کتاب بلندی های بادگیر
۳٫۸
(۳۰)
خواندن نظراتمعرفی کتاب بلندی های بادگیر
«خلاصهسازی» در سراسر جهان پیشینهای بسیار طولانی دارد و مهمترین آثار ادبی جهان به دست نویسندگان و پژوهشگران به صورت خلاصه، بازنویسی شدهاند. امروز نیز در سینما، تئاتر و حتی بسترهای مختلف ادبی میتوان ردپای تلخیص و اقتباس را به وضوح دید. اما هدف از خلاصهسازی چیست؟ چرا باید خلاصه خواند، در حالیکه آثار اصلی چیرهدستترین نویسندگان جهان به راحتی قابل دسترس است؟ چرا باید به متون خلاصه و بازنویسیشده رجوع کرد، هنگامی که لذت راستین مطالعه را می توان در قلم بزرگترین نوابغ جهان یافت؟
در میان تمام آثار ادبی تاریخ، کتابهایی وجود دارند که نامشان به گوش همهی ما آشناست؛ کتابهایی که نه تنها در ادبیات از نقشی غیرقابلکتمان برخوردارند، بلکه رد پای آنها در جایجای زندگیمان به چشم میخورد. با این حال در شلوغی و ازدحام کنونی، کمتر فرصتی برای مطالعهی این آثار پرحجم اما ضروری دست میدهد.
در مجموعه «خلاصه بهترین رمانهای جهان» قصد ما این است که با بازنویسی امانتدارانه این کتابها، فرصتی برای مطالعهی این آثار فراهم کنیم تا در مدتزمانی کوتاه، لذت مطالعهی مهمترین و زیباترین آثار ادبی جهان برای همه فراهم شود. امید داریم که مطالعهی این متون کوتاه، مخاطبان را به مطالعهی متن اصلی کتابها تشویق کند.
***
«بلندیهای بادگیر» یکی از مشهورترین آثار امیلی برونته(۱۸۴۸-۱۸۱۸)، شاعر و نویسنده زن انگلیسی است. این کتاب، تنها رمان برونته است و داستانی عاشقانه اما تلخ و نافرجام را روایت میکند.
در بریدهای از خلاصه این رمان میخوانیم:
همین حالا از نزد صاحبخانهام آقای هیتکلیف بازگشتهام. از اینکه موفق به اجارهی این خانه شدهام در پوستم نمیگنجم. عمارت «تراشکراس گرینج» با نزدیکترین دهکده فاصلهی زیادی دارد و به همین خاطر برای من ایدهآل است. از طرفی طبیعت یورکشایر به قدری زیباست که نفسم را بند میآورد.
صاحبخانهام، آقای هیتکلیف، تنها کسی است که در همسایگی من زندگی میکند و به گمانم روحیاتی مشابه روحیات من دارد؛ او نیز از آدمها گریزان است. امروز که برای ملاقات به خانهاش رفتم در دروازهی عمارت ایستاده بود. صمیمانه گفتم: «اسم من لاکوود است و مستأجر شما در تراشکراس گرینج هستم.»
آقای هیتکلیف چیزی به زبان نیاورد، اما اخمهایاش در هم رفت. برای لحظهای به نظرم رسید که قصد ندارد من را به داخل دعوت کند، اما پس از درنگی کوتاه فریاد زد: «جوزف! اسب آقای لاکوود را به اصطبل ببر و از سردابه شراب بیاور.»
جوزف که خدمتکاری بسیار پیر بود افسار اسبم را گرفت، چپچپ نگاهم کرد و زیر لب غرغرکنان گفت: «خدا به دادمان برسد! مهمان آمده!»
خانهی مرد «وودرینگ هایتس» نام دارد؛ به معنای بلندیهای بادگیر، که خصوصیات آن را به خوبی توصیف میکند. بادی قدرتمند هر روزِ سال از سمت شمال میوزید و درختان پیرامون زیر فشار باد کج میروییدند. با این حال خانه سخت در مقابل باد ایستاده بود و بدترین طوفانهای زمستانی را تاب میآورد. نام «اِرنشا» روی سنگی بالای درِ عمارت حک شده بود.
جین ایر
شارلوت برونته
آرزوهای بزرگچارلز دیکنز
رابینسون کروزوئه (خلاصه کتاب)دانیل دفو
زنی سی سالهانوره دوبالزاک
زنان کوچک (خلاصه کتاب)لوییزا می الکات
تابستان در بادنبادنلئونید تسیپکین
خاطرات کودکیژوزه ساراماگو
شاهزاده و گدامارک تواین
آنا کارنینا (خلاصه کتاب)لئو تولستوی
زیبای خفتهجبران خلیل جبران
مستاجر ملک وایلدفل هالآن برونته
تام سایرمارک تواین
چکیده رمان جین ایرشارلوت برونته
دوران سختچارلز دیکنز
افسانههای گیلانهادی غلامدوست
بارت و امپراتوری نشانههاپیتر تریفوناس
شور و شوریدگیجین آستن
همه گرفتارنددینا کاویانی
گام به گام دروس دهم انسانی؛ ریاضی و آمارامیر زراندوز
چگونه خلاقیت خود را پرورش دهید؟
موسسه HTeBooks
بینوایان (خلاصه کتاب)ویکتور هوگو
بانوی موفقکیت استون
با این کتاب باهم قوی تریم!محمد جولاییتهرانی
بیگانه (خلاصه کتاب)آلبر کامو
یک شب فاصلهجنیفر ای.نیلسن
بلندی های بادگیر (خلاصه کتاب)امیلی برونته
دعای عشراتمحمد قدمپور مقدم
مزه راستین مادر بودنشانتل تزدل
دختر روستایی آمیش (خلاصه کتاب)تاد سلک
حجم
۴۴٫۵ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۳۳ صفحه
حجم
۴۴٫۵ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۳۳ صفحه
قیمت:
۱۵,۹۰۰
۷,۹۵۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
اگر کتاب اصلی رو خوندین و جزییات یادتون رفته اینو بخونین اگه کتاب اصلی رو نخوندین طرف این خلاصه ها هم نیاید
من اگه کمبود وقت داشته باشم ترجیح میدم خوندن یک کتاب یک سال برام طول بکشه تا بخوام کتابی رو خلاصه بخونم.
اگر مثل من آلزایمر دارین و کتاب بعد یکی دوسال فراموشتون میشه، این رو توصیه می کنم خیلی خوب بود ، اما اگر کتاب کامل رو نخوندین ، به هیچ وجه سراغ این نیاین 😊
شخصیت های این داستان بیشتر از روی نفرتشون عمل میکنن تا روی عشقشون.
ممنون از طاقچه برای خلاصه کتاب ها.. خیلی به کار من اومد... اگر ممکنه خلاصه کتاب مادام بواری، جنایت و مکافات، برادران کارامازوف، ابله، الیورتویست، آنا کارنینا، ژان کریستف، صد سال تنهایی رو هم قرار بدین..
من ک تا نصفه هاش خوندم اصلا جذبم نکرد. ولش کردم خیلی شخصیتهای خشنی داشت.
با این که خواندن خلاصه کتاب یک ایده نوعی هست ولی این کتاب آدم و سردرگم میکنه کتاب قشنگی بود ولی اخه چرا همه مردن!!
راستش واقعا از طاقچه ممنونم ک این حرکتو انجام داد و ما رو از خوندن نسخه کامل بینیاز کرد! انصافا ملت با چی این داستان حال میکنن؟! تقریبا مفهومی ب اسم علیت توش وجود نداره، همه چی ب صورت اتفاقی
یکی از شاهکارهای نویسندگیه واقعا زیباست
فوق العادست...