دانلود و خرید کتاب با هم بودن آنا گاوالدا ترجمه خجسته کیهان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب با هم بودن اثر آنا گاوالدا

کتاب با هم بودن

نویسنده:آنا گاوالدا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب با هم بودن

«آنا گاوالدا» نویسنده فرانسوی قرن بیستمی است، که رمان‌های معروفش «من او را دوست داشتم» و «دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد» نیز قبلا به فارسی ترجمه شده‌است.

«با هم بودن» راجع به روابط انسانی است نه روابط عاشقانه. داستان زندگی شخصی دو دختر و تجربه تنهایی‌شان، با هم بودنشان و تلاش برای خوشبختی است.

دختری به نام «کامیل» که تنها زندگی می‌کند و بر حسب اتفاق با دختر دیگری هم‌خانه می‌شود؛ کم‌کم به زندگی‌شان به هم وصل می‌شود و رابطه دوستانه‌ای بینشان به وجود می‌آید. ما در طول داستان انسان‌هایی را می‌بینیم که برای عشق ورزی و با هم بودن تلاش می‌کنند و اتفاقات جدیدی را با هم تجربه می‌کنند.

این رمان به ظاهر حجیم است اما جذابیت قلم نویسنده، ترجمه خوب «خجسته کیهان» و دیالوگ‌محور بودن کتاب باعث می‌شود کتابی خواندنی و روان پیش رو داشته باشیم.

معرفی نویسنده
عکس آنا گاوالدا
آنا گاوالدا

آنا گاوالدا نویسنده معاصر ادبیات فرانسه است؛ نویسنده داستان‌های کوتاه و رمان‌هایی عاشقانه. او در ۱۹۷۰ در غرب پاریس متولد شد. پدربزرگش جواهرساز بود و در سن پترزبورگ زندگی می‌کرد. زمانی که کارش را از دست داد از کشور خارج شد و همین شد که نسل‌های بعدی خانواده گاوالدا در فرانسه زندگی کردند. سال‌های زیاد زندگی در فرانسه آن‌ها را از ریشه روسی خود دور نکرد.

نظرات کاربران

arash
۱۳۹۷/۰۸/۲۱

دوستانی که سواد فرنگی دارن یه نگاه بندازن در وبلاگ های کفار ببینن واقعا عشق این دخترها افلاطونی هست یا قراره کلاهی که در مورد کارتون ها بچگی سرمون رفت تکرار بشه؟ باور کنید من بعد از آهنگ کارتون از

- بیشتر
shahrd
۱۳۹۷/۰۶/۰۱

این کتاب چطوری ترجمه شده؟؟ لابد دخترا شدن آبجی هم جای معشوقه!!

Aa
۱۴۰۰/۰۱/۲۷

معرفی کتاب رو اشتباه نوشتن. داستان درباره دختری به اسم کامیل هست که در اوج بدبختی و بیچارگی، پسری به نام فیلیبر که اول کتاب به شکل دلقک توصیف میشه به کمکش میاد. فیلیبر همخونه ای داره به اسم فرانک لتافیه

- بیشتر
رها
۱۴۰۰/۰۹/۲۴

بخش های اول کتاب رو که می‌خوندم، نمی‌فهمیدم داستان از چه قراره(البته ویرایش باید بشه و گفتگو ها مفهوم تر) و سردرد می‌گرفتم. پس با صبر و حوصله ی بیشتری کتاب رو ادامه دادم و داستان یکباره جذاب شد:))) طوری

- بیشتر
r.shahbazi
۱۳۹۹/۰۲/۰۴

داستان چند زندگی به هم پیوسته .... خیلی دوس داشتم واقعا زندگی واقعیم اینجوریه

ساينا
۱۳۹۹/۰۲/۰۳

خیلی زیبا است

فریده
۱۴۰۰/۰۱/۱۶

ببخشید دوستان یکی میتونی منو از نادانی دربیاره. کدوم دوتا دختر؟ من توی کل کتاب فقط کامیل رو دیدم.

کاربر 2207517
۱۳۹۹/۰۷/۱۴

خیلی داستانش قشنگ بود

حامد قاسمی
۱۳۹۹/۰۱/۱۴

دو حالت داره یا کتاب خیلی بالا و پایین داره ، یا اینکه ترجمه خوبی نداره در عین حال کتابی که میتونست راحت و خودمونی روایت بشه و خواننده رو با خودش همراه کنه گاهی آنچنان پیچی میخوره که خواننده رو گیج

