کتاب در باب روح و لفظ در فلسفه
معرفی کتاب در باب روح و لفظ در فلسفه
کتاب در باب روح و لفظ در فلسفه، نوشته یوهان گوتلیب فیشته، مجموعهای از نامهها و درسگفتارهای او، رسالهای در زیباییشناسی است.
میتوانید کتاب در باب روح و لفظ در فلسفه را با ترجمهی سید مسعود حسینی بخوانید.
دربارهی کتاب در باب روح و لفظ در فلسفه
رسالهی در باب روح و لفظ در فلسفه اثری است که فیشته در آن به بیان آراء و دیدگاههای خود دربارهی فلسفهی هنر و زیباییشناسی پرداخته است. برخی از صاحبنظران، کتاب در باب روح و لفظ در فلسفه را انقلاب کوپرنیکی فیشته در حوزهی زیباییشناسی میدانند. فیشه در این اثر نظریهی زیباییشناسانهی خودآیین و اصیلی را شرح میدهد که آن را مانند جانشین و بدلی برای زیباییشناسی کانتی میشناسند. کانت معتقد است که زیبای طبیعی، بالاتر از زیبای هنری است؛ او نبوغ هنرمند را وسیلهای در دست طبیعت برای قاعده بخشیدن به هنر میداند. اما فیشته بحث خود را بر زیبای هنری و فرآیند خلق اثر هنری به دست هنرمند متمرکز میسازد و زیباییشناسی را به فلسفهی هنر مبدل میکند. جالب است بدانید که فلسفهی هنر شلینگ و هگل هم دنبال روی همین رویهای است که فیشته در پی گرفته است.
کتاب در باب روح و لفظ در فلسفه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از مباحث زیباییشناسی و مطالعه متون فلسفی لذت میبرید، کتاب در باب روح و لفظ در فلسفه را بخوانید.
دربارهی یوهان گوتلیب فیشته
یوهان گوتلیب فیشته، از پایهگذاران ایدهآلیسم آلمانی ۱۹ مه ۱۷۶۲، در یک خانوادهی فقیر به دنیا آمد. اما به خاطر هوش فوقالعادهای که از خودش نشان داد، مورد توجه یک مرد ثروتمند قرار گرفت و به وسیله او در مدرسه به تحصیل پرداخت در الهیات لیسانس گرفت؛ مدتی معلم سرخانه بود و در سال ۱۷۹۴ به عنوان استاد در دانشگاه ینا استخدام شد. او به شدت تحت تاثیر آثار و فلسفهی کانت بود. از میان آثار فیشته میتوان به بنیاد آموزه فراگیر دانش، بنیاد حق طبیعی بر اساس اصول آموزه دانش، در باب روح و لفظ در فلسفه: رسالهای در زیباییشناسی و مقصود انسان اشاره کرد. فیشته در ۲۷ ژانویه ۱۸۱۴ در ۵۱ سالگی چشم از دنیا فروبست.
بخشی از کتاب در باب روح و لفظ در فلسفه
پیش از آنکه بتوانم برایتان روشن کنم که تلقیام از روح در فلسفه چیست، باید بر سرِ آنچه بهطورِ کلی روح مینامیم توافق کنیم.
شکایتهایی را به یاد میآورید که آنها را هنگامِ مطالعهٔ کتابِ خاصی که برخی بسیار میستودهاند مطرح کردید. نمیتوانستید از کتاب سر در بیاورید. آن را پیشِ روی خود داشتید و چشمانتان سخت بر آن دوخته شده بودند؛ اما درمییافتید که هر بار که شروع میکنید به اندیشیدن به خودتان، خود را فرسنگها دور از کتاب مییابید؛ هر یک از یورشهایتان به محتوا و جریانِ آن شکست میخورْد، و هر بار که تصور میکردید روحِ شکنندهٔ آن را فراچنگ آوردهاید از دستانتان میلغزید. مجبور بودید بارها و بارها به خود یادآور شوید که میخواهید، و باید، این کتاب را مطالعه کنید؛ و تحملِ مقاومتِ مداوم (ِ محتوا) مستلزمِ (یادآوریِ) تصورِ بس مکررِ سودمندی و تعلیمی بود که از این مطالعه انتظار داشتید؛ تا اینکه در نهایت به دلایلی دیگر متقاعد شدید که میتوانید کتاب را نخوانده هم رها کنید، و اینکه حتی سود (ِ مطالعهاش) ناچیز است و به زحمتاش نمیارزد. ــ آیا مشکل منحصراً از شما بود، از بیتوجهیتان، از بیارتباط بودنِ قریحهتان با عمق و ژرفای آن کتاب؟ به نظر میرسید این را قبول نداشتید؛ حسوحالی که هنگامِ مطالعهٔ آثارِ دیگری با عمقی برابر (با کتابِ مزبور) داشتید، به شما اجازه میداد دیدگاهِ مساعدتری در قبالِ خودتان اختیار کنید. احساس میکردید این کتابها شما را به خود میکشند و مسحورتان میکنند. مطالعهٔ کتاب مستلزمِ یادآوریِ تصمیمتان (به مطالعهٔ آن) و منفعتی که از مطالعهٔ آن به خود وعده داده بودید نبود. هنگامِ مطالعهای که منحصراً کلِ روحتان را دربرمیگرفت نیاز نداشتید غایتی غیر از همین مطالعه جستوجو کنید، و یگانه چیزی که به زحمتتان میانداخت این بود که وقتی سایرِ مشغلهها شما را فرامیخواندند از مطالعه دست بکشید. شاید بارها خود را در موقعیتی مشابه با موقعیتِ خانمی فرانسوی یافتهاید. در ساعتی که مجلسِ رقص رسماً شروع شده بوده، او در حالِ مطالعهٔ الوئیزِ جدید بوده است. به او خبر دادهاند که کالسکهاش حاضر است؛ اما برای رفتن به مجلس خیلی زود بوده است. دو ساعت بعد، وقتی به او باز یادآوری کردهاند، هنوز به قدرِ کافی فرصت بوده است؛ اما دو ساعت بعد از آن، او فهمیده که بیش از اندازه دیر شده است. (در نتیجه) تمامِ طولِ شب را مطالعه کرده و این بار قیدِ رفتن به مجلس را بکلی زده است.
اینچنین است در موردِ کتابها، اینچنین است هم در موردِ سایرِ آثارِ هنری و هم در موردِ طبیعت. یکی ما را سرد و بیعلاقه وامیگذارد، یا حتی توی ذوقمان میزند؛ دیگری جذبمان میکند، از ما دعوت میکند که مدتی به مشاهده (یا تأمل) بنشینیم و خود را در آن فراموش کنیم.
حجم
۴۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۴۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه