دانلود و خرید کتاب دستنوشته ها نمی سوزند جی.ای.ئی. کرتیس ترجمه بیژن اشتری
تصویر جلد کتاب دستنوشته ها نمی سوزند

کتاب دستنوشته ها نمی سوزند

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دستنوشته ها نمی سوزند

کتاب دستنوشته ها نمی سوزند نوشتهٔ جی ای ئی کرتیس و ترجمهٔ بیژن اشتری است. نشر ثالث این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر، روایت‌گر یک زندگی نامعمول است؛ که از خلال نامه‌ها و یادداشت‌های روزانهٔ نویسنده روسی، «میخائیل بولگاکف»، در دسترس قرار گرفته است. اما بولگاکف، نویسندهٔ رمان مشهور مرشد و مارگاریتا که بود؟ و چرا زندگی نامعمولی داشت؟

درباره کتاب دستنوشته ها نمی سوزند

کتاب دستنوشته ها نمی سوزند، مجموعهٔ نامه‌ها و یادداشت‌های فردی به نام «میخائیل بولگاکف» است.

میخائیل بولگاکف، نویسندهٔ روسی است که شهرتش از دهه‌های گذشته مدام رو به افزایش بوده است؛ به‌طوری‌که اکنون یکی از غول‌های ادبیات دورهٔ شوروی به‌شمار می‌رود.

داستانِ زندگی او، نامعمول است؛ زیرا آثار وی طی دوران حیاتش، به ندرت، در شوروی یا در غرب چاپ و منتشر شدند، نمایشنامه‌های او نیز فقط پس از طی دشواری‌های فراوان به روی صحنه رفتند. نظارت‌ها و فشارهای شدیدی که طی دورهٔ استالین به ادبیات شوروی تحمیل شد، به‌راستی بولگاکف را از پا در آورد اما او نمی‌خواست تسلیم شود.

انتشار مکاتبات بولگاکف، در کتاب حاضر، تدریجی و تکه‌تکه انجام شده است. این مکاتبات شامل نامه‌های نوشته‌شده به بولگاکف و نامه‌های نوشته‌شده به‌وسیلهٔ وی می‌شود. بخشی از این نامه‌ها، طی سالیان گذشته، هر از گاه، به‌صورت بسیار متفرق و تکه‌تکه اینجا و آنجا در مجلات و کتاب‌های شوروی و غربی درج شده‌اند. 

بولگاکف نوشتن این یادداشت‌ها را از اوایل دههٔ ۱۹۲۰ و در پی آمدنش به مسکو برای ادامهٔ کار نویسندگی، آغاز کرد و برای مدتی به آن ادامه داد.

جی ای ئی کرتیس، در ابتدای کتاب حاضر، توضیحی ضروری را ارائه کرده است. او می‌گوید:

«ماجرای عجیبی در مورد این نوشته‌ها وجود دارد که ذکرش ضروری است. برای مدت بیش از شصت سال این تصورِ عام وجود داشت که گویا این یادداشت‌های روزانه بولگاکف نابود شده است. حتی خود بولگاکف هم تصور می‌کرد این یادداشت‌ها را سوزانده و نابود کرده است. قضیه از این قرار بود که آپارتمان مسکونی بولگاکف در سال ۱۹۲۶ توسط اوگپئو تفتیش و یادداشت‌های روزانه بولگاکف به همراه دست‌نوشته‌های رمان دلِ سگِ او توقیف و مصادره شدند. از آن‌جایی که بولگاکف در پرونده پاپوش‌دوزی شده فوق نقش حاشیه‌ای داشت و متهم اصلی پرونده یکی از آشنایانش بود، وی کمی بعد از مصادره نوشته‌هایش با ارسال نامه‌هایی به مقامات مسئول درخواست کرد که نوشته‌هایش به وی عودت داده شود. او عاقبت حدود سه سال بعد، یعنی در سال ۱۹۲۹، موفق شد دست‌نوشته‌های مصادره شده خود را بازپس بگیرد. بولگاکف بلافاصله یادداشت‌های روزانه‌اش را سوزاند و از این به بعد تصمیم گرفت دیگر هیچ یادداشت روزانه‌ای ننویسد. به همین دلیل، برای بیش از شصت سال -از ۱۹۲۶ تا اواخر دهه ۱۹۸۰ ــ همگان بر این باور بودند که یادداشت‌های روزانه بولگاکف نابود شده است، تا این‌که کا.گ.ب. تحت ترغیبِ گلاسنوست و فضای سیاسی نسبتآ بازِ اواخر دهه ۱۹۸۰ اذعان کرد که اوگپئو در همان سال ۱۹۲۶ کپی‌ای از روی حداقل بخش‌هایی از یادداشت‌های روزانه بولگاکف تهیه کرده بود که این کپی هم‌اینک در آرشیوهای کا.گ.ب موجود است. متن یادداشت‌ها، عملا به صورت کامل، در فاصله سال‌های ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۰ چاپ و منتشر شد. سرنوشت رمانِ مرشد و مارگریتای بولگاکف، که خبر نوشتن آن برای مدت ده سال در دورانِ حیات نویسنده مکتوم نگه داشته شده و متن سانسور شده آن تنها بیست و شش سال پس از مرگ نویسنده به چاپ رسیده بود، در کنار قضیه ظهور دوباره یادداشت‌های روزانه نویسنده پس از شصت سال، قدرت پیش‌گویانه فوق‌العاده عجیبی به جمله‌ای از رمان مرشد و مارگریتا داده است؛ جمله‌ای که با لحنی اعتراضی حقانیتِ ادبیات و هنر را اعلام می‌کند: «دست‌نوشته‌ها نمی‌سوزند.» این جمله برگرفته از رمان جمله‌ای است که در سال‌های پایانی حکومت شوروی بارها و بارها نقل شد.»

