دانلود و خرید کتاب چرا سوسیالیست نیستم رند پال ترجمه مسعود یوسف حصیرچین

معرفی کتاب چرا سوسیالیست نیستم

کتاب چرا سوسیالیست نیستم نوشتهٔ رند پال و کلی اشبی پال و ترجمهٔ مسعود یوسف حصیرچین است. بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه این کتاب در حوزهٔ جامعه‌شناسی و علوم سیاسی را منتشر کرده است.

درباره کتاب چرا سوسیالیست نیستم

رند پال و کلی اشبی پال کتاب چرا سوسیالیست نیستم را در شش بخش نگاشته‌اند. آن‌ها در این اثر به دفاع از سرمایه‌داری و نقد سوسیالیسم پرداخته‌اند. نویسندگان در بخش اول که «چون دربارۀ لذت خوردن حیوانات خانگی‌تان زیادی اغراق شده ـ سوسیالیسم تولید فقر می‌کند»نام دارد، بیان کرده‌اند که سوسیالیسمْ اقتصاد پویای ونزوئلا را نابود کرد و به فساد پاداش می‌دهد، از نظر نویسندگان مداخله در بازار آزاد باعث قحطی می‌شود، کاپیتالیسم نظام اخلاقی‌تر و به نفع طبقهٔ متوسط است، نابرابریِ درآمد نه اقتصاد را ویران می‌کند و نه دولت را فاسد، در کاپیتالیسم، یک درصد همیشه تغییر می‌کند و وضع فقرا بهتر است. عنوان بخش‌های بعدی کتاب حاضر عبارت است از «اسکاندیناوی را کاپیتالیسم عالی می‌کند»،‌ «چکمه‌ای که تا ابد روی چهرۀ انسان می‌کوبد ـ سوسیالیسم و اقتدارگرایی»، «سوسیالیسم برابری نمی‌آفریند»، «این فرشته‌ها کجا هستند؟ فلسفۀ سوسیالیسم» و «هرگز اجازه ندهید بحرانی به هدر برود: سوسیالیسم و هشدارگری».

خواندن کتاب چرا سوسیالیست نیستم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران حوزه‌های جامعه‌شناسی و علوم سیاسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب چرا سوسیالیست نیستم

«راجر کیمبال اگرچه منتقد نظریهٔ فوکویاماست، ادعا می‌کند که بعضی انتقادها نسبت به فوکویاما «ناشی از خوانش اشتباه و ساده‌انگارانهٔ نظریه‌اش هستند. چون وقتی فوکویاما اعلام کرد پایان تاریخ به شکل پیروزی لیبرال دموکراسی فرا رسیده است، منظورش این نبود که از حالا به بعد، جهان از اغتشاش، درگیری سیاسی یا مشکلات بغرنج اجتماعی خالی خواهد بود. به علاوه، آن‌قدر محتاط بود که بگوید "پیروزی لیبرالیسم اصولاً در قلمرو ایده و آگاهی اتفاق افتاده و هنوز در جهان مادی واقعی کامل نشده است."»

تنها مشکل این دفاع این است که به سختی بشود «پایانی برای تاریخ» ایده‌هایی تصور کرد که مستقل از تاریخ واقعی‌اند. خود فوکویاما از فصل‌های واقعی تاریخ مانند انقلاب‌های فرانسه و امریکا به‌عنوان نشانگرهای نزدیکیِ «پایان تاریخ» یاد می‌کند.

پس، اگر «میل به تصدیق» برآورده شده است و پایان تاریخ در اوج خود است، جز با نگاه به تاریخ یا رویدادهای جاری چطور می‌توانیم متوجهش بشویم؟ اگر انسان به پایان ماجراجویی ایدئولوژیکش رسیده و لیبرال دموکراسی را انتخاب کرده است، منصفانه نیست به اطراف نگاه کنیم و ببینیم آیا رویدادهای جاری این مسئله را نشان می‌دهند یا خیر؟ اگر منظور فوکویاما صرفاً «پایان تاریخ ایدئولوژی» بود، آدم از کجا می‌تواند بدون نگاه به تاریخ واقعی بفهمد که این پایان فرا رسیده و نتیجه‌گیری‌های ایدئولوژیک مردم وارد فاز عملی شده است؟

فوکویاما با اعتمادبه‌نفس نوشت: «آنچه شاهدش هستیم فقط پایان جنگ سرد، یا گذشت یک دورهٔ به‌خصوص پساجنگ نیست، بلکه پایان تاریخ به این شرح است: یعنی، نقطهٔ پایان تکامل ایدئولوژیک بشر و همه‌گیری لیبرال دموکراسی غربی به‌عنوان آخرین نوع حکومت انسانی.» او مرتکب همان خطاهای جبرگرایانهٔ مارکس شد. کیمبال در پاسخ می‌گوید: «این از آن نوع بیانیه‌ها بود ـ همراه با پیش‌بینی فرانسیس فوکویاما که "در بلندمدت، بهترین‌ها بر جهان مادی فرمانروایی خواهند کرد" ـ که زنگ هشدار را به صدا درآوردند.»

گفتن اینکه لیبرال دموکراسی بهترین نوع حکومت است این‌قدر جنجالی نمی‌شد. خود پوپر موافق بود که دموکراسی بی‌نقص نیست اما از میان انواع حکومت، کمترین شر را دارد و درنتیجه، مطلوب است. آنچه به افراد هشدار داد، قطعیت ریاضی بود که فوکویاما با آن عصر جدید را اعلام کرد و همین‌طور این ادعایش که از لحاظ تاریخی، لیبرال دموکراسی گریزناپذیر است.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

قیمت:
۱۹۹,۰۰۰
۵۹,۷۰۰
۷۰%
تومان