
کتاب خیال است دیگر
معرفی کتاب خیال است دیگر
کتاب خیال است دیگر نوشتهٔ گلاره عباسی در انتشارات چشمه چاپ شده است. این کتاب دومین اثر ادبی عباسی بهشمار میرود که در قالب نوولا نگاشته شده و در مجموعهٔ هزاردستان نشر چشمه منتشر شده است. مجموعهٔ هزاردستان با هدف معرفی و تثبیت جایگاه داستان بلند یا نوولا در ادبیات داستانی ایران پایهگذاری شده است؛ گونهای از روایت که از لحاظ طول و ساختار روایی بین داستان کوتاه و رمان قرار دارد و با ویژگیهای خاص خود در ادبیات جهان جایگاهی مستقل دارد. این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خیال است دیگر
کتاب خیال است دیگر داستان بلند یا نولا است که با روایت درونی و مونولوگگونهٔ شخصیت اصلی، به ترسیم روزمرگیها و وضعیت ذهنی و اجتماعی زنی جوان در تهران معاصر میپردازد. گلاره عباسی در این نوشتار، روایتی شاعرانه، توصیفمحور و مبتنیبر جزئیات را برگزیده است؛ روایتی که در قالب روزهای هفته پیش میرود و در هر فصل، با تمرکز بر یک روز خاص، بخشی از وضعیت روانی و زیستی شخصیت اصلی را به تصویر میکشد. شخصیت اصلی کتاب زنی جوان است که در محلهای حوالی پل حافظ ساکن است و بیش از آنکه در ارتباط مستقیم با افراد دیگر قرار گیرد، در گفتوگوهای ذهنی با خود و مرور خاطرات گذشته زندگی میکند. نوولا با تاکید بر عنصر «تنهایی»، موقعیت انسان معاصر را در دل زندگی شهری و مناسبات سنتی بررسی میکند. ویژگی برجستهٔ داستان، استفاده از توصیفاتی دقیق از تهران است؛ خیابانها، کوچهها، صداها، بوها و فضاهایی که در ذهن خواننده نقش میبندند و پایتخت را بهعنوان یک شخصیت پنهان اما تأثیرگذار در روایت معرفی میکنند. زن راوی زندگی خود را به شیوهای شبیه به نقاشیهای روکوکو میبیند؛ آثاری که مملو از جزئیات و پیچیدگیاند، با نگاهی شاعرانه و سرشار از احساس.
شخصیتهای فرعی در کتاب خیال است دیگر، نه از راه تعاملات بیرونی بلکه از طریق ذهن راوی و نشخوارهای فکری او معرفی میشوند. «خانوم»، «یار»، «مادر راوی» و حتی «ابراهیم تاتلیس» از جمله چهرههایی هستند که بهواسطهٔ خاطره، گفتوگوی درونی و بازتابهای ذهنی راوی در متن حضور مییابند. این شیوهٔ روایت، امکان پرورش درونی شخصیت راوی و درک بهتر تنهایی و روانپریشیهای نهان او را برای خواننده فراهم میکند. کتاب با وجود نداشتن یک خط داستانی پرکشش یا نقطهٔ عطف سنتی، روندی تدریجی و تاملی دارد. بخش زیادی از روایت در دنیای ذهنی و حسی شخصیت اصلی میگذرد؛ روایتی که با نگاهی درونگرایانه، از عشق، دلزدگی، اندوه، و گذر از فقدانها سخن میگوید. تدریج در آشکار شدن زوایای تاریک گذشتهٔ راوی، بههمراه نثر شاعرانهٔ نویسنده، فضایی احساسی، آرام، و گاه تأملبرانگیز خلق میکند. این کتاب بیشتر از آنکه به روایت بیرونی بپردازد، سیر روانی و سلوک فردی را دنبال میکند که به تدریج در حال کنار آمدن با خاطرات تلخ و واقعیت زندگیاش است. یکی از برجستهترین ویژگیهای خیال است دیگر، بازنمایی تهران معاصر است؛ شهری که در لایههای زیرین خود بافتی متناقض از سنت و مدرنیته را حمل میکند. راوی که در همین بستر زندگی میکند، از دل روزمرگیها، گذشتهٔ خود و خانوادهاش را بیرون میکشد. کتاب بهنوعی پرترهای شهری از زنی درگیر بحرانهای درونیست که در دل شهر شلوغ و پرهیاهویی چون تهران، به دنبال معنای جدیدی از بودن میگردد.
