دانلود و خرید کتاب هایدریش مغز هیملر است لوران بینه ترجمه سیامند زندی
تصویر جلد کتاب هایدریش مغز هیملر است

کتاب هایدریش مغز هیملر است

نویسنده:لوران بینه
انتشارات:نشر قطره
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب هایدریش مغز هیملر است

کتاب هایدریش مغز هیملر است نوشتۀ لوران بینه با ترجمۀ سیامند زندی در نشر قطره به چاپ رسیده است. این کتاب، داستانی تاریخی دارد و واقعۀ ترور رهبر نازی، راینهارد هایدریش در ۱۹۴۲ به دست دو مرد اسلواک و چک را روایت می‌کند.

درباره کتاب هایدریش مغز هیملر است

این کتاب، داستانی تاریخی از یک واقعه در جریان جنگ جهانی دوم است. خطرناک‌ترین مرد کابینۀ هیتلر، راینهارد هایدریش با عنوان «قصاب پراگ» شناخته می‌شد. همه از او می ترسیدند و بسیاری از او نفرت داشتند. هایدریش با داشتن شخصیتی سرد و در عین حال ظالم، نامیرا به نظر می‌رسید تا اینکه دو مرد، یکی اسلواک و دیگری چک که توسط سرویس مخفی بریتانیا استخدام شده بودند، او را در روز روشن در خیابانی شلوغ در پراگ کشتند و در نتیجه، مسیر تاریخ را تغییر دادند. شاید این مردان، دو تن از باهوش‌ترین قهرمانان قرن بیستم بودند!

خواننده، جوزف گابچیک و یان کوبیش را از فرار دراماتیک‌شان از چکسلواکی تحت اشغال نازی‌ها به انگلستان دنبال می‌کنند تا اینکه در آنجا استخدام می‌شوند، با چتر نجات به منطقۀ جنگی می‌پرند تا زمانی که به هایدریش حملۀ مخفیانه می‌کنند. کتاب هایدریش مغز هیملر است ترکیبی بی‌نظیر از واقعیت و تخیل چشمگیر لوران بینه و در عین حال، هیجان‌انگیز و جذاب است.

کتاب هایدریش مغز هیملر است جوایزی را دریافت کرده است؛ از جمله: 

نامزد نهایی جایزۀ حلقه ملی منتقدان کتاب برای داستان

بهترین کتاب سال فایننشال تایمز

انتخاب ویراستاران بررسی کتاب نیویورک تایمز.

خواندن کتاب هایدریش مغز هیملر است را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به همۀ دوستداران ادبیات داستانی، به‌ویژه داستان‌های تاریخی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره لوران بینه

لوران بینه، متولد ۱۹۷۲ در پاریس، فرزند مورخی فرانسوی است. او خدمت سربازی خود را در اسلواکی به پایان رساند و چند سال زمان خود را بین پاریس و پراگ تقسیم کرد. وی فارغ‌التحصیل رشتۀ ادبیات، به‌مدت بیش از ۱۰ سال معلم زبان فرانسوی بوده است. از آثار دیگر او می‌توان به هفتمین کارکرد زبان اشاره کرد که در ۲۰۱۵ روانهٔ بازار شد. کتاب هایدریش مغز هیلمر است اولین رمان اوست.

بخشی از کتاب هایدریش مغز هیملر است

«اسمش گابچیک بوده، فردی که واقعاً وجود داشته است. آیا شنیده، بیرون، پشت روکش پنجره‌های آپارتمان غرق در تاریکی، تنها، دراز کشیده توی تخت فلزی کوچکی، آیا به غژغژ آشنای تراموای پراگ گوش داده؟ می‌خواهم باورش کنم، چون پراگ را به‌خوبی می‌شناسم، می‌توانم شمارهٔ تراموای را تصور کنم (شاید هم تا حالا عوض شده باشد)، مسیرش را، جایی که پشت پنجره‌های بسته، گابچیک انتظار می‌کشد، درازکش، فکر می‌کند و گوش می‌دهد. در پراگ هستیم، در تقاطع خیابان‌های ویشه‌هرادسکا و ترویچکا. تراموای شمارهٔ ۱۸ (یا ۲۲) جلو باغ گیاه‌شناسی متوقف شده. در سال ۱۹۴۲ هستیم. در کتاب خنده و فراموشی، کوندرا تلویحاً می‌گوید از نام‌گذاری شخصیت‌هایش شرمگین است، هرچند که این شرم در رمان‌هایش که سرشارند از نام‌های توماس، تامینا و یا ترزا چندان محسوس نیست، این برملاکنندهٔ یک قطعیت است: چه چیزی مبتذل‌تر و پیش‌پاافتاده‌تر از نسبت دادن خودکامانه و دلبخواهی چیزی به کسی، آن هم در دغدغه‌ای کودکانه برای واقعی نمایاندن آن و یا، در بهترین حالت، فقط برای سهولت کار، نامی ساختگی برای شخصیتی ساختگی؟ به اعتقاد من، کوندرا می‌بایست فراتر می‌رفت: چه چیزی مبتذل‌تر و پیش‌پاافتاده‌تر از، درواقع، شخصیتی ساختگی؟

گابچیک، اما، واقعاً وجود داشته است، و واقعاً به همین نام هم خوانده می‌شده (هرچند که باید گفت، نه همیشه). داستانش هم به همین ترتیب، به همان میزان که واقعی است، استثنایی هم هست. به نظر من، او و رفقایش، عاملین یکی از بزرگ‌ترین اقدامات جنبش مقاومت در تاریخ بشر هستند، و مسلماً متعالی‌ترین عملکرد مقاومت طی جنگ دوم جهانی. از مدت‌ها پیش، آرزو داشتم از او یاد و تقدیر کنم. از مدت‌ها پیش، می‌بینمش، درحالی‌که در این اتاق کوچک دراز کشیده، پنجره‌ها باز و روکش پنجره‌ها بسته، تراموای مقابل باغ گیاه‌شناسی با صدای غژغژ متوقف می‌شود (به کدام جهت؟ نمی‌دانم). ولی اگر این تصویر را روی کاغذ ارائه کنم طوری که همین الان موذیانه در حال انجامش هستم، مطمئن نیستم که از او تقدیر کرده باشم. این مرد را به ردهٔ شخصیتی عادی و پیش‌پاافتاده تقلیل می‌دهم، و آن‌چه کرده‌ام را نیز به ردهٔ ادبیات: ترکیبی است شرم‌آور، ولی چه می‌توانم بکنم؟ نمی‌خواهم این تصویر را تمام زندگی‌ام با خود حمل کنم، بی‌آن‌که لااقل تلاشی در بازسازی‌اش کرده باشم. تنها امیدوارم که در پس لایهٔ ضخیم بازتابندهٔ ایدئالیزه کردن، که من بر این داستان شگفت‌انگیز خواهم زد، آینهٔ شفاف واقعیت تاریخی نیز راه خود را بیابد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۱۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۳۰ صفحه

حجم

۵۱۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۳۰ صفحه

قیمت:
۱۵۱,۰۰۰
۴۵,۳۰۰
۷۰%
تومان