کتاب کلاه پوستی برای رفیق یفیم سمیونوویچ راخلین
۴٫۲
(۱۵)
خواندن نظراتمعرفی کتاب کلاه پوستی برای رفیق یفیم سمیونوویچ راخلین
«کلاه پوستی برای رفیق یفیم سمیونوویچ راخلین» نوشته ولادیمیر واینوویچ است. آثار این نویسنده، فوق العاده هوشمندانه، خندهدار، توام با طنز انتقادی و مایههای انسانی است. «کلاه پوستی برای رفیق یفیم سمیونوویچ راخلین» هجویهای نیشدار بر زندگی در شوروی سابق است.
نویسندهای به نام یفیم راخلین، میفهمد که اتحادیه نویسندگان، کلاههایی مختلف متناسب با اهمیت و جایگاه اعضا به آنها میدهد؛ کلاه پوست گوزن برای برترین نویسنده، کلاه پوست موش آبی برای نویسنده پیشرو، کلاه پوست موشخرما برای نویسنده برجسته و همینطور کلاههای دیگر برای نویسندههای مختلف دیگر.
یفیم بیصبرانه میخواهد بداند چه جایگاهی در این سلسله دارد؛ پس با عجله به دفتر رئیس اتحادیه میرود و با حقیقتی غیرمنتظره رو به رو میشود؛ کلاه پوست گربه نر!
یفیم که هجده سال است عضو اتحادیه بوده، درباره انسانهای نجیب و شجاع کتاب نوشته، با سانسورچیهای شوروی مشکلی نداشته و مدالهایی به عنوان کهنه سرباز گرفته است. کلاه پوست گربه نر را برای خود ناعادلانه میبیند. او این ظلم را برنمیتابد و در مسیرش برای احقاق حقوق خود، وارد ماجراهایی عجیب و جذاب میشود.
«یفیم خودش آدم شجاع و نترسی بود. او در سفرش به پامیر در تبت از صخرهای مرتفع و خطرناک سقوط کرده بود، در آبهای پرخروش قطبی تا مرز غرق شدن پیش رفته بود و در حین نبرد برای خاموش کردن چاهی نفتی دچار سوختگی شده بود. با این حال، یفیم از برخی چیزها نیز میترسید: عدد سیزده، گربههای سیاه، ویروسها، مارها، سگها و خودکامهها. از نظر یفیم خودکامهها کسانی بودند که او به لطف و مرحمتشان نیاز داشت. بر این اساس، خودکامهها شامل سردبیران نشریات، رؤسای اتحادیه نویسندگان، مأموران پلیس، دربانها و سرایدارها، بلیتفروشها، کارکنان فروشگاهها و مدیران مجتمعهای مسکونی میشدند.
یفیم هر زمان که برای طرح درخواستهایش به سراغ خودکامهها میرفت قیافه مفلوکانهای میگرفت؛ و برایش هم فرقی نمیکرد که درخواستش کوچک است یا بزرگ. و این قیافه چنان رقتبار بود که فقط سنگدلترینِ خودکامهها میتوانست درخواست یفیم را رد کند.»
دیالوگهای استعاری، شخصیتپردازی سریع و موثق و طنز انتقادی قدرتمند از جمله خصوصیات این اثر است. مخاطب با خواندن این داستان احساس میکند بازدیدکنندهای از سرزمین عجایبِ آکنده از شوخطبعیها است.
روزگار رفته
سوتلانا آلکسیویچ
فرمانده؛ ونزوئلای هوگو چاورزبیژن اشتری
یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچالکساندر سولژنیتسین
استالین؛ دربار تزار سرخبیژن اشتری
شرق غربمیروسلاو پنکوف
سرزمین مامورهای مخفی؛ داستانهایی از پشت دیوار برلینآنا فاندر
دختر استالین (جلد اول)بیژن اشتری
چائوشسکو؛ ظهور و سقوط دیکتاتور سرخادوارد بئر
سرزمینهای شبحزدهتینا روزنبرگ
دیکتاتورزاده هاجی نوردلینگر
آکواریوم های پیونگ یانگکانگ چول-هوان
انور خوجهبلندی فوزیو
دستنوشته ها نمی سوزندبیژن اشتری
مائو؛ داستان ناشناختهبیژن اشتری
راهنمای بازدید از موزه کمونیسماسلاونکا دراکولیچ
موسولینیکریستوفر هیبرت
حسرت نمی خوریمباربارا دمیک
ریچارد سورژ، جاسوس ویژه استالیناوون متیوس
رزیدنتآشوت آقابابیان
دختر استالین (جلد دوم)بیژن اشتری
آوازهایی زیر سایه تمارا
محمد عفیفی
میعاد با راماآرتور سی. کلارک
برگ هایی از تاریخ بی قراری ماکامیار عابدی
عروس چوپان هاعباس صفاری
تجربه توسعه آسیای شرقیها جون- چانگ
غوطه خاطرات، در چشمه خیالفدریکو گارسیا لورکا
تبیین جغرافیایی ارمنستان براساس منابع اسلامیکارن خانلری
ریخت شناسی داستان های مینی مالیستیمحمدجواد جزینی
تعلق سازمانیمحمدحسین اسمعیلی
چگونه به زبان جامعه شناسی بنویسیم؟مارک ادواردز
حجم
۱۴۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه
حجم
۱۴۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه
قیمت:
۸۳,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
اصرار حکومت های مستبد به یکسان سازی افراد جامعه در زمینه های مختلف و درجه بندی ایشان از نظر میزان وفاداری به اهداف و آرمانهای حاکمیت موجود و در نتیجه تخصیص امتیاز بر اساس چنین ارزشگزاری هایی به خوبی در
این کتاب میخواد بگه چطور نویسنده ای که اینهمه سال عضو حزب کمونیست روسیه بوده و برای ارمان های کمونیستی و به اصطلاح رویاهای سوسیالیستی مینوشته به یکباره متوجه میشه سیستم اصلا برای او ارزشی قائل نبوده. چون اون ادم خوبی
خیلی خیلی قشنگ بود،واقعاً دوسش داشتم،ادبیات روسیه همیشه جادوییه
عالی
یک روایت جالب و طنز آمیز از وضعیت هنرمندان و روشنفکران در حکومت های تمامیت خواه و دیکتاتور
رمان نمونهای است از نوعی خاص از طنز روسی که در پسزمینه فضای آبزورد اداری در اتحاد جماهیر شوروی میگذرد. نوعی طنز سوویتی/شورویایی که فهمِ بیشترِ آن با شناخت بیشتر از آنچه در روسیه شوروی و با کمی اغماض در
انتهای کتاب را چندان دوست نداشتم فکر میکردم یفیم زنده بمونه و کتاب عملش در غرب چاپ بشه و اما آخر کتاب به بی مزگی ترین داستان تموم شد