خلاصه کتاب خیال است دیگر
هر فصل از این نوولا با نام یکی از روزهای هفته آغاز میشود. این ساختار باعث شده تا روایت از نظر زمانی محدود و ملموس باشد و بهصورت گذر روزمره، احساس جریان داشتن زندگی را منتقل کند. راوی در طول هفته، در خانه، کوچه، فروشگاه و دیگر فضاهای شهری تهران حرکت میکند، اما آنچه اهمیت دارد نه رخدادهای بیرونی بلکه روند درونی تفکر و واکنشهای احساسی اوست. لحظاتی از دیدارها، تلفنها، یادداشتها، یا حتی صداها و بوهایی که از دل شهر برمیخیزند، راوی را به عمق خاطرات شخصیاش بازمیگردانند و گذشته و حال را در یکدیگر ادغام میکنند. در کتاب اشارههای زیادی به فضاهای خاص شهری، موزیکها، فرهنگ عامه و حتی چهرههای شناختهشده مانند ابراهیم تاتلیس وجود دارد که با سبک روایت گلاره عباسی همخوانی دارند. تمام این عناصر، بهعنوان خردهروایتهایی مستقل ولی مرتبط، در خدمت ساختن یک فضای کلی هستند که محور آن تنهایی و گذر از رنج است.
چرا باید کتاب خیال است دیگر را بخوانیم؟
کتاب خیال است دیگر با ساختار متفاوت، زبان شاعرانه، توصیفمحور و تمرکز بر زندگی درونی شخصیت، فرصتی برای درنگ در روزمرگیهای انسان معاصر فراهم میآورد. این کتاب نه برای کشف یک داستان پرهیجان، بلکه برای لمسِ آرامش و آشفتگی درونی، تأمل در روابط انسانی و مشاهدهٔ گذر زندگی در سایهٔ خاطرات و سنتها خوانده میشود. یکی از وجوه تمایز این نوولا، شیوهٔ پرداختن به تهران و زندگی زنان در آن است؛ بدون کلیشهسازی، بدون بزرگنمایی، بلکه با نوعی حضور در متن واقعی زندگی روزمره.
کتاب خیال است دیگر را به چه کسانی پیشنهاد میدهیم؟
این کتاب را به خوانندگانی پیشنهاد میکنیم که به ادبیات تأملی، روایتهای درونی، زبان تصویری و ریتم آرام علاقهمندند. همچنین برای علاقهمندان به نوولا، ادبیات شهری، و آثاری که به وضعیت فردی زنان در فضای شهری میپردازند، گزینهای قابل توجه است. کسانی که آثار شاعرانه با تمرکز بر جزئیات زندگی، خاطرات و روایتهای ذهنی را میپسندند، میتوانند با این نوشتار ارتباط نزدیکی برقرار کنند.
درباره گلاره عباسی
گلاره عباسی نویسنده، بازیگر سینما و مدیر مؤسسهٔ سوینا (سینمای ویژهٔ نابینایان) است. او نخستین داستانهایش را در روزنامههایی چون شرق، سازندگی و آرمان منتشر کرد و با رمان مرلین مونرو سر جردن بهعنوان نویسنده شناخته شد. سبک نوشتاری عباسی با روایتهای درونی، نثر شاعرانه و استفاده از عناصر سینمایی همراه است. او در آثارش بیشتر به تنهایی انسان معاصر، خردهروایتهای فردی و جزئیات زندگی روزمره میپردازد. گلاره عباسی همچنین در سینما چهرهای شناختهشده است و جوایزی از جمله سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن (فیلم ابلق)، جایزهٔ بهترین بازیگر زن از جشنوارههای روسیه و فرانسه، و کارگردانی مستند هما را در کارنامه دارد.
بخشی از کتاب خیال است دیگر
«دوباره همان مرد هیز ناامید از دخترک نابالغ میشوم و لحاف خالخالی صورتی را کنار میزنم و فریاد میزنم… نه! فایدهای ندارد. شنبه توی تابلو شروع شده، ولی من هنوز دارم دستوپا میزنم توی گندیدگیهای هفتهٔ قبل. باز فریاد میزنم… نه! خفه نمیشود. آنجا توی تابلوِ کافهٔ خیابان مونپارناس پاریس زندگی ادامه دارد و روی این تخت، لای ملحفهٔ خالخالی و زیر بازی نور شنبه با پوستم، زندگی زِرتش قمصور شده و چیزی تا ته گرفتنش باقی نمانده.
باید به شنبه تن بدهم. باید لحاف و ملحفه را کنار بزنم و بلند شوم. پرده را کنار بزنم و پنجره را باز کنم و بگذارم صدای بوق ماشینها و موتورهای زیروروی پل حافظ جای موسیقی احمقانهٔ کافه را بگیرند. باید بروم سروقت ماهی توی یخچال. امشب مهمان دارم. من این چند روز زیاد کار دارم… چون فقط چهار روزِ دیگر زندهام. این آخرین هفتهٔ زندگی من است و باید بروم که به مردنم برسم.
بیماری خاصی ندارم. یعنی توی آزمایشهایی که عین گربهنره ــ ولی با روحیهٔ روباه مکار ــ ولو شدهاند کنار پادری هیچ مخفف سهحرفیای پیدا نمیشود که کم باشد یا زیاد. همهچیز در معمولیترین حالت ممکن است و حتی خطخطیهای نوار قلب هم بهاندازه کجومعوج هستند. مُهر پزشک ناتوان از تشخیص هم مثل ظرف خاک گربهنره ــ با روحیهٔ روباه مکار ــ قهوهای و گرد تلپ شده پای برگهٔ آزمایش و این یعنی دکتر فلانی توی مطب حتی نگاه هم نمیکند و توی نسخهاش محض انجام وظیفه یکی دو قرص بیربط مینویسد و سفارش میکند برای بیحالیام عسل بیشتر؛ و من حواسم به رد چندبار شستهشدهٔ رژلب صورتیرنگ روی یقهٔ روپوشش است که شسته شده ولی پاک نشده؛ مثل خیلی چیزها که هیچوقت پاک نمیشوند. مثل همین بیماری که اسم خاصی ندارد، ولی جانم را گرفته. جان است دیگر… بالاخره یک روزی تمام میشود. حالا هم جان من به ته رسیده و هر لحظه هم کمتر میشود تا تمام شود، تا برود. نمیدانم چهطور باید به دکتر بگویم جانم درد میکند! جانم شکسته و باید مثل یک شکستهبند گچش بگیرد تا دوباره جوش بخورد. چهطور بگویم که دچار نوعی کهولت سن شدهام که ربطی به سن ندارد؟ چهطور بگویم خودم میدانم که دارم میمیرم و جانم را میبینم که ذرهذره از تنم سوا میشود و راه میگیرد کف خانه و میرود تا چاهک آشپزخانه و قُلقُل میکند توی دهانهٔ چاه که برود پایین و فنرلازم است؟ باید رد رژلب صورتی پاکنشدهٔ روی یقهٔ دکتر را ول کنم و همهچیز را برایش تشریح کنم.»
حجم
۱۲۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
حجم
۱۲۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه