کتاب مارمولک سیاه
معرفی کتاب مارمولک سیاه
کتاب الکترونیکی «مارمولک سیاه» نوشتهٔ ادو گاوا رانپو، نویسندهٔ سرشناس ژاپنی، با ترجمهٔ محمود گودرزی در انتشارات چترنگ چاپ شده است. نشر چترنگ پیش از این رمان شکار و تاریکی و مجموعهداستان اتاق قرمز را از ادوگاوا رانپو منتشر کرده است.
درباره کتاب مارمولک سیاه
یوکیو میشیما، نویسندهٔ معروف ژاپنی، این رمان را برای تئاتر اقتباس کرد و کینجی فوکاساکو فیلمی براساس این نمایشنامه ساخته است.
داستان این رمان جنایی که از مهمانی شب کریسمس شروع میشود، در مورد تقابل میدوریکاوا ملقب به مارمولک سیاه و کارآگاه آکچی کوگورو است. آکچی کوگورو برای یافتن سانائه، دختر جواهرفروش معروف اساکا، ردپای سارقی ملقب به «مارمولک سیاه» را دنبال میکند و درنهایت در جستوجوی او به هزارتویی زیرزمینی میرسد که در آن موزهای عجیب تأسیس شده است.
کتاب مارمولک سیاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به رمانهای پلیسی و جنایی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب مارمولک سیاه
«رقص جواهرات میان دایرهای وسطِ تماشاگران شروع شده بود. فرشتهٔ سیاه هر آن ممکن بود فرشتهٔ سفید شود: به جز دو گردنبند از مرواریدهای درشت، گوشوارههای یشمی بینظیر، دستبندهایی مزین به الماسهای متعدد در هر دست و سه انگشتر در انگشتها، چیز دیگری بدنش را نمیپوشاند. برقزنان و تقتقکنان نرم و راحت میرقصید، حالتهایی هوسانگیز به خود میگرفت و گویی که در حرمسرا باشد، بدنش را تاب میداد.
«نگاه کن، مارمولک سیاه شروع کرد به خزیدن. معرکه است.»
«راست میگویی. انگار که این خزندهٔ کوچک زنده است.»
این گفتوگوی زیرلبی میان دو جوانِ بانشاط که کتوشلوار رسمی به تن داشتند، ردوبدل میشد.
مارمولکِ سیاهی روی بازوی چپِ زن جوان و زیبا، کشوقوس میآمد. به نظر میرسید که دارد میخزد و بادکشهای پاهایش هماهنگ با حرکتِ عضلات جلو میرود. گویی که بخواهد از بازو به سمت شانه و بعد گردن حرکت کند و بالاخره به آن لبهای خیس و قرمز برسد. اما سر جایش میماند و هرگز پیش نمیرفت. شباهتِ این خالکوبی با مارمولک واقعی چشمگیر بود.
همانطور که انتظار میرفت این رقص ولنگارانه بیش از چهار پنج دقیقه طول نکشید و به محض اینکه به پایان رسید، آقایانِ مست و هیجانزده با فریادهایی تحسینآمیز درحالیکه به هم تنه میزدند، او را از زمین برداشتند و همانطور که با فریادهای خود یکدیگر را تشویق میکردند، او را همچون کجاوهای به دور سالن چرخاندند.
«سردم است، سردم است، مرا به حمام ببرید!»
گروه کوچک وارد راهرو شدند تا به حمامی بروند که در آن همهچیز برای زن مهیا شده بود.
مهمانیِ شب کریسمس در این مکانِ بدنام با رقص جواهرات به پایان رسید؛ سپس همه در دستههای کوچک و یا به تنهایی به خانه یا هتلهای خود بازگشتند. پس از هیاهوی جشن، سالنِ بزرگ پوشیده از کاغذهای رنگی و روبانهای مارپیچ و چند بادکنکِ کمباد و آویزان از جایجایِ سقف چنان بههمریخته و خلوت بود که به اسکلهای متروک پس از عزیمت کشتی میمانست. روی یک صندلی در گوشهای از سالن، که مثل راهروهای تئاتر خلوت بود، مردی جوان به طرزی رقتآور، مانند کپهای پارچهٔ ژنده، نشسته و تنها مانده بود. کتی راهراه و اِپلدار به رنگی روشن و زننده همراه با کراواتی قرمز پوشیده بود، بینیاش مثل بینی بوکسورها پهن بود، هیکلی درشت و چهرهای مکار داشت.»
حجم
۱۱۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۱۱۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
نظرات کاربران
لطفا در بینهایت قرارش بدین.
خواندن این کتاب حس هیجان رو در سرتاسر داستان ثابت نگه میداره و هرچه به انتهای کتاب نزدیکتر میشیم، پیچیدگی داستان هم بیشتتر میشه. من که کتابهای جنایی نخونده بودم تا حالا این کتاب من رو به این حیطه علاقه مند
کتاب دومی بود که از این نویسنده خوندم. بسیار جذاب و پرکشش بود. موضوع جنایی و کاملا هیجانی داشت. میشد روند کتاب رو فهمید ولی برای من طوری جذاب بود که دریک رفت و برگشت پرترافیک شهری تموم شد!
داستان چندان مهیج نبود ، روند جالبی هم نداشت ، بنظرم ترجمه ی چندان قابلی نبود و یه جاهایی حالا بخاطر سانسور یا ترجمه ی نامناسب گیج کننده بود همین باعث میشد بنظر ماجرای معمایی استخوان داری نباشه ....این اولین
به نظرم ترجمه ی اصلا خوبی نداشت من اصلا نمیتونستم فضایی که توصیف میکرد تصور کنم از طرفی اصلا نفهمیدم اخر داستان چی شد اینقدر که ترجمش بد بود دقیقا مثل فیلمای دوبله شده و سانسور شده اس شما میدونی
برای گذران وقت بد نیست... ولی داستان روال منطقی و جالبی نداره... حالا از نویسنده است یا ترجمهی پر از سانسور، نمیدونم. کارهایی که کارآگاه انجام میده گاه غیرممکن و شبیه شعبدهبازیه. هر چقدر هم داستان به انتها نزدیک میشه،
نه هیجان داشت،نه جالب بود،نه معمایی بود یک زن سادیسمی که کارها ی غیر ممکن می کرد وقتتون تلف نکنید
خوب بود جنایی میپسندم
اگر علاقه به یک کتاب معمایی دارید قلم این نویسنده عالیه
🌻🐝🌻 کتاب جالبی نبود.داستان هیجان انگیزی نداشت.ترجمه هم خوب نبود.در واقع میشه گفت فاقد هرچیزی بود که میشه از یک داستان انتظار داشت.(ᓀ‸ᓂ) اما چون ژاپنیه نمیتونم توصیش نکنم.🐣