کتاب ژان کریستف (جلد ۱)
معرفی کتاب ژان کریستف (جلد ۱)
«ژان کریستف (جلد ۱)» بخش نخست از اثر بلند رومن رولان (۱۸۶۶-۱۹۴۴)، نویسنده نامآور فرانسوی است که دکتر علی اصغر خبرهزاده آن را ترجمه کردهاست. رولان در یک خانواده بورژوای فرانسوی متولد شد. پس از تحصیل مدتی استاد تاریخ موسیقی مدرسه عالی و دانشگاه سوربن بود.
رولان در سال ۱۹۱۰ مفتخر به دریافت نشان لژیون دونور (بالاترین مدال افتخار فرانسه) شد و در سال ۱۹۱۳ جایزه بزرگ آکادمی فرانسه را گرفت، در سال ۱۹۱۶ نیز جایزه ادبی نوبل را برای ژان کریستف به دست آورد. او، خود درباره نگارش این کتاب میگوید: بیش از بیست سال با فکر ژان کریستف زیستم. این فکر در بهار ۱۸۹۰ در رم، برای نخستین بار، سراغ من آمد، و آخرین کلمات این کتاب را در ژوئن ۱۹۱۲ روی کاغذ آوردم:
ژان پسری است که در خانوادهای اهل موسیقی به دنیا آمدهاست. پدر و پدربزرگ او از بزرگان دوراناند و در هنر موسیقی شناختهشده هستند. اما هیچ کدام از آنها به آنچه که میخواستند به طور کامل نرسیدهاند. پدربزرگ ژان کریستف تمام تلاش خود را کرد تا پسرش، مِلکُیور نقصها و کاستیهای او را نداشته باشد. اما در این راه موفق نبود. حال، پدربزرگ و پدر ژان کریستف هر کدام به گونهای سعی میکنند تا کریستف به هرآنچه که آنها آرزو داشتهاند دست پیدا کند. جلد اول این رمان از تولد ژان کریستف شروع میشود و تا ۱۶ سالگی او ادامه مییابد:
رؤیاهایش، داستانهای پیوسته نبودند؛ نه سر داشتند و نه ته. به دشواری، گاه تصویری روشن میدید. مادر، شیرینی میپخت و با کاردی، خمیر را که لای انگشتانش، به جا مانده بود، پاک میکرد؛ یک موش آبی که روز پیش در رودخانه دیده بود که شنا میکرد؛ ــ تازیانهای که میخواست از ترکه درخت بید، درست کند ... خدا میداند که چرا، این یادها، اکنون گریبانش را میگرفتند. امّا چه بسا، او بیخبر میشد؛ و با وجود این، او به نکتههای بیشماری پی میبرد. گویی، توده انبوهی بود از چیزهای بس برجسته، که نمیتوانستند بر زبان آیند و بیانشان بیفایده بود.
حجم
۴۴۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۴۳۰ صفحه
حجم
۴۴۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۴۳۰ صفحه
نظرات کاربران
سلام با تشکر از تیم طاقچه لطفا کتاب جان شیفته از همین مولف با ترجمه ی آقای به آذین از انتشارات دوستان رو هم اضافه کنید
جان شیفته را لطفا اضافه کنید با ترجمه آقای به آذین عزیز
پس چرا رو کتاب عکس بتهون رو زدن؟؟😂😂
اگر بخواهم نوشته های رومن رولان را در یک کلمه توصیف کنم میگویم: در ستایش صداقت. و به نظرم بهترین توصیف رو از این کتاب خود رومن رولان داشته: "در ژان کریستف به وظیفه خود عمل کرده ام. در آن دوران که
من با ترجمه ی محمد مجلسی خوندمش. در کتاب مطالب خوبی هست اما به نسبت حجم زیادش خوب نیست از این جهت که شخصیت اصلی داستان در حیطه ی موسیقی فعالیت داره شبیه کتاب گرترود هرمان هسه هست اما گرترود به
نثر رمانتیک و حماسی این شاهکار رو میشه با آثار ویکتور هوگو مقایسه کرد، غنائی و بلند پروازانه
بسییییار عالی
ترجمهی غیر خوب (نگم بد)، آخه وقتی شما مینویسی ویولن و ویولنسل داشتند مینواختند که نی هم اضافه شد، چرا فلوت رو ترجمه کردی نی؟ ویولن رو هم میکردی کمانچه و ویولنسل رو هم قیچک باس! اون موقع نی معنی
سلام ، من کلاس نهمم ، به نظرتون من می تونم این کتاب رو بخونم؟ البته بگم من خودم خیلی موسیقی رو دوست دارم و زیاد گوش می دم ، فکر هم می کنم شخصیت اصلی کتاب موسیقی دانه
ترجمه خیلی افتضاحه