در

- بیشتر
جواد
۱۳۹۹/۱۱/۲۱

انتهای کتاب را چندان دوست نداشتم فکر میکردم یفیم زنده بمونه و کتاب عملش در غرب چاپ بشه و اما آخر کتاب به بی مزگی ترین داستان تموم شد

او زیر لبی غرید: «فیما! چه‌کار می‌کنی؟ آیا خبر داری حزب کمونیست شوروی هجده میلیون عضو دارد؟ این برای خودش یک ارتش است، یک ارتش آماده به خدمت. آن وقت تو علیه این ارتش دست بلند کرده‌ای! این‌ها قدرتمندند و تو هیچ کاری علیه‌شان نمی‌توانی بکنی!» یفیم گفت: «سالومو یفسییویچ، هجده میلیون عضو حزب چه ربطی به قضیه من دارد؟ من که مخالف آن‌ها نیستم. همه آن چیزی که من می‌خواهم فقط یک کلاه پوستِ خوب است، نه کلاهِ درست‌شده از گربه نره پشمالو. حداقل، خرگوش بدهند، مثل همان خرگوشی که به کوستیا داده‌ان
yazdaan
زیرا حزب خواهان وفاداری ماست، نه عشق ما. من مجازم که از حزب بدم بیاید اما موقعی که لازم باشد من سرباز حزب خواهم بود.
imaanbaashtimonfared
تو فکر می‌کنی که اگر علیه رژیم شوروی ننویسی، ما می‌آییم و ازت تشکر می‌کنیم؟ نه، اشتباه می‌کنی. فقط کافی نیست که علیه ما نباشی. تو باید طرفدار ما باشی و علنآ این طرفداری‌ات را هم در نوشته‌هایت و در سخنانت ابراز کنی
imaanbaashtimonfared
آدم‌ها هر جایی که باشند، همان‌جوری‌اند که همیشه بوده‌اند.
Standing MAN
اما به جای من شوشوگین را عضو کردند. و این جناب 'کتابخانه `را می‌نویسد 'کتابخوانه `باورت می‌شود؛ و حالا آمده‌اند ایشان را کرده‌اند عضو فرهنگستان ادبی کشور. آن‌ها با این کارشان به من توهین کرده‌اند و همه این را می‌دانند، پس من هم به خودم حق می‌دهم که چاک دهانم را باز کنم و هر چه دلم می‌خواهد بگویم. اما من این حرف‌ها را فقط در خانه‌ام می‌زنم، زیرا حزب خواهان وفاداری ماست، نه عشق ما. من مجازم که از حزب بدم بیاید اما موقعی که لازم باشد من سرباز حزب خواهم بود. تو نویسنده‌ای و باید تفاوت بین واژه‌های 'مجاز` و 'ملزم` را بفهمی. من آنچه را که لازم باشد انجام می‌دهم، و از همین‌رو مجاز به انجام خیلی کارها هستم. اما اگر تو آنچه را که لازم است انجام ندهی، پس فقط مجاز به انجام کارهای خیلی کمی هستی. خیلی خیلی کم. این دیالکتیک است.
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
یفیم ذهنی داشت که فقط چیزهای خوشایند را به خود راه می‌داد.
imaanbaashtimonfared
البته هر دوی آن‌ها از شنیدن چنین خبری خوشحال می‌شدند چون آن‌ها از هر چیزی که باعث رسوایی و آبروریزی حکومت کشورشان می‌شد یا آن را وادار به عقب‌نشینی می‌کرد قلبآ خوشحال می‌شدند. و عجبا که این حکومت همان حکومتی بود که قهرمانان کتاب‌های یفیم به خاطرش حاضر بودند جانشان را فدا یا اعضای بدنشان را اهدا کنند.
imaanbaashtimonfared
واسکا نشانه‌های این توطئه جهان‌گستر را در همه‌جا می‌دید. شب‌ها که به آسمان نگاه می‌کرد، ستاره‌ها اَشکال صهیونیستی توطئه‌گرانه تشکیل می‌دادند و به یکدیگر چشمک‌های مشکوک می‌زدند. در طراحی ساختمان‌ها و خیابان‌های شهر نمادهای محرمانه صهیونیستی را تشخیص می‌داد. در داخل صفحات روزنامه‌ها و مجلات، ستاره‌های شش‌گوشِ مخصوص یهودیان و دیگر طرح‌ها و نقش‌های صهیونیستی را پیدا می‌کرد
imaanbaashtimonfared
یفیم حالا به این نتیجه رسیده بود که کسب تأیید منتقدانی که در نشریات داخلی قلم می‌زنند هیچ فایده‌ای ندارد: درست است که از شما تمجید می‌کنند، اما نزد عامه مردم منفور می‌شوید.
میرزاقلمدون
مرد جوان در ارتش هیچ‌وقت نباید سؤال‌هایی را بپرسی که جوابشان کاملا واضح و مبرهن است
میرزاقلمدون

حجم

۱۴۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

حجم

۱۴۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

قیمت:
۸۳,۰۰۰
تومان