کتاب بلندیهای بادگیر
معرفی کتاب بلندیهای بادگیر
کتاب بلندی های بادگیر نوشتهی امیلی برونته در سال ۱۸۴۷ منتشر شده است. این کتاب که تنها رمان امیلی برونته است در ابتدا با نام مستعار الیس بل به عنوان نویسنده منتشر میشد. این رمان از آثار مشهور ادبیات کلاسیک است که تا به امروز مورد اقبال فراوانی قرار گرفته است. این کتاب در قالب سبک ادبی رمانتیسم و ژانر گوتیک قرار میگیرد.
رمان بلندی های بادگیر با ترجمه نگار غلامپور توسط نشر روزگار منشتر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است.
خلاصه کتاب بلندی های بادگیر
(هشدار: مطالعه این بخش میتواند بخشهایی از داستان یا پایان آن را فاش کند.)
داستان کتاب بلندی های بادگیر از ورود آقای لاکوود به عمارت بلندیهای بادگیر آغاز میشود. در پی ملاقات لاکوود با صاحبخانهی بدخلق خود، هیتکلیف، لاکوود شروع به کنکاش در ماجرای زندگی هیتکلیف میکند. پس از چندی راز زندگی هیتکلیف توسط خدمتکار عمارت، الن نلی دین، برای لاکوود آشکار میشود و نلی داستان زندگی کلیف را برای لاکوود تعریف میکند. روایتی که نلی برای لاکوود تعریف میکند روایت عشق و دلدادگی کلیف و کاترین ارنشاو است.
هیتکلیف که کودکی یتیم بوده است توسط آقای ارنشاو به سرپرستی گرفته میشود و با ورود هیتکلیف به عمارت خانوادهی ارنشاو که همان عمارت بلندیهای بادگیر بوده است مسیر زندگی هیتکلیف و خانوادهی ارنشاو تغییر میکند. عشقی بیسرانجام میان هیتکلیف و کاترین ایجاد میشود و پس از کشاکشهای فراوان هرکدام با فرد دیگری ازدواج میکنند و صاحب فرزند میشوند. فرزندانی که بعدتر بر حسب اتفاق خود وارد داستانی عاطفی میشوند.
راوی داستان نلی است که در زمان کودکی هیتکلیف نیز خدمتکار عمارت بلندیهای بادگیر بوده است. روایتهایی که نلی برای لاکوود تعریف میکند یا از دیدهها و خاطرات خود نلی بودهاند و یا نلی به نقل از دیگرانی که برایش ماجراها را تعریف کردهاند اتفاقها را روایت میکند. این نوع روایت از داستان عاشقانهی بین هیتکلیف و کاترین که از دید یک ناظر خارج رابطهی این دو است به عنوان نقطهی قوت کتاب در نظر گرفته میشود. علاوه بر ناظر خارجی بودن، روایتهای نلی گویی به نوعی از تفکرات و تعصبات خود او تاثیر گرفته است و این نیز به جذابیت داستان میافزاید و نشاندهندهی قدرت نویسندگی امیلی برونته است. علاوه بر این، امیلی برونته در رمان بلندی های بادگیر از توصیفات بسیار دقیق و جزئی صحنهها و وقایع استفاده کرده است که این خود از نقاط قوت کتاب محسوب میشود.
پایان داستان بلندی های بادگیر چه میشود؟
هشت ماه پس از این داستان، لاکوود در سفر به منطقه به بلندیهای بادگیر میرسد و بار دیگر با نلی ملاقات میکند. در این ملاقات نلی برای لاکوود تعریف میکند که هاریتون و کتی به یکدیگر نزدیکتر شدهاند و کتی به هاریتون خواندن و نوشتن یاد داده است. در این بین هیتکلیف با دیدن رویایی از کاترین دچار پریشانی فراوان شده است، از غذا خوردن دست کشیده و چند روز پس از دیدن آن رویا جسد بیجان او را در اتاق کاترین پیدا کردهاند. و حال که نزدیک به سه ماه از فوت هیتکلیف میگذرد کتی و هاریتون قصد ازدواج دارند. علاوه بر اینها نلی برای لاکوود تعریف میکند که اهالی روستا روح هیتکلیف و کاترین را دیدهاند که با هم سرگردانند. پس از این، لاکوود از کنار مقبرهی ادگار، کاترین و هیتکلیف میگذرد و متقاعد میشود که این سه بلاخره به صلح رسیدهاند و ممکن نیست کسانی که در آن زمین ساکت و آرام خفتهاند، خواب ناآرامی داشته باشند.
خواندن رمان بلندی های بادگیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر از خواندن رمانهای کلاسیک لذت میبرید و یا اگر از طرفداران سبک ادبی رمانتیسم هستید این کتاب به شما پیشنهاد میشود و میتوانید از خواندن این کتاب لذت ببرید.
چرا باید این کتاب با ترجمه نگار غلامپور را بخوانیم؟
رمان بلندی های بادگیر از جمله آثار مشهور کلاسیک عاشقانه است که علاوه بر مضامین عاشقانه، نگاهی فلسفی و روانشناسانه دارد و امیلی برونته در طی داستان انتقاداتی نسبت به وضعیت زندگی مردم در زمان ویکتوریا نیز بیان میکند که باعث ارزشمندتر شدن و خواندنیتر شدن این اثر شده است.
درباره امیلی برونته؛ نویسنده کتاب
امیلی برونته، نویسنده و شاعر انگلیسی است که در ۳۰ جولای سال ۱۸۱۸ متولد شده است و بیشتر بابت تنها رمان خود «بلندیهای بادگیر» شناخته میشود. برونته دومین خواهر از بین سه خواهر مشهور برونته بود که از شارلوت کوچکتر و از آن بزرگتر بوده است. امیلی برونته تا مدتها برای فرار از تعصبهای جاری علیه نویسندگان زن در آن دوران آثار خود را با نام مستعاری مردانه (الیس بل) منتشر میکرد.
رمان بلندیهای بادگیر دو سال پس از مرگ امیلی در سال ۱۸۵۰ توسط شارلوت با نام واقعی امیلی منتشر شد. از جمله آثار دیگری که از امیلی برونته باقی مانده است میتوان به اشعار او اشاره کرد. کشف استعداد شاعری او توسط خواهرش شارلوت باعث تا در سال ۱۸۴۶ امیلی به همراه دو خواهر دیگر خود، شارلوت و آن، مجموعهی شعری مشترک منتشر کنند. امیلی برونته در ۱۹ دسامبر ۱۸۴۸ بر اثر بیماری سل درگذشت.
معرفی شخصیتهای اصلی این رمان
در کتاب بلندیهای بادگیر با شخصیتهای مکمل متعددی روبرو هستیم که هر چند هر کدام در داستانی ساده و خطی ظاهر میشوند ولی به نوعی بخشی از بار داستان را به دوش میکشند و نقشی اثرگذار، هرچند به مقدار کم، دارند. شخصیتهای اصلی داستان که نقش پررنگتری در روند داستان داشتهاند عبارتند از:
هیتکلیف: هیتکلیف کودک بیسرپرست لیورپولی است که توسط آقای ارنشاو به عمارت بلندیهای بادگیر آورده میشود تا در کنار خانوادهی ارنشاو بزرگ شود. داستان اصلی رمان بلندی های بادگیر داستان عشق و ناکامی هیتکلیف و کاترین، دختر خانوادهی ارنشاو است.
کاترین ارنشاو: دختر خانوادهی ارنشاو که هیتکلیف به او علاقمند است ولی او پس از تردید فراوان به جای هیتکلیف با ادگار ازدواج میکند.
ادگار لینتون: فردی که کاترین به علت موقعیت اجتماعی بهتر نسبت به هیتکلیف با او ازدواج میکند و از او صاحب فرزند میشود.
نلی دین: خدمتکار عمارت بلندیهای بادگیر و خانوادهی ارنشاو که به سه نسل از خانوادهی ارنشاو خدمت کرده است. راوی ماجرای عشق ناکام هیتکلیف در این کتاب نلی است.
لاکوود: لاکوود مستاجر جدیدی است که در پی سکونتش در بلندیهای بادگیر دربارهی زندگی هیتکلیف کنجکاو میشود و نلی بعدتر داستان زندگی هیتکلیف را برای او تعریف میکند.
هیندلی ارنشاو: پسر ارشد خانوادهی ارنشاو که در به هم خوردن رابطهی بین هیتکلیف و کاترین نقش به سزایی داشته است.
ایزابلا لینتون: ایزابلا خواهر ادگار است که به هیتکلیف علاقمند میشود و هیتکلیف با تصمیم به انتقام گرفتن از ادگار و کاترین با او ازدواج میکند و از او صاحب فرزند میشود.
هاریتون ارنشاو: پسر هیندلی و فرانسیس که در ابتدا توسط نلی بزرگ شده اما به زودی به هیتکلیف سپرده میشود.
لینتون هیتکلیف: پسر هیتکلیف و ایزابلا.
کتی لینتون: دختر کاترین و ادگار لینتون، دختری با روحیه و با اراده که از تاریخچه والدینش آگاه نیست. او مجبور می شود با لینتون هیتکلیف ازدواج کند، اما پس از مرگ او، عاشق هاریتون می شود و آنها با هم ازدواج میکنند.
بهترین ترجمه بلندیهای بادگیر
کتاب بلندی های بادگیر به زبانهای مختلفی از جمله فارسی برگردان شده است. این کتاب در سال ۱۳۳۵ و با عنوان «عشق هرگز نمیمیرد» توسط علیاصغر بهرامبیگی به فارسی برگردانده شده است. پس از بهرامبیگی مترجمین دیگری نیز این کتاب را با همین عنوان، «عشق هرگز نمیمیرد»، و یا «بلندیهای بادگیر» ترجمه و منتشر کردهاند. از جمله این افراد میتوان به نوشین ابراهیمی، رضا رضایی، نگار غلامپور و سعیدا زندیان اشاره کرد.
در این بین ترجمهی رضا رضایی با توجه به وفاداری بیشتر به متن و کیفیت بالاتر نسبت به سایر ترجمهها در رتبهی بالاتری قرار میگیرد. نقطه ضعف این ترجمه نسبت به برخی ترجمههای دیگر مانند ترجمهی نگار غلامپور، سادهسازی کمتر به علت وفاداری بیشتر به متن اصلی است. ترجمهی نگار غلامپور نیز از جمله ترجمههای استقبالشده در ایران است.
نظرات افراد و مجلات مشهور دربارهی کتاب
رمان بلندیهای بدگیر که توجه منتقدین زیادی را به خود جلب کرده است، نقدهای مثبت و منفی زیادی را به همراه داشته است.
مجله بانوی گراهام دربارهی این کتاب نوشت: «چگونه یک انسان میتوانست دست به خودکشی بزند، پیش از آنکه دوازده فصل را به پایان برساند، این کتاب مرموز است.».
روزنامه هفتگی داگلاس جرولد نوشت: «بلندیهای بادگیر نوع عجیبی از کتاب است، که همه منتقدین را گیج میکند. با این حال، غیرممکن است که آن را شروع کنیم و تمام نکنیم و کاملاً غیرممکن است که آن را کنار بگذاریم و چیزی در مورد آن نگوییم.».
ویرجینیا وولف نویسندهی مشهور نیز ارزشمند بودن «بلندیهای بادگیر» را تأیید میکند و میگوید: «درک کتاب بلندیهای بادگیر دشوارتر از جین ایر است، زیرا امیلی شاعر بزرگتری از شارلوت بوده است. او به دنیایی نگاه کرده که در بینظمی غولپیکری غرق شده است و با قدرت خود توانسته است تا این بینظمی را که احساس کرده است، در کتاب بگنجاند. این جاهطلبی غولپیکر باید در سراسر رمان احساس شود.».
رابرت مککرام، نویسنده و ویراستار گاردین، در سال ۲۰۰۳ جایگاه ۱۷ام در فهرست ۱۰۰ رمان برتر را به «بلندیهای بادگیر» اختصاص داده و در سال ۲۰۱۵ این کتاب را به عنوان ۱۳امین رمان در بین صد رمان برتر به زبان انگلیسی انتخاب کرده است. در سال ۲۰۱۸، پنگوئن فهرستی از ۱۰۰ کتاب کلاسیک که باید خوانده شود را ارائه کرده است و «بلندیهای بادگیر» را در رتبه ۷۱ قرار داده است.
از رمان بلندیهای بادگیر چه اقتباسهایی صورت گرفته است؟
اولین اقتباس سینمایی از کتاب بلندیهای بادگیر در سال ۱۹۲۰ در انگلستان فیلمبرداری شد. پس از آن در سال ۱۹۳۹ اقتباس دیگری با همین نام از این کتاب با کارگردانی ویلیام وایلر تولید شد. در این اقتباس که به عنوان مشهورترین اقتباس کتاب «بلندیهای بادگیر» شناخته میشود و برای جوایزی از جمله جایزهی اسکار بهترین فیلم نامزد شده است بخشی از داستان کتاب (ماجرای عاطفی بین فرزندان کاترین و هیتکلیف و هیندلی) به طور کل حذف شده است. پس از این اقتباس، فیلم و سریالهای متعددی از این داستان ساخته شدهاند.
از آخرین اقتباسهای این کتاب میتوان به فیلم تلویزیونی با همین نام که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد اشاره کرد. علاوه بر محصولات سینمایی و تلویزیونی، از این اثر در صحنهی تئاتر نیز اقتباسهایی تولید شده است. جدیدترین تئاتر اقتباسی از این کتاب به کارگردانی اما رایس در سال ۲۰۲۱ به صورت آنلاین منتشر شد و در سال ۲۰۲۲ در تئاتر ملی به روی صحنه رفت.
کتاب بلندیهای بادگیر چند صفحه است؟
نشر روزگار این کتاب را در ۴۸۴ صفحه منتشر کرده است.
بخشی از متن کتاب بلندی های بادگیر
وقتی زیلا مرا به طبقه بالا راهنمایی میکرد، سفارش کرد که شمع را پنهان کنم و کوچکترین صدایی از خود در نیاورم. چرا که اربابش در مورد اتاقی که او مرا به آنجا میبرد، نظر خاصی داشت و هرگز مطابق میلش به کسی اجازه نمیداد وارد آن شود. دلیلش را پرسیدم. او نمیدانست و در پاسخ گفت که او تنها یکی دو سال است که اینجاست و آن قدر جریانات عجیب و غریب میبیند که حوصلهی کنجکاوی ندارد. خود من هم از بس گیج و خسته بودم حوصلهی کنجکاوی نداشتم. در را بستم و به اطراف نگاهی انداختم تا ببینم تختخواب کجاست. تمام اثاثیهی اتاق شامل یک صندلی، یک گنجه جالباسی و یک صندوق بزرگ از چوب بلوط بود که بالای آن دریچههای چهارگوشی مثل پنجرههای کالسکه تعبیه شده بود. به صندوق نزدیک شدم و به داخلش نگاه کردم، دیدم که نوعی تختخواب قدیمی است که طوری ترتیب داده شده که برای هر یک از اعضای خانواده که بخواهد این امکان را به وجود میآورد که اتاقی مجزا برای خود داشته باشد. در واقع این جعبه شبیه به یک گنجه بود و درگاه پنجرهای که آن را محصور میساخت، به عنوان میز مورد استفاده قرار میگرفت. دریچههای ورودی تختخواب را به کناری زدم و با شمعی که در دست داشتم، وارد شدم و دوباره آنها را بستم. در آن هنگام خود را از شر مزاحمتهای هیتکلیف و سایرین در امان میدیدم. در گوشهای از طاقچهای که شمع را روی آن گذاشته بودم، تعدادی کتاب با جلدهای کپک زده قرار داشت و سرتاسر طاقچه پوشیده از نوشتههایی بود که با خراشیدن رنگ آن پدید آمده بود. تمام این نوشتهها، چیزی جز تکرار یک اسم به اشکال مختلف بزرگ و کوچک نبود. در یک قسمت نام کاترین ارنشاو و در قسمت دیگر کاترین هیتکلیف و در گوشهای دیگر کاترین لنتیون نوشته شده بود.
حجم
۳۴۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۴۸۴ صفحه
حجم
۳۴۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۴۸۴ صفحه
نظرات کاربران
سلام دوستان. کتابی که روی صفحه اول موبالیتونه ،از نظرمن ،از هرحیث بهترین اثر کلاسیک تاریخیه. روایت عشق شعله وری که جرقه اش از کودکی زده شده و حتی بعد از مرگ هم ادامه داره ،تا اونجایی که بی نهایت صفحه از
این کتاب یک رمان مشهور کلاسیک است که داستان آن به حوالی سالهای ۱۷۷۰ به بعد برمیگردد و روایت عشق و نفرت و انتقام است. این کتاب تنها رمان امیلی برونته (خواهر شارلوت برونته، نویسندهی معروف) است. او مثل شخصیتهای
باوجودی که این کتاب از معروفترین رمانهای عاشقانه دنیاست وتعریفات و ترجمه های زیادی هم ازش میشه،اما وقتی خوندم برام چندان جذاب نبود ویک نکته ی بدی که داشت نویسنده در بیان جزییات بشدت زیاده گویی میکرد .داستان عشق نافرجامی
وقتی نوجوون بودم چاپیش رو خوندم ولی واقعا پشیمون شدم. بیشتر از هزینه از وقتی که صرفش کردم، ناراحت شدم. می تونستم کتاب بهتری بخرم. این که همه ی شخصیت های کتاب، عصبی، بدخلق، لوس، عاصی و بی عرضه باشن
تنها دلیلی که این کتاب رو برای خوندن انتخاب کرده بودم در واقع خواهر نویسنده(شارلوت برونته) بود که اینقدر کتاب جین ایر جذاب بود با خودم گفتم حیفه بلندی های بادگیر خواهرش رو نخونم ولی واقعا پیشمون شدم کتاب سراسر حس منفی
اصلا نفهمیدم این همه تعریف از این کتاب برای چیه! نمیدونمم چرا نویسنده انقدر همه کاراکترای فیلمو انقدر پست و مزخرف گذاشته! ی آدم درست و حسابی نداشت😒
با اینکه خیلی معروفه ولی اصلا خوشم نیومد، خیلی معمولی که غیرقابل باور بود اتفاقاتش
یادمه این کتابو اصلا دوست نداشتم و تعجب کردم چطوری انقدر معروف شده
این داستان واقعا حس بدی به آدم میده، نه تنها عاشقانه ای دراین داستان نیست که کتاب سرتاسر سیاهه باشخصیتای عصبی وبدخلق،اصلا پیشنهادش نمیکنم،وقتتون رو صرف کتابای قشنگتری کنید.🌱
کتاب پر از حالتای عصبی و دوست داشتنای عجیب غریبه.عشق و تنفر بدون عقل و آنی.به من که نچسبید صرفا چون شروعش کرده بودم تا تهش خوندم ترجمه شم بنظرم بد بود