کتاب نقش هفتم زبان
معرفی کتاب نقش هفتم زبان
کتاب نقش هفتم زبان نوشتهٔ لوران بینه و ترجمهٔ ابوالفضل الله دادی است. نشر نو این رمان معاصر فرانسوی را منتشر کرده است.
درباره کتاب نقش هفتم زبان
کتاب نقش هفتم زبان (چه کسی رولان بارت را کشت؟) برابر با یک رمان فرانسوی است. این اثر که در سال ۲۰۱۵ میلادی منتشر شده، در دستهٔ ادبیات داستانی فلسفی قرار گرفته است. این رمان با ترکیب عناصری از نظریهٔ زبانی، فلسفه و راز قتل «رولان بارت» شکل گرفته است. وقایع رمان در اواخر دههٔ ۱۹۷۰ و اوایل دههٔ ۱۹۸۰ در فرانسه میگذرد. لوران بینه در این رمان زبانی طنز دارد و با استفاده از رویدادها و چهرههای واقعی از جمله «میشل فوکو»، «جولیا کریستوا» و «اومبرتو اکو» هجویهای از گفتوگوهای روشنفکری را روایت کرده است. گفته شده است که او در کتاب حاضر جستوجویی برای یافتن قدرت مرموز زبان را آغاز میکند؛ قدرتی که میتواند نتایج عمیقی برای ارتباطات بههمراه داشته باشد. این رمان به تأثیر زبان در جنبشهای فکری و شکلدادن به جامعه پرداخته است.
خواندن کتاب نقش هفتم زبان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر فرانسه و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نقش هفتم زبان
«ناگهان موجی پُرجوشوخروش از راهپله بلند میشود.جمعیت شکافته میشود تا از تازهواردی استقبال کند.سیمون با بایار میآید تو.مهمانها جمع میشوند و در عین حال انگار دستپاچهاند.خُب، پس این آن جوان اعجوبهایست که همه دربارهاش حرف میزنند، کسی که سر و کلهاش از ناکجا پیدا شده و در مدتزمانی بهغایت کوتاه، خودش را تا مرتبهٔ مشایی بالا کشیده است: چهار رتبه در سه نشست متوالی در پاریس، آنهم وقتی برای چنین پیشرفتی معمولاً باید سالها زمان گذاشت.شاید هم بهزودی پنج پله صعود کند.کتشلوار آرمانی نوکمدادی، پیرهن کهنهٔ صورتی و کراوات سیاه با راهراههای ظریف بنفش به تن دارد.بایار فکر نکرده لازم باشد که کتشلوار کهنهاش را عوض کند.مردم به خودشان جرأت میدهند دور جوان نابغه جمع شوند و خیلی زود ترغیبش میکنند برود سروقت شاهکارهای پاریسیاش: نخست اینکه چطور برای دستگرمی میشود رقیبی با درجهٔ لفاظی را با موضوع سیاست داخلی («در نهایت، آیا تکلیف برندهٔ انتخابات همیشه در مرکز مشخص میشود؟») و با نقل قولی از کتاب چه باید کرد؟ اثر لنین لهکرد.چطور سخنوری را با پرسشی تقریباً تخصصی («آیا خشونتِ قانونی خشونت به شمار میرود؟») دربارهٔ فلسفهٔ حقوق و با توسل به سنژوست («هیچکس نمیتواند معصومانه حکومت کند» و خصوصاً: «یک پادشاه یا باید حکومت کند یا بمیرد») کنار زد.چطور با یک زن دیالکتیکی سرسخت دربارهٔ نقل قولی از شلی («او از رؤیای زندگی بیدار شد») مبارزه کرد ضمن اینکه حسابشده رفت سراغ بخشی از آثار کالدرون و شکسپیر و البته بهطرزی بینظیرتر سراغ فرانکنشتاین.به چه زیبایی با مردی مشایی دربارهٔ جملهٔ لایبنیتس («آموزش میتواند هرکاری بکند: خرسها را به رقص وامیدارد») مبارزه کرد در حالی که با حرکتی شکوهمند استدلالی را برگزید که تقریباً فقط بر نقل قول از ساد بنا شدهبود.بایار که از پنجره به گوندولاها روی کانال بزرگ نگاه میکند سیگاری روشن میکند.سیمون با میل و رغبت به درخواستها پاسخ میدهد.پیرمردی ونیزی با کتشلوار و جلیقه، گیلاسی شامپانْی به طرفش میگیرد: «استاد، طبعاً کازانووا را میشناسید؟ در داستان نبرد تنبهتن مشهورش با کنت لهستانی مینویسد: “نخستین توصیهٔ من به کسانی که دست به مبارزهٔ تنبهتن میزنند این است که در سریعترین زمان ممکن رقیب را در شرایطی قرار دهید که امکان آسیبرساندن به شما را نداشته باشد.” نظر شما چیست؟»»
حجم
۵۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
حجم
۵۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه