کتاب انور خوجه
معرفی کتاب انور خوجه
کتاب انور خوجه؛ مشت سرخ آهنین نوشته بلندی فوزیو و ترجمه بیژن اشتری از مجموعه کتابهای سرخ است. کتابهای سرخ نشر ثالث درباره زندگی، کارها و فعالیتهای رهبران دیکتاتور جهان است.
درباره کتاب انور خوجه
اَنوَر خوجه ۱۶ اکتبر ۱۹۰۸ در گیروکاستر، که آن دوران هنوز تحت لوای امپراطوری عثمانی بود، متولد شد و در ۱۱ آوریل ۱۹۸۵ در تیرانا، پایتخت آلبانی درگذشت. انور خوجه با نجمیه ژوکلینی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج سه فرزند بود. نجمیه در سن ۹۹ سالگی و به عنوان پیرترین عضو حزب کمونیست آلبانی از دنیا رفت.
انور خوجه از پایان جنگ جهانی دوم تا زمان مرگش، دبیر اول حزب کارگر و رهبر آلبانی بود. پیش از این نیز به مدت ده سال در سمت نخست وزیر آلبانی مشغول به کار بود. خوجه مردی بود که خود را مارکسیست لنینیست میدانست. در ظاهر مردی بود خوش برخورد، خوش چهره و کتابخوان. اما در پشت این چهره شخصیتی دیکتاتورمآب و متعصب وجود داشت. مردی که با الگو برداری از استالین بر آلبانی حکومت میکرد و از روشهای سرکوبگرانهی او نیز پیروی میکرد.
در دوران حکومت انور خوجه، بسیاری از دوستان و همکاران سابقش اعدام شدند. خود او کسی بود که حکم اعدام همه آنها را صادر میکرد تا مبادا رازی از زندگی و حکومتش بر باد شود. مردم و کسانی که مخالف او بودند با برخوردهای خشن و احکام اعدام روبهرو میشدند و پلیس مخفی آلبانی، تمام زندگی آنها را زیر نظر داشت.
همین اقدامات او سبب شد تا آلبانی، به سومین کشور فقیر دنیا تبدیل شود. علاوه بر این تلاشهای او برای برقراری اتحاد با کشورهای دیگری که رژیم کمونیستی در آنها حاکم بود بینتیجه ماند و آلبانی به یکی از منزویترین کشورهای دنیا بدل شد.
خوجه همچنین از کسانی بود که به دین و تحصیلات دانشگاهی اعتقادی نداشت. او تلاشهای بسیاری کرد تا به سبک چین با دین و خرافات دینی مبارزه کند. هرچند در آلبانی، پیروان ادیان مختلف به مشکلات خاصی در این زمینه برخورد نکرده بودند. از طرف دیگر، انور خوجه مدرک دانشگاهی نداشت و هیچکدام از افرادی که در مقامهای سیاسی خاص فعالیت میکردند هم مدرکی نداشتند. این موضوع تقریبا به یک نوع سنت در حکومت آلبانی بدل شده بود که تا پایان عمر رژیم کمونیستی خوجه هم ادامه پیدا کرد.
انور خوجه در طول عمرش، هفتاد کتاب نوشت. کتابهایی که در آنها از از اصول مارکسیسم که به آن اعتقاد داشت مینوشت اما حتی این آثار هم نتوانستند برای او اعتبار جایگاه متفکر یا نظریهپرداز مارکسیسم را به ارمغان بیاورند. البته بودجهای که صرف تبلیغات در خارج از کشور میکرد باعث شده بود تا در کشورهای دیگر مانند ایران، افغانستان، اکوادور، برزیل و نیکاراگوئه طرفدارانی پیدا کند.
انور خوجه در ۱۱ آوریل ۱۹۸۵، ۷۶ ساله بود که چشم از دنیا فروبست. کتاب انور خوجه که بلندی فیوزو نوشته است یک زندگینامهی کامل و مستند از زندگی این دیکتاتور بزرگ است. بیژن اشتری این اثر را از روی نسخه انگلیسی این کتاب به فارسی ترجمه کرده است.
کتاب انور خوجه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران کتابهای تاریخی از مطالعه کتاب انور خوجه لذت میبرند. اگر دوست دارید درباره تاریخ آلبانی و فعالیتهای انور خوجه در دوران رهبری آلبانی بدانید، این اثر را بخوانید.
بخشی از کتاب انور خوجه
۸ آوریل ۱۹۸۵. پرستار به محض شنیدن صدای زنگ، از جا پرید. فاصله تا اتاقی که انور خوجه، رهبر کمونیست آلبانی، در آن میخوابید فقط پلکانی کوتاه بود. اتاق خواب ساده و بیپیرایه رهبر در جنب کتابخانه بزرگش قرار داشت. نجمییه خوجه، همسر دیکتاتور، در نهایت خونسردی و تسلط بر خویش، در اتاق خواب شوهرش منتظر بود تا پرستار بیاید؛ هرچند در برق نگاهش نگرانی خاصی دیده میشد. از روزی که شوهرش بستری شده و دیگر نتوانسته بود خانه را ترک کند، احساس ناراحتی همه وجودش را دربر گرفته بود. آنها در خانهای بزرگ در «بلوک» زندگی میکردند. بلوک محلهای در پایتخت بود که ساکنانش اعضای دفتر سیاسی حزب کمونیست آلبانی و خانوادههای آنها بودند و هیچکس دیگری در آنجا حق اقامت نداشت. انور خوجه از تخت پایین آمده و در صندلی چرخدارش نشسته بود و با چشمانش که تنها بخشی از بدنش بود که هنوز نشانهای از زنده بودن را ساطع میکرد، کنجکاوانه اطرافش را از نظر میگذراند. نجمییه خوجه با لحنی که از آن عجله و اضطرار میبارید دستور لازم را به پرستار منتقل کرد؛ دستوری که کم و بیش، باید اینگونه بوده باشد: «رفیق انور مایل هستند به باغ بروند.» آسودگیخاطر نجمییه خوجه مشهود و قابل درک بود
این برای اولینبار طی هفتههای گذشته بود که انور خوجه درخواست کرده بود او را به باغ جلو خانهاش ببرند. او ناتوان از راه رفتن و خستهتر از آن بود که بتواند هر بار چیزی بیشتر از دو سه کلمه بگوید، مثل همیشه خوابآلود و گیج و منگ بود. زمستان بسیار سرد را تماممدت در خانه گذرانده بود. در اواسط ژانویه ۱۹۸۵ برف شدید و بیسابقهای در تیرانا باریده بود، طوری که برای یک هفته همه خیابانها زیر لایهای از برف ضخیم مدفون شده بود. هوا سپس رو به گرمتر شدن گذاشت و حالا در هشتم آوریل، گلها و مجسمههای گچی باغ غرق در پرتوهای گرمابخش خورشید شده بودند.
پرستار با عجله دیکتاتور را برای گردش در باغ آماده کرد. همزمان نجمییه خوجه رفت تا عینک آفتابی بزرگی بیاورد که نور خورشید چشمان شوهر بیمارش را آزار ندهد. در معرض آفتاب قرار گرفتن، آن هم پس از تحمل دورهای طولانی در فضای سربسته داخل، میتوانست به چشمانش صدمه بزند، به خصوص اینکه وضع بیناییاش در سالهای اخیر چندان خوب نبود. دنیای اطرافش را تار و محو و چهرههای دوستان و اعضای خانوادهاش را همچون اشباحی تاریک میدید.
داستان انور خوجه در سالهای ابتدایی قرن بیستم آغاز شد. او پسر خانوادهای معمولی بود. بیشتر گفته شده است که او در ۱۶ اکتبر ۱۹۰۸ در محله پالورتوی شهر جیروکاسترا به دنیا آمد، از پدری به اسم خلیل و مادری به اسم گیلو. گرچه جشن سالگرد تولدش به طور رسمی در ۱۶ اکتبر برگزار میشد، برای اثبات درستی این تاریخ هیچ سندی نیست. حداقل پنج تاریخ تولد متفاوت فقط بین اسناد «سازمان اسناد ملی» آلبانی وجود دارد. بنا به آنچه در دفتر ثبت احوال جیروکاسترا درج شده است، انور خوجه در ۱۲ مه ۱۹۰۸ متولد شد. در همین سند، اسم والدینش خلیل (پدر) و گیلو (مادر) ذکر شده است. دو تاریخ تولد دیگر هم در اسناد «مدرسه فرانسوی» شهر کورچا یافت شده است: ۱۷ ژوئن ۱۹۰۸ و ۳ اکتبر ۱۹۰۸ (این تاریخها در فرمهای دوره تحصیل خوجه در «مدرسه فرانسوی» ذکر شده است.) در سندی فرانسوی، تاریخ تولد او ۳ اکتبر ۱۹۰۸ ذکر شده است، در حالی که روزنامه کارگری باشکیمی (اتحاد)، تاریخ تولدش را ۳ سپتامبر اعلام کرده بود. ۱۶ اکتبر، روزی که انور خوجه آن را سالروز تولدش اعلام کرده است، برای اولینبار به صورت علنی در شماره ۱۶ اکتبر ۱۹۴۷ روزنامه باشکیمی به اطلاع عموم رسید.
انور خوجه دوران کودکی و نوجوانیاش را در شهرهای جیروکاسترا و کورچا سپری کرد؛ شهرهایی که در منتهاالیه جنوبی و جنوب شرقی آلبانی واقع شدهاند. خوجه در سالهای بعد، زمانی که در اوج قدرت به سر میبرد و به ویژه در اواخر عمر، کوشید تصویری از خودش به عنوان فرزند خلفِ یک خانواده بزرگِ متنفذ از شهر قدیمی جیروکاسترا خلق و ارائه کند. این تلاش خوجه، با توجه به اینکه رهبران کمونیست معمولا دست به هر کاری میزنند تا ثابت کنند ریشه و تبار کارگری یا دهقانی و پیوندهای نزدیکی با تودههای زحمتکش مردم دارند، خیلی عجیب و غیرعادی به نظر میرسد. تا قبل از انور خوجه هیچ رهبر کمونیستیای تلاش نکرده بود ثابت کند ریشه و تبار اشرافی دارد. کمونیستها حتا اگر وابستگیهای اینچنینیای هم داشتند باز همواره میکوشیدند آن را پنهان یا انکار کنند. اما خوجه رویکرد کاملا متضادی را در پیش گرفت. او ظاهرآ هیچ زحمتی به خودش نداد که ثابت کند تبار کارگری و دهقانی دارد، اما تلاش او برای اینکه به مردم ثابت کند تبار و نژاد «اصیلی» دارد نیز هرگز با موفقیت روبرو نشد.
حجم
۴٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۶ صفحه
حجم
۴٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۶ صفحه
نظرات کاربران
کتاب هایی با موضوع دیکتاتور های مارکسیست و نظام های کمونیستی که به اریکه قدرتشون تکیه زدن جالب و درعین حال برای همه زمان ها با درس های مفیدی همراهه. کتاب درمورد دیکتاتور کشور کوچک و کم جمعیتی است که سال
تا الان ۶۰٪ از کتاب رو خوندم. جملههای بسیاری بود که به نظرم از وسط بریده میشد و به وسط جمله بعد میچسبید و در نتیجه کاملا بیمعنی میشد. یا ترجمه کتاب ضعیفه (اولین کتابی هست که از جناب اشتری میخونم،
بی تردید مطالعه کتابی تقریبا جامع و مستند در مورد یکی از مرموزترین و عجیب ترین دیکتاتورهای قرن بیستم ،امری جذاب است. خوجه همان دیکتاتور خونریز و از نظر روحی بیماری بود که به مدت چندین دهه زندگی میلیون ها
برخی کتاب ها را نباید خواند، باید بلعید.
انو رخجه از.واپسین دیکتاتور رهای چپ و. ر هبر آلبانی جایی که منافقین بدان جا بعد از صدام کوچ کردند
کتاب برای کسانی که به تاریخ کمونیسم علاقه مند باشند مفید است. ترجمه کتاب خوب و روان است، اما متاسفانه نسخه ای که طاقچه گذاشته افتادگی های زیادی دارد که لذت مطالعه کتاب را از بین می برد.
کتاب علاوه بر عنوانش، در مورد تاریخِ قرن بیستم آلبانی و کمونیسم در این کشور اطلاعات مفید و خوبی ارایه میدهد. ترجمه عالی است. حرفی ندارد. فقط در جاهایی از کتاب، قسمتهایی از متن جا افتاده است. در حد نیم