کتاب جنایات مرموز دکتر مرا
معرفی کتاب جنایات مرموز دکتر مرا
کتاب جنایات مرموز دکتر مرا نوشتهٔ ادو گاوا رانپو و ترجمهٔ محمود گودرزی است و انتشارات چترنگ آن را منتشر کرده است. در این کتاب جنایی ۶ داستان رازآلود را میخوانیم که فضای معمایی و عجیب همیشگی آثار رانپو در آن حکمفرماست و باعث میخکوبشدن مخاطب میشود. رانپو با استفاده از عناصر وحشت، تشویق و تردید داستانهایی شگفتانگیز در دنیاهایی واقعی یا ماورایی خلق میکند که محوریتشان معما و کشف پیچیدگیهای ذهن آدمی است. رانپو برای نوشتن برخی از این داستانها از حقایق علمی نیز بهره گرفته است.
درباره کتاب جنایات مرموز دکتر مرا
اغلب ادو گاوا رانپو را با داستانهای جنایی و رعبآوری که مینویسد میشناسند. کتاب جنایات مرموز دکتر مرا مجموعهای از ۶ داستان کوتاه است که تم جنایی و مخوف دارند.
داستان «مسافری با تصویر پارچهای» دربارهٔ پیرمردی است که با یک تصویر بزرگ پارچهای سفر میکند اما این تصویر خیلی عجیب و غریب است.
«جهنم آینهها» داستان عشق بیاندازه یک نفر به انواع و اقسام آینه و سرنوش عجیبش است.
«تست روانشناسی» داستان یک قاتل زرنگ است که ذهنش را جوری تمرین داده که هیچ کس به جرمش شک نکند.
«آمدن اسئی» داستان مردی است که بیماری سل دارد و متوجه خیانت همسرش شده ولی به رویش نمیآورد و عاقبت عجیبی پیدا میکند.
«جنایت مرموز دکتر مرا» دربارهٔ جنایت مرموز و عجیب دکتر مرا است.
«کوتوله رقصان» داستان شبی است که ماجرای عجیبی برای چند بازیگر سیرک اتفاق میافتد.
خواندن کتاب جنایات مرموز دکتر مرا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای جنایی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جنایات مرموز دکتر مرا
«یکی از عجیبترین دوستانی که داشتم کان تانوما بود. از همان ابتدا حدس میزدم که تعادل روانی نداشته باشد. شاید از نظر بعضیها فقط غیرعادی بود، اما من اعتقاد داشتم که دیوانه است. به هر حال، مبتلا به نوعی شیفتگی بودبه هرچیزی که تصویری را منعکس میکرد علاقه نشان میداد، همچنین به انواع لنزها. حتی وقتی پسربچه بود تنها اسباببازیهایش، فانوس جادویی، تلسکوپ، ذرهبین، شهرفرنگ، منشور بلورین و امثال اینها بود.
چهبسا این شیفتگی عجیب تانوما موروثی بود، چون گفته میشد که پدرجدش موریبه هم چنین تمایلی داشته است. سند این ادعا مجموعهاشیایی استشیشهآلات و تلسکوپهای اولیه و کتابهای قدیمی دربارهٔ موضوعات مربوطهکه موریبه از تاجران اولیهٔ هلندی در ناگازاکی به دست آورده بود. اینها را برای نوادگانش به ارث گذاشته بود و دوست من تانوما آخرین فرد خاندان بود که این یادگارهای خانوادگی را دریافت میکرد.
اگرچه تعداد ماجراهای مربوط به علاقهٔ تانوما به آینه و لنز در کودکیاش بیشمار است، آنهایی که با وضوح بیشتری در خاطرم هست نیمهٔ دوم دوران دبیرستانش رخ داد؛ وقتی که عمیقاً غرق در مطالعهٔ فیزیک، به خصوص نورشناسی، شده بود.
یک روز در کلاس درس بودیم (من و تانوما در یک مدرسه همکلاس بودیم)، معلم دور آینهای مقعر چرخید و از همهٔ شاگردان خواست انعکاس چهرههای خود را در آینه ببینند. وقتی نوبت من شد، از ترس پا پس کشیدم، چون جوشهای چرکین متعدد روی صورتم که به شدت بزرگ نمایش داده شده بود، به گودالهای روی کرهٔ ماه از ورای تلسکوپ عظیم رصدخانهای شباهت داشت. باید اشاره کنم که من همیشه به صورت پرجوشم حساسیت داشتم، به قدری که تأثیر ناگوار این اتفاق باعث شد ترس از نگاه کردن به آینههای مقعری نظیر این در وجودم ریشه بدواند. یکبار، اندکی پس از این واقعه، به دیدن نمایشگاهی علمی رفتم، اما وقتی چشمم به آینهٔ مقعر بسیار بزرگی افتاد که در فاصلهای دور تعبیه کرده بودند، از وحشت بسیار پا به فرار گذاشتم.
اما تانوما درست بر خلاف احساسات لطیف من، با اولین نگاه به آن آینهٔ مقعر در کلاس شادمانه جیغی گوشخراش کشید و فریاد زد: «چه عالی... چه عالی!» و بقیهٔ دانشآموزان به او خندیدند.
اما برای تانوما این تجربه نهتنها شوخی نبود، بلکه بسیار هم جدی بود. سپس عشقش به آینههای مقعر چنان شدت گرفت که خریدن انواع وسایل و ابزارسیم، مقوا، آینه و نظیر آنهاــ کار همیشگیاش شد. به کمک کتابهای بسیاری که دربارهٔ هنر جادوگری علمی فراهم آورده بود، به طرزی شیطنتآمیز شروع کرد به ساختن انواع جعبههای معمایی اهریمنی.
تانوما پس از گرفتن دیپلم دبیرستان هیچ تمایلی به ادامهٔ تحصیل در دانشگاه از خود نشان نداد. در عوض، با پولی که پدر و مادر آسانگیرش سخاوتمندانه در اختیارش میگذاشتند در گوشهای از باغ خانه آزمایشگاهی کوچک ساخت و تمام وقت و اهتمام خود را وقف علاقهاش به ابزار بصری کرد.
تانوما در آزمایشگاه عجیب خود به کلی از همه فاصله گرفت و من تنها دوستی بودم که پیشش میرفتم، بقیه به خاطر غرابت فزایندهٔ رفتارش قید رابطه با او را زده بودند. هر بار که به او سر میزدم بیشتر از گذشته دلواپس کارهای عجیبش میشدم، چون آشکارا میدیدم که مرضش دائماً رو به وخامت میرود.»
حجم
۱۸۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۸۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
نظرات کاربران
کتاب جنایی زیبایی بود شاید اولش خسته کننده به نظر بیاد اما هر چه جلوتر می ره قشنگ تر و سرگرمکننده تر میشه.
داستان های این نویسنده واقعا ترسناکن.
چندین داستان رازآلود از نویسنده ژاپنی جالب و سرگرم کننده بیشتر داستانا انتهای باز دارن و البته در طی داستانا میشه حدسشون زد کتاب های دیگه از این نویسنده رو بیشتر دوست داشتم. ممنون از طاقچه
👏👏👏👏👏
داستان های سرگرم کننده داره. اگه به جنایی و معمایی علاقه دارید.
مجموعهای از داستانهای جذاب و پرکشش... چیزی بین داستانهای تخیلی و معمایی... از خواندنش لذت بردم.
رمان های این نویسنده عالی ان