- بیشتر
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲۴)
«گاهی وقت‌ها یک ناسزای خوب بهتر از یک سخنرانی طولانی است.»
hedgehog
هیچ‌چیز خوبی نداشت؛ یک شوهر مرده، یک دختر هرزه و یک نوه که هیچ‌وقت نمی‌آمد دیدنش.
سیّد جواد
بسه عزیزم...نگران نباش، حتماً موفق می‌شیم. وضع‌مون بهتر از بقیهٔ آدم‌ها نمی‌شه اما بدتر هم نمی‌شه. بهت می‌گم موفق می‌شیم... موفق می‌شیم. چیزی نداریم از دست بدیم چون که اصلاً چیزی نداریم... بیا بریم.
hedgehog
وقتی با خودم خلوت می‌کنم مثل اینه که بیرون رفته باشم. تو خودم گم می‌شم... گردش می‌کنم... درون آدم خیلی بزرگه.
hedgehog
«هرچه عناصر خالص‌تر باشند، اثر هم خالص‌تر می‌شود. بیان در نقاشی به دو وسیله اجرا می‌شود؛ فرم و رنگ. هرچه رنگ‌ها خالص‌تر باشند، زیبایی اثر خالص‌تر می‌شود.»
hedgehog
ازاین‌گذشته، «سخت می‌گذشت» یعنی چی؟ این هم از حرف‌های تازه است که مد شده، سخت می‌گذشت! سخت می‌گذشت! اگه خیال می‌کنی آدم به دنیا اومده تا همش خل‌بازی دربیاره و گل بچینه، معلومه خیلی ساده‌ای دخترم...
Mary gholami
اولین کاری که دیکتاتورها می‌کنند اینه که عینک‌ها رو می‌شکنند، کتاب‌ها رو می‌سوزونند یا کنسرت‌ها رو ممنوع می‌کنند.
sogol
اگه با دیگرون توی یک ردیف نباشی، اگه نتونی جوری باشی که ازت انتظار دارند، رنج می‌بری
hedgehog
حتماً یادش رفته با من قرار داره... به این کارهاش عادت دارم... ـ پس چرا باهاش موندی؟ ـ برای این‌که تنها نباشم.
hedgehog
خیال می‌کنم اگه به کشیدن تصویر خودم ادامه بدم، یک روز موفق می‌شم خودم رو بشناسم.
hedgehog
ما روشنفکرها وزن دنیا رو حمل می‌کنیم.
hedgehog
اولین کاری که دیکتاتورها می‌کنند اینه که عینک‌ها رو می‌شکنند، کتاب‌ها رو می‌سوزونند یا کنسرت‌ها رو ممنوع می‌کنند. براشون گرون تموم نمی‌شه و از تضادهای بعدی کم می‌کنه. ولی می‌دونی، اگه روشنفکربودن به‌معنی علاقه به یادگیری، کنجکاو بودن، توجه‌کردن، تحسین‌کردن، احساساتی‌شدن، سعی در فهمیدن اینکه همه‌چیز چطور سرپا مونده و هرروز کوششی تو درک بیشتر چیزها باشه، دراین‌صورت بله، من کاملاً مدعی این عنوانم: نه‌تنها خودم رو روشنفکر می‌دونم، بلکه به اون افتخار می‌کنم، بسیار هم افتخار می‌کنم
hedgehog
سعی می‌کنی به جای دیگه‌ای نگاه کنی اما، نمی‌تونی به اون برنگردی چون یک چیزی داشت؛ هوای دوروبر این دختر جور خاصی بود. شایدم نور بود.
hedgehog
صدای انسان از همهٔ آلات موسیقی زیباتر و مؤثرتره و حتی بهترین نوازندهٔ دنیا نمی‌تونه یک‌دهم احساس یک صدای خوب را القا کنه. این بخش مقدسِ وجود ماست و گمون می‌کنم چیزیه که پیرتر که بشیم درک می‌کنیم؛ یعنی برای من این‌طور بوده. مدتی طول کشید تا بهش برسم.
hedgehog
با عینک تیره دنیا رو همون‌طور که هست می‌بینم...
Mary gholami
من تسبیحم رو براش پرتاب کرده بودم، می‌دونی، حتماً بهش کمک کرده بود، مرد بیچاره... فکر می‌کنم اون روز بود که ایمانم متزلزل شد، چون کشیش به جای توسل به خداوند، مادرش را صدا می‌زد... به نظرم مشکوک اومد.
hedgehog
شرم آدم رو به جایی نمی‌رسونه، باور کن... شرمت به هیچ‌دردی نمی‌خوره. فقط وجود داره تا دل آدم‌های خوب رو خنک کنه. تا وقتی کرکره‌ها رو می‌بندند یا از کافه به خونه برمی‌گردند، حس خوبی داشته باشند. اون‌وقت جوراب پشمی می‌پوشند و به همدیگه لبخند می‌زنند.
hedgehog
ـ از دیدن این تن پیر حالت به هم نمی‌خوره؟ مطمئنی؟ ـ می‌دونید، فکر می‌کنم نگاه من با شما فرق داره. من آناتومی خوندم و آدم‌های همسن شما رو نقاشی کردم. من این کار رو شرم‌آور نمی‌دونم؛ یعنی نه اون‌طور... نمی‌دونم چطور توضیح بدم؛ اما وقتی به شما نگاه می‌کنم تو دلم نمی‌گم این چین‌وچروک‌ها رو ببین، این پوست شل، این موهای سفید و زانوهای پردست‌انداز. نه، ابدًا... شاید خوش‌تون نیاد اما باید بگم که هر بدنی برای نقاشی مناسبه و ارتباطی به شخصیت افراد نداره. تو فکر کار، نور، تکنیک، فضا و سایر نکاتی که باید مراعات بشه هستم. به بعضی از آثار نقاشی فکر می‌کنم. تابلوی «پیر دیوانه» اثر گویا و «مادر» اثر رامبراند.. من رو ببخشید پلت، چیزهایی که براتون می‌گم افتضاح‌اند اما نگاه من به شما کاملاً بی‌تفاوته!
hedgehog
صورتش او را به یاد علفزارها، بنفشه‌های وحشی، میخک و گل‌آویز می‌انداخت. چهره‌اش باز، روشن و نرم بود و لطیف مثل کاغذ ژاپنی. خطوط غم در هزاران چروک کوچک به‌سمت گوشهٔ چشم‌ها، ناپدید می‌شدند.
hedgehog
هیچ‌وقت نباید از نقاشی دست بکشی، فهمیدی؟
hedgehog

حجم

۴۲۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۹۴ صفحه

حجم

۴۲۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۹۴ صفحه

قیمت:
۲۶۲,۰۰۰
تومان