کتاب می خواستم فرشته باشم
معرفی کتاب می خواستم فرشته باشم
میخواستم فرشته باشم اولین رمان نویسنده ایتالیایی ملینا مارچتا است. این کتاب تحسین شده پس از انتشار کمتر از دوماه در چهارده کشور منتشر شد و بیش از یک میلیون نسخه از ان در سراسر دنیا فروخته شد.
خلاص کتاب میخواستم فرشته باشم
ژوزفین یک دختر مهاجر ایتالیایی است که در استرالیا زندگی میکند. او در این سرزمین می خواهد خود و هویتش را بازیابد و عشق را در میان انسانها پیدا کند.
ملینا مارچتا بر اساس این رمان فیلمنامهای نوشت که کیت وودز آن را به تصویر کشید. این فیلم توانست جوایز متعددی از جمله جایزه انجمن فیلم استرالیا را بگیرد. مارچتا هم جایزه نیو ساوت ولز و جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی را گرفت.
خواندن کتاب میخواستم فرشته باشم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
علاقهمندان به ادبیات داستانی بهویژه داستانهایی با درونمایه مهاجرت از خواندن این اثر لذت خواهند برد.
جملاتی از کتاب میخواستم فرشته باشم
مادرم بعد از تولدم، سالها از خویشاوندانش برید. تا اینکه پدربزرگم مُرد و ما دوباره به سمت آنها رفتیم.
یادم میآید یک روز وقتی من و روبرت که همسن هستیم، داشتیم قایمباشک بازی میکردیم و پشت در اتاق لباسشویی پنهان شده بودیم، دخترعموی مادربزرگم و دخترش به داخل اتاق آمدند. نام مادرم را با حالتی چندشآور و بد، چندین بار تکرار کردند، و همهٔ چیزی که میتوانستم بشنوم این بود که «اونها حتی نمیدونن که پدرش کیه.» و این را به ایتالیایی بارها و بارها گفتند.
آن موقع نمیدانستم که این حرفها چه معنایی دارد. تا اینکه وقتی ده ساله بودم یک پسر چاق و گردنکلفت به نام گِرگ سیمس که نزدیک ما زندگی میکرد، به من گفت: «حرومزاده.» وقتی از او پرسیدم که این حرف چه معنایی دارد، گفت معنیاش این است که نمیدانی پدرت چه کسی است. یادم آمد که این را قبلاً در اتاق لباسشویی هم شنیده بودم.
حجم
۲۲۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۲۲۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
نظرات کاربران
همیشه مهاجر بودن خیلی سخته، عاشق بودن و بی پدری هم همینطور. یک روایت ایتالیایی-استرالیایی و عاشقانه-اجتماعی. از ژوزی میشه زندگی کردن رو یاد گرفت.
کتاب ترجمهی خوب و روانی داره. داستان زندگی دختری مهاجر در استرالیا رو از زبان خودش روایت میکنه که سعی داره مشکلات روحی که براش پیش اومده و روابطی که در زندگیش وجود داره رو مدیریت کنه کمکم متوجه میشه بیشتر
یه رمان نوجوانانه، از زبون یه دختر ۱۷ ساله، که نسل سوم مهاجر به استرالیاست. کشکمش های درونی بین خودش و محیط اطرافش رو خیلی خوب بیان میکنه ولی داستان خیلی یکنواخت و شبیه روایت از دفترچه خاطرات جلو میره. امیدوارم الان
ترجمه بسیار عالی و روان بود. داستان کتاب درباره برشی از زندگی یک نوجوان در آستانه ورود به اجتماع و تغییر و تحولاتی که دچارش میشه و اتفاقاتی که براش میفته. داستان طنز جالبی داره و شخصیت راوی برای من جذاب و
ترجمه های آقای علی شاهوردی عالی هستند ، عالی،