خواندن کتاب دستنوشته ها نمی سوزند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران کتاب‌های خاطرات اشخاص و نیز علاقه‌مندان به آثار میخائیل بولگاکف پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب دستنوشته ها نمی سوزند

«یادداشت مرموزی که بولگاکف در آوریل ۱۹۲۵ دریافت کرد، دعوتی بود از باریس ورشیلف، یکی از کارگردانان تئاتر هنرهای مسکو، که از وی دعوت کرده بود به محل تئاتر بیاید تا در باره امکان اقتباس از روی رمان گارد سفید برای اجرای تئاتری با هم صحبت کنند.

البته، ورشیلف و همکارانش در تئاتر هنرهای مسکو حتی متن رمان بولگاکف را به‌طور کامل نخوانده بودند زیرا مجله روسیا فقط به تازگی (در دسامبر ۱۹۲۴) شروع به چاپ رمان کرده و بولگاکف همچنان مشغول حک و اصلاح بخش‌های پایانی و چاپ نشده رمانش بود اما ایده اقتباس تئاتری از روی رمان تناسب بسیار خوبی با برنامه‌های خود بولگاکف داشت، زیرا وی پیشاپیش در ژانویه ۱۹۲۵ شروع کرده بود به نگارش نمایشنامه‌ای از روی رمان گارد سفیدش. به احتمال زیاد، وی در حین نوشتن اثر اقتباسی فوق باید به یاد نمایشنامه برادران تورپین افتاده باشد که در باره خانواده خودش بود و آن را در سال ۱۹۲۱ در آتش سوزانده بود. بولگاکف برای سالیان طولانی رؤیای تبدیل شدن به یک نویسنده معروف را در سر پرورانده بود. و حالا دعوتنامه تئاتر هنرهای مسکو داشت این رؤیای وی را تحقق می‌بخشید. در بخش‌های آغازین رمان به‌شدت هجوآمیزِ یک رمان تئاتری۱۶۰، که بولگاکف آن را حدود ده سال پس از تخریب رابطه‌اش با تئاتر هنرهای مسکو و دو مدیرِ نامدار آن (کنستانتین استانیسلافسکی۱۶۱ و ولادیمیر نمیروویچ ـدانچنکو۱۶۲) نوشت، وی از نخستین مواجهه خود با تئاتر هنرها یاد کرده و همین‌طور از شیفتگی توأم با شگفتی خویش از این نخستین مواجهه: «... ما سر از یک سالن کوچک در آوردیم که می‌توانست حدود سیصد تماشاگر را در خود جا بدهد. دو لامپ در چلچراغ آویزان از سقف سوسو می‌زد، پرده جمع شده بود، و صحنه تئاتر در برابرم باز شد. صحنه پرهیبت، مرموز و تهی بود. کناره‌های صحنه تاریک تاریک بود اما در وسط صحنه، که با نور کم‌رنگی روشن شده بود، هیبت یک اسب طلایی به‌چشم می‌خورد که روی پاهای عقبی‌اش بلند شده بود.]...[زیر لب گفتم:, این دنیای من است...، بی‌آن‌که حواسم باشد که شروع کرده‌ام به بلندبلند حرف زدن.»»

erfan kaharkaboodi
۱۳۹۹/۰۴/۰۸

اصلاً خوب نبود من فقط بخاطر اینکه بیژن اشتری ترجمه کرده بود خریدم ولی اشتباه کردم موضوع کتاب چند تا نامه است که میخائیلبه اطرافیانش نی نویسه

حجم

۴۲۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۴۷۸ صفحه

حجم

۴۲۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۴۷۸ صفحه

قیمت:
۲۳۹,۰۰۰
تومان