کتاب خانهی بیسقف
معرفی کتاب خانهی بیسقف
کتاب خانهی بیسقف نوشته الیزابت برگ است که با ترجمه ندا لهردی منتشر شده است.
کتاب خانهی بیسقف ماجرای زندگی یک زن است. کتاب شوخطبع و سرگرم کننده پیش میرود و در عین حال از انسانیت حرف میزند. باشگاه کتابخوانی اوپرا وینفری این کتاب را به عنوان یکی از کتابها تاثیرگذار سالهای اخیر معرفی کرده است.
خواندن این کتاب مانند این است که یک گوشه بنشینید و به خصوصیترین درددلهای یک زن گوش بدهید.
خواندن کتاب خانهی بیسقف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را بهتمام علاقهمندان به داستان جهان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خانهی بیسقف
خب، کاری که الان باید انجام بدهم این است که یک فهرست درست کنم. چیزهای زیادی است که باید به آنها فکر کنم و کارهای زیادی دارم که باید انجام بدهم. از خانه بیرون خواهم رفت؛ میروم آن بیرون مینشینم، چون خیلی بزرگتر است و سقفی نیست که روی سرت بیفتد و مغزت را متلاشی کند تا لازم باشد که خودت را نجات بدهی.
ساعت سه و نیم است؛ روی کاناپه در اتاق نشیمن نشستم و منتظر تراویس هستم. یک چرت خوابیدهام و خوبم. راستش، چند بار چرت زدهام. قسمت بیدار شدنش، سخت بود. چه چیزی...؟ اوه. اوه، بله.
چیزی که میخواهم از آن مطمئن باشم، این است که تراویس به هیچ وجه خودش را سرزنش نکند. گمان میکنم که باید با همین شروع کنم. با صدای بلند تمرین میکنم؛ «تراویس، عزیزم، باید چیزهایی رو بگم که شنیدنش برات سخته.» آره، خوب است. «اما چیزی که میخوام درک کنی و یادت بمونه، اینه که این تنها دفعهای هست که در این مورد حرف میزنم. همه چیز به من و پدرت مربوطه. این تصمیم هیچ ربطی به تو نداره. تو پسر خوبی هستی.» آره.
نه. نه. این با حالت منفی شروع میشود. او را میترساند. باید با یک حالت مثبت شروع کنم. «تراویس، از اونجایی که مطمئنم میدونی، من و پدرت خیلی دوستت داریم.» نه. این هم او را میترساند. اوه، پس چی؟ تراویس حدس بزن که چی شده؟ پدرت ما را ترک کرده و ما قرار است زندگی کاملاً جدیدی داشته باشیم! میخواهی یک سگ داشته باشی؟ میدانی که من هرگز مخالفتی با حیوانات خانگی نداشتم.
حجم
۲۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۲۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
نظرات کاربران
داستان درباره زنی بود که بعد از بیست سال ناگهانی همسرش ترکش می کنه. زنی که نه شغلی داره، نه درآمدی، نه کار خاصی بلده. داستان بدی نبود. از جهاتی جالب بود. خیلی وقتا یه تغییر یهویی چیزیه که آدم بهش
داستان درمورد جدایی زن وشوهر وچالش هایی که بعد از جدایی برای زن اتفاق می افتد هست .داستان زنانه جالبیه ، اگر سانسور نداشت بهتر هم می شد .ترجمه خوبی نداره.
خیلی دوسش داشتم یه رمان کاملا زنانه بود
بسیار زیبا بود، یه حس آرامش قشنگی میداد😍
خیلی قشنگه و لحظه لحظه کتاب میتونی خودت رو جای شخص اول داستان بزاری و حس هاش رو درک کنی.
خیلی سانسور داشت . سوژه ش خوب بود اما خوب پرورش داده نشده بود . تمام قسمتای هیجانی و عاشقانه سانسور شده بود . موقع خوندن حس میکردم چندین صفحه از کتاب نیست . شایدم چندین فصلش. شاید فیلم خوبی
بد نیست در موردی زنی است فاقد اعتماد به نفس با مشکلات زندگی که کم کم یاد میگیره با مشکلاتش کنار بیاد و به تدریج اعتماد به نفس پیدا میکنه
کتاب ترجمه ضعیفی داشت
جالب بود. اینکه شکست هارو بپذیریم و بدونم پایان تمام شبها طلوع یه صبح جدیده
همه ما ناکامی هایی داریم. تنها یک مرده خالی این چالش است. خانه بی سقف بنظرم می خواهد بگوید چگونه از دل یک اختلال در روند و رویه عادی زندگی مثل جدایی و طلاق زندگی دیگری می روید. خانه بی