کتاب نقب زدن به آمریکا
معرفی کتاب نقب زدن به آمریکا
کتاب نقب زدن به آمریکا نوشته آن تایلر و ترجمه گلی امامی، داستانی درباره زوج ایرانی در آمریکا است که قرار است کودکی را به سرپرستی قبول کنند.
این کتاب در سال ۲۰۰۶ به مدت سه هفته در فهرست پرفروشهای آمازون قرار داشت.
درباره کتاب نقب زدن به آمریکا
آن تایلر در رمان نقب زدن به آمریکا از خانوادهای ایرانی نوشته است که در آمریکا زندگی میکنند و میخواهند کودکی را به سرپرستی قبول کنند. سام و زیبا این زن و شوهر ایرانی هستند و داستان حول محور آنها و مریم مادر سام میگذرد؛ زنی که سالها پیش و بعد از ازدواجش به آمریکا مهاجرت کرده است و در دنیای متفاوت با فرهنگ خود زندگی کرده است. در این داستان علاوه بر خواندن زندگی آنها از زندگی مهاجران دیگر آسیای شرقی هم میخوانیم.
نیویورک تایمز این اثر را دری تازه به زندگی جامعه مهاجر در آمریکا نامیده است.
کتاب نقب زدن به آمریکا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به رمانهای خارجی و دوستداران داستانهایی با موضوعات اجتماعی از خواندن این کتاب لذت میبرند.
درباره آن تایلر
آن تایلر رماننویس، داستاننویس و منتقد ادبی آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر برای داستان در سال ۱۹۸۹ است. او در ۲۵ اکتبر ۱۹۴۱ در مینیاپولیس، مینهسوتا متولد شد. در سال ۱۹۶۳ آن تایلر با نویسنده و روانپزشک ایرانی سیدمحمدتقی مدرسی ازدواج کرد و دو دختر به نامهای تژ و میترا به دنیا آوردند. از میان آثار آن تایلر میتوان به وقتی بزرگ بودیم، ازدواج غیر حرفهای، نردبان سالها، جهانگرد اتفاقی، نقب زدن به آمریکا و قرقره آبی اشاره کرد.
گلی امامی
گلرخ ادیب محمدی که با نام گلی امامی شناخته میشود، ۱۶ تیر ۱۳۲۱در تهران متولد شد. او نویسنده، مترجم و فعال فرهنگی ایرانی است. امامی در دهه ۷۰ و ۸۰ خورشیدی اداره کتابفروشی «زمینه» را برعهده داشت. در سال ۱۳۴۴ به انگلستان رفت و در آنجا با کریم امامی آشنا شد و ازدواج کرد. گلی امامی تا به حال آثار بسیاری را به فارسی ترجمه کرده است که مشهورترین آنها، دختری با گوشواره مروارید، حباب شیشهای و پیپی جوراب بلند است.
بخشی از کتاب نقب زدن به آمریکا
روی شانه زن دگمه درشتی بود که بر آن نوشته بود: مامان ــ از آن نوع دگمههای براقی که معمولاً افراد برای انتخابات به سینه میزنند. و روی دگمه سینه مرد نوشته بود: بابا. زوج مطبوعی بهنظر میرسیدند، نه آنچنان جوان که انتظار داشتید ــ زن شلوار سیاه گشاد و بلوز بلند سیاه و سفیدی با نقشهای هندسی پوشیده بود، در موهای کوتاهش تارهایی سفید دیده میشد؛ مرد درشتهیکلْ خندان و خوشرو بهنظر میرسید، با موهای بور تیغتیغی کوتاهزدهشده و زانوهای لُختش با شرمزدگی از زیر شلوار کوتاه خاکیرنگش بیرون زده بود.
نهتنها بابا و مامان دگمههای مشخص داشتند، بلکه پدربزرگ مادربزرگهای هر دو طرف هم دگمههای کذایی را به سینه زده بودند، دو دست کامل. یکی از مادربزرگها زنِ کمی آشفته اما راحتی بود که لباسی از جین به تن و کلاه بیسبال نقشداری هم بر سر داشت؛ آن دیگری لاغر بود و پوشیده در جواهر با آرایش کامل و کتوشلوار بژ تیره و کفشهای کتانی همرنگ. پدربزرگها هم چنان بودند که گویی آنها را هماهنگ با همسرانشان سفارش داده بودند؛ شوهر مادربزرگِ آشفته به همان اندازه نامنظم بود و موی خاکستری مجعدش از وقت سلمانیاش گذشته بود، درحالیکه شوهر مادربزرگ زرقوبرقی شلوار کتان و پیراهن نازک مرتبی به تن داشت، و بهنظر میرسید بخشی از موهای زرد روشنش از آن خودش نبود.
حجم
۲۷۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۲۷۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
نظرات کاربران
داستان آشنایی خانواده ایی امریکایی و ایرانی و تفاوت های فرهنگی و تقابل های خانوادگی. من واقعا از خواندن این داستان لذت بردم و به عنوان یک مهاجر، تمامی این تفاوت ها برای من قابل لمس بود. و بخش جالب این
خیلی خیلی عالی مخصوصا آشنایی با شرایط مهاجران و ساکنان خارج از کشور.
داستان کتاب روایتی از به فرزند خواندگی گرفتن دو کودک کره ای است،دو دختر که وارد دو خانواده. کاملا متفاوت می شوند.یک خانواده آمریکایی و یک خانواده. ایرانی ساکن امریکا.از همان ابتدا خانواده آمریکایی تصمیم میگیرند با رفاقت ونزدیکی خانواده
روایتی عالی و جذاب و شنیدنی. بسی خلاقانه و منطقی است. اثری از داستان های فیک درونش نیست.
بسیار عالی و بی نظیره داستان خیلی زیبایی داره حتمی بخونید
سلام خیلی بدع