کتاب هیجدهم برومر لوئی بناپارت
معرفی کتاب هیجدهم برومر لوئی بناپارت
کتاب هیجدهم برومر لوئی بناپارت نوشتهٔ کارل مارکس و ترجمهٔ باقر پرهام است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب هیجدهم برومر لوئی بناپارت
در دههٔ ۱۸۵۰، پس از شکست انقلابهای سال ۱۸۴۸ و حاکمیت ارتـجـاع سـیـاسـی در اروپـا، مـارکس به لندن پناهنده شد و به کار نظری پرداخت و مهمتـرین آثار خود را در همین دوره تألیف کرد. یکی از نخستین مسائل مورد توجه او در این دوره، تحولات و گروهبنـدیهـای سیاسی فرانسه پس از ۱۸۴۸ بود که بـه خـلـق دو اثـر بـرجستـه، نبردهای طبقاتی در فرانسه و هیجدهم برومر انـجامید. در کـتـاب حـاضر، مارکس تحلیـلی درخشان از کودتای ۱۸۵۱ لوئی بناپارت ارائه میدهد که از نمونههای ماندگار تحلیل سـیـاسی به شمـار مـیآیـد. او در ایـن کـتـاب به مسئلهٔ قدرتِ آن گـونـهای از دولت میپردازد که ظاهراً بیانگر سلطهٔ یـک طـبـقـهٔ اجتماعـی نیست بلکه بر تمامی جـامـعـهٔ مـدنـی سلـطه یافتـه و از بالا در مورد مبارزهٔ طبقاتی موجود در جامعه حکمیت میکند.
خواندن کتاب هیجدهم برومر لوئی بناپارت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزههای فلسفه، تاریخ، علوم سیاسی و جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هیجدهم برومر لوئی بناپارت
«هگل، در جایی، بر این نکته انگشت گذاشته است که همه رویدادها و شخصیتهای بزرگ تاریخ جهان، به اصطلاح، دوبار به صحنه میآیند؛
وی فراموش کرده است اضافه کند که بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورتِ نمایشِ خندهدار، کوسیدیر به جای دانتون، لوئی بلان به جای روبسپیر، مونتانی سالهای ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۱ به جای مونتانی ۱۷۹۳ تا ۱۷۹۵، برادرزاده به جای عمو. و در اوضاع واحوالی که دومین روایت هیجدهم برومر در آن رخ میدهد با چنین مضحکهای روبرو هستیم.
آدمیان هستند که تاریخ خود را میسازند ولی نه آن گونه که دلشان میخواهد، یا در شرایطی که خود انتخاب کرده باشند؛ بلکه در شرایط داده شدهای که میراث گذشته است و خودِ آنان به طور مستقیم با آن درگیرند. بار سنت همه نسلهای گذشته با تمامی وزنِ خود بر مغز زندگان سنگینی میکند. و حتی هنگامی که این زندگان گویی بر آن میشوند تا وجود خود و چیزها را به نحوی انقلابی دگرگون کنند، و چیزی یکسره نو بیافرینند، درست در همین دورههای بحران انقلابی است که با ترس و لرز از ارواح گذشته مدد میطلبند؛ نامهایشان را به عاریت میگیرند، و شعارها و لباسهایشان را، تا در این ظاهر آراسته و در خور احترام، و با این زبان عاریتی، بر صحنه جدید تاریخ ظاهر شوند. به همین ترتیب بود که لوتر نقاب پولس حواری را به چهره زد. انقلاب ۱۷۸۹ تا ۱۸۱۴ به تناوب یکبار جامه جمهوری رم و بار دیگر رخت امپراتوری روم را بر تن کرد، و انقلاب ۱۸۴۸ هم کاری بهتر از این نیافت که گاه ادای انقلاب ۱۷۸۹ را درآورد و گاه ادای رویدادهای انقلابی ۱۷۹۳ تا ۱۷۹۵ را. نوآموز مبتدی یک زبان خارجی هم همین کار را میکند: همیشه ابتدا جملهها و عبارات را به زبان مادریاش برمیگرداند، و فقط هنگامی روح زبان تازه را میگیرد و با آزادی تمام آن را به کار میبرد که برای استفاده از آن دیگر نیازی به یادآوری زبان مادری نداشته باشد، و حتی به جایی میرسد که زبان مادری را به کلی فراموش میکند.»
حجم
۱۸۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۸۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه