کتاب حکومت مطلقه روشنگرانه
معرفی کتاب حکومت مطلقه روشنگرانه
کتاب حکومت مطلقه روشنگرانه نوشتهٔ همیش مارشال اسکات و ترجمهٔ حسن خیاطی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛. نویسنده در این اثر از اصلاحات و اصلاحطلبان در اروپای اواخر قرن هجدهم سخن گفته است.
درباره کتاب حکومت مطلقه روشنگرانه
کتاب حکومت مطلقه روشنگرانه (Enlightened Absolutism) در ده فصل به رشتهٔ تحریر درآمده است. هر فصل این اثر مقالهای است در باب اصلاحات و اصلاحطلبان در اروپای اواخر قرن هجدهم. همیش مارشال اسکات در یکی از مقالههای این اثر بیان کرده است که مهمترین سلاطین روشنگر عبارت بودند از فردریک کبیر (۱۷۴۰ ـ ۱۷۸۶)، پادشاه پروس (کاترین کبیر) (۱۷۶۲ ـ ۱۷۹۶)، امپراتریس روسیه و یوزف دوم (یکی از حاکمان اصلی در ۱۷۶۵ ـ ۱۷۸۰ و حاکم اصلی در ۱۷۸۰ ـ ۱۷۹۰)، امپراتور هابسبورگ، به همراه برادرش لئوپولد، دوک بزرگ توسکانی (۱۷۶۵ ـ ۱۷۹۰)، گوستاو سوم (۱۷۷۱ ـ ۱۷۹۲)، حاکم سوئد و چارلز سوم (۱۷۵۹ ـ ۱۷۸۸)، سلطان اسپانیا. به علاوه، میتوان حاکمان کوچک و مختلف آلمانی را نیز به این فهرست اضافه کرد، از جمله فردریک دوم از هسه ـ کسل و چارلز فردریک از بادن. میتوان برخی وزرای روشنگر را هم ذکر کرد، به ویژه مارکی دی پومبال (۱۷۵۰ ـ ۱۷۷۷) در پرتغال؛ یوهان فریدریش اشترونزه (۱۷۷۰ ـ ۱۷۷۲) در دانمارک و سپس حکومت کپنهاگ به ریاست آندریاس پیتر برنشترف پس از ۱۷۸۴، و برناردو تنوچی (۱۷۳۴ ـ ۱۷۷۶) در پادشاهی دو سیسیل. این حاکمان و مشاوران بانفوذ آنها، با همدیگر، مجموعهاصلاحات گستردهای انجام دادند که الهامبخش اصلی آنها فلسفهٔ سیاسی روشنگری بود. به موجب این اصلاحات رویههای اداری و نظامهای حقوقی و مالی بهروز شدند، توسعهٔ تجاری و اقتصادی تقویت شد، برای بهبود کشاورزی و حتی الغای نهاد سرفداری تلاشهایی صورت گرفت، دولت کنترل بیشتری بر کلیسای کاتولیک پیدا کرد و با قاطعیت تلاش کردند تا قسمتی از ثروت کلیسا به سمت فعالیتهای شبانی هدایت شود که بیش از پیش زیادتر میشد و توسعهٔ بیشتری مییافت، آموزش دانشگاهی بهروزرسانی شد و مقدمات برای آموزش و پرورش ابتدایی و متوسطه به طور گستردهای افزایش پیدا کرد.
خواندن کتاب حکومت مطلقه روشنگرانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران علوم سیاسی و علاقهمندان به تاریخ اروپا در اواخر قرن ۱۸ میلادی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب حکومت مطلقه روشنگرانه
«تاریخ مدرن هابسبورگ از ۱۷۴۰ آغاز میشود: با به قدرت رسیدن ماریا ترزا در مقام حاکم مجموعهقلمروهایی که، ضمن اینکه متحدی نداشتند، بیدرنگ هم با ائتلاف خشن پنج دولت اروپایی در معرض تهاجم قرار گرفتند. طی دهههای بعدی، به ویژه پس از صلح موقتی ۱۷۴۸، و سپس بین صلح نهایی ۱۷۶۳ تا زمان مرگ او در ۱۷۸۰، تمهیدات او تدریجی اما به طور قابل توجهی انضمامی و مشخص و فراگیر بودند و به نوسازی و استحکام متعاقب این قلمروها انجامیدند. رابطه و پیوند مدرن اتریش ـ مجارستان در همان دههها به نمایش درآمد. یکی از جنبههای این رابطه را میتوان در ماجرای سپتامبر ۱۷۴۱ مشاهده کرد که ماریا ترزا وارد [مجارستان] شد تا، در مقام ملکهای جوان، از شورای تاجگذاری معمولاً جنجالی و اشکالتراش پرسبورگ یاری بطلبد. او که به سبک مجاری لباس پوشیده بود (لباس سفید، با قیطان طلا و تزیینات گل آبی) رودررو و با لحنی احساسی از نجبایی که آنجا گرد آمده بودند درخواست یاری کرد و در ادامه پیشنهاد معروف آنها را برای قربانی کردن جسمشان شنید که همگان فریاد میزدند: «زندگی و خون خود را فدا میکنیم». در منتهیالیه دیگر، شورای همانقدر پرشور ۱۷۶۴ ـ ۱۷۶۵ وجود دارد که با تلخکامی و در بنبست خاتمه پیدا کرد، ضمن اینکه ماریا ترزا از قصد در آن حضور نداشت، و پس از آن شاهد پانزده سال حکمرانی بیواسطهٔ ترزا] از وین هستیم. بدینسان دو خط سیاستی که درست تا ۱۹۱۸ یکی در میان در حکومت هابسبورگ بر مجارستان دنبال میشد ــ با تغییرات اساساً توأم با توجه یا بیتوجهی به سنت قانون اساسی ــ اکنون به وضوح در بافت و بستر دگرگونیای که امپراتریس در کل سلطنت به وجود آورده بود به روشنی معلوم بود.
با وجود این، موضوع مجارستان برای مورخان چندان شناختهشده نیست، شاید به این دلیل که ظاهراً مجارستان یکی از حوزههای تحت حکومت هابسبورگ بود که تغییر چندانی نیافت. جامعه و اقتصاد فئودالی آن و امتیازهای جمعی موجود در این منطقه، به ویژه امتیاز معافیت نجبا از مالیات، سر جای خود باقی مانده بودند؛ به نظر میرسد که بین حاکم پرانرژی ولی محتاط و قانون اساسی سلطنتی ولی انعطافناپذیر مصالحهای موقتی حاصل شده بود. در واقع، آنچه در «اتریش» (من از این اصطلاح برای اشارهٔ کوتاه به سرزمینهای هابسبورگ استفاده میکنم) اتفاق افتاد برای مجارستان نیز اهمیت داشت، دقیقاً به این دلیل که فقط در آنجا اتفاق افتاد: رشد و توسعهٔ یک حکومت مطلقهٔ مؤثر در خارج از مجارستان، و قلمروهای مرتبط با آن، یعنی کرواسی و ترانسیلوانیا، شکاف بین دو نیمهٔ سلطنت هابسبورگ را افزایش داد و گواهی شد بر «ثنویت» عصر بعدی. بنابراین، بخش اعظم برنامهٔ اصلاحات فقط تأثیر غیرمستقیمی در مجارستان گذاشت. برای مثال، میتوان به مدیریت جدید اقتصادی اشاره کرد که عمدتاً از طریق تأثیر در سیاست تعرفه و از طریق تلاش برای «توسعهٔ جمعیتی»، یا اسکان جماعتهای خارجی در زمینهایی که به تازگی از ترکها بازپس گرفته شده بودند، مؤثر افتاد؛ یا تمهیداتی که در حوزهٔ قضاوت، نظارت پلیسی و مدیریت محلی صورت گرفته بودند. با وجود این، حکومت ماریا ترزا ــ و این مهمترین نکته است ــ به تدریج دو ستون بزرگ اقتدار و مرجعیت پیشین هابسبورگ را جرح و تعدیل کرد و نیز مرجعیت تازهای را در سرتاسر قلمروهای خویش تعریف کرد؛ و از جنبهٔ آخر، مجارستان کمتر از بقیه تحت تأثیر قرار نگرفته بود.»
حجم
۶۵۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۰۵ صفحه
حجم
۶۵۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۰۵ صفحه
نظرات کاربران
از خواندن نمونهی کتاب مشخص میشه که با چه ترجمهی بد و سختخوان و بیسلیقهای طرف هستیم. حیف از این کتاب با این ترجمه.