کتاب هگل و پدیدارشناسی روح
معرفی کتاب هگل و پدیدارشناسی روح
کتاب هگل و پدیدارشناسی روح نوشتهٔ رابرت استرن و ترجمهٔ محمدمهدی اردبیلی و سیدمحمدجواد سیدی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی شرحی بر رسالهٔ فلسفی «پدیدارشناسی روح».
درباره کتاب هگل و پدیدارشناسی روح
بسیاری کتاب «پدیدارشناسی روح» نوشتهٔ «هگل» را از حیث سبک و محتوای فلسفی یکی از بزرگترین آثار فلسفی تاریخ میدانند. کتاب هگل و پدیدارشناسی روح یکی از مهمترین آثاری است که دربارهٔ هگل نگاشته شده است؛ اثری که مطالعهٔ آن برای فهم فلسفه و نظام هگلی و بهواسطهٔ محتوای گسترده و تأثیرات وسیعش بر اندیشمندان بعداز خود ضروری است و میتوان آن را نقطهٔ عطفی در اندیشهٔ مدرن دانست. رابرت استرن در کتاب «هگل و پدیدارشناسی روح» داستان سفر روح (تاریخ) از بدویترین و نازلترین منزلگاهش (یقین - حسی) تا والاترین مرتبهٔ آگاهی (دانش مطلق) را روایت کرده است. او در این اثر کل تاریخ غرب در جهات مختلف، در قالب دیالکتیک هگلی را مورد واکاوی قرار داده و از نو تفسیر کرده است. نویسنده تلاش کرده است تا کل فرآیند تکوین روح را با زبانی قابل فهم، با تعهد به متن پدیدارشناسی و حفظ پیوستار دیالکتیکی آن و ارجاعات متعدد به سایر آثار هگل و اشراف بر کل شارحان هگل تفسیر کند. محمدمهدی اردبیلی مترجم این کتاب مدرس فلسفه است و حوزهٔ تخصصی او فلسفهٔ ایدهآلیسم آلمانی بهویژه اندیشههای هگل است.
خواندن کتاب هگل و پدیدارشناسی روح را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که بهدنبال راهنمایی برای مطالعهٔ کتاب «پدیدارشناسی روح» هگل هستند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هگل و پدیدارشناسی روح
«هگل بحث ایجابی خود درباره زندگی اخلاقیاتی یونانی را در بخشی فرعی ارائه میکند با عنوان «جهان اخلاقیاتی. قانون انسانی و الهی: مرد و زن»، که در آن جامعه یونانی را در مقام تعادل پیچیده جزئیت و کلیت تصویر میکند، جایی که «این تعینات [جزئیت و کلیت] تنها بیانگر تضاد سطحی میانِ دو جنبه هستند» (۲۶۷ :PS). بنابراین، هرچند که اینجا با ساختاری اجتماعی روبهرو هستیم که دارای انقسامات مهمی است ــ انقسام میان قانون انسانی و قانون الهی، میان پولیس و خانواده، میان مرد و زن ــ هگل میگوید که جامعه یونانی میتوانست این انقسامات را هماهنگ سازد، چراکه هر جنبه مکمل جنبه دیگر بود.
بنابراین، به گفته هگل، قانون الهی حوزه خصوصی خانواده را نظم میبخشید که زنان در آن محبوس بودند، اما قانون انسانی پولیس را نظم میبخشید که قلمرو مردان بود، و اینگونه هریک میتوانست به موازات دیگری وجود داشته باشد. (مقایسه کنید با PH: ۲۳۹، «امر الهی افتخار خود را از احترامی کسب میکند که به انسان گذاشته میشود، و انسان نیز [به صورت متقابل] به خاطر احترامی که به امر الهی گذاشته میشود محترم است».) در اینجا مهم بود که انسان بتواند از مقام فرد خصوصی در خانواده به مقام شهروند در دولت منتقل شود: اما از آن رو میتوانست چنین کند که خانواده خصلتی اخلاقی داشت، که در آن فرد صرفا به ارضای امیال خود نمیپرداخت، بلکه همچنین مشغول فراگیری فضایل بود، به نحوی که او را آماده زندگی عمومی میکرد. سپس، آنگاه که فرد میمُرد، دیگر شهروند محسوب نمیشد و میتوانست برای تدفین به خانواده «بازگردد». خانواده از این طریق نقشی مهم ایفا میکرد که از عهده دولت خارج بود (به همین دلیل «تصادفی است که مرگ او مستقیما با کار"ش برای امر کلی پیوند خورده بود و نتیجه آن به شمار میرفت» (PS: ۲۷۰))، چراکه این [عمل خاکسپاری] به زندگی فرد در برابر این فرآیند طبیعی معنا میبخشد. خانواده نه با قانون دولت بلکه با قانون الهیای سر و کار داشت که برتر از طبیعت و بر فراز آن است. هگل بر دو جنبه هماهنگی این ساختار تأکید میکند. نخست اینکه هرچند مرگ فرد درون حوزه خانواده و قانون الهی معنا مییافت، در زمان جنگ این مرگ کارکردی اجتماعی داشت و موجب تحکیم روابط اجتماعی در حوزه پولیس میشد، و بدین ترتیب، این دو حوزه را به یکدیگر نزدیک میکرد: «بنابراین اجتماع از طریق ذاتِ قانون الهی و در قلمرو جهان زیرینمالک حقیقت و تأیید قدرت است» (PS: ۲۷۳). دوم اینکه این حوزهها در قالب روابط خواهرـ برادر هماهنگی مییافتند (روابطی که هگل پایدارتر از رابطه زن و شوهر یا والد و فرزند میداند، چراکه این روابط اخیر مبتنی بر امکانات میل و عشق هستند). هگل معتقد است که برادر و خواهر کاملاً یکدیگر و آنچه را هر دو بهیکسان مظهر آن هستند میشناسند (ولی زن و شوهر فاقد چنین شناختی هستند)، و خواهر نماینده خانواده و قانون الهی است و برادر نماینده پولیس و قانون انسانی، و هر یک خود را مکمل دیگری میداند:»
حجم
۷۵۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۷۵۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه