
کتاب بخوان، دفن ناشده، آواز بخوان
معرفی کتاب بخوان، دفن ناشده، آواز بخوان
کتاب الکترونیکی بخوان، دفن ناشده، آواز بخوان با عنوان انگلیسی Sing, unburied, sing نوشتهٔ «جزمین وارد» با ترجمهٔ «سهیل سُمی» در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات چترنگ منتشر شده است. این رمان داستان خانوادهای سیاهپوست را در جنوب آمریکا روایت میکند که با مشکلاتی چون فقر، بیماری، اعتیاد و تبعیض نژادی دستوپنجه نرم میکنند. روایت چندلایه و حضور راویان مختلف، از جمله نوجوانی به نام جوجو و مادرش لئونی، به همراه عناصر رئالیسم جادویی و اشباح، فضای خاص و منحصربهفردی به اثر بخشیده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بخوان، دفن ناشده، آواز بخوان اثر جزمین وارد
کتاب «بخوان، دفنناشده، آواز بخوان» رمانی است که در قالب روایتی چندصدایی و با ساختاری چندلایه، زندگی خانوادهای سیاهپوست در ایالت میسیسیپی را به تصویر میکشد. «جزمین وارد»، نویسندهٔ کتاب، با الهام از سنت رماننویسی جنوب آمریکا و آثاری چون «سر بر بالین مرگ میگذارم» از ویلیام فاکنر، داستان را در بستری از واقعیت اجتماعی و تاریخی روایت میکند. داستان کتاب میان گذشته و حال در حرکت است و شخصیتها هرکدام بخشی از حقیقت را از زاویهٔ دید خود بازگو میکنند.
حضور اشباح و عناصر فراواقعی فضای رمان «بخوان، دفنناشده، آواز بخوان» را به رئالیسم جادویی نزدیک کرده است. دغدغههای اصلی «جزمین وارد» در کتابْ حول محور خانواده، میراث خشونت، تبعیض نژادی و تلاش برای بقا در شرایط دشوار میچرخد. ساختار کتاب بهگونهای است که هر فصل از زبان یکی از شخصیتها روایت میشود و این تکثر صداها لایههای مختلفی از واقعیت و احساس را به خواننده منتقل میکند.
خلاصه داستان بخوان، دفن ناشده، آواز بخوان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان «بخوان، دفنناشده، آواز بخوان» با روایت جوجو، نوجوانی سیاهپوست، آغاز میشود که در کنار پدربزرگش پاپ، مادرش لئونی و خواهر کوچکش کایلا زندگی میکند. خانواده با مشکلاتی چون بیماری مادربزرگ، اعتیاد لئونی و غیبت پدر (مایکل) که در زندان است، روبهرو هستند. جوجو در تلاش است تا معنای مسئولیت را در این شرایط سخت بیابد و از کودکی به بزرگسالی قدم بگذارد. روایت کتاب میان چند راوی جابهجا میشود؛ لئونی، مادر جوجو، زنی آسیبدیده و معتاد است که رابطهٔ پیچیدهای با فرزندانش دارد و همواره درگیر خاطرات و فقدانهاست. پاپ، پدربزرگ خانواده، حامل خاطرات تلخ گذشته و رنجهای تاریخی سیاهان جنوب آمریکاست.
در طول داستان، خانواده سفری را آغاز میکند تا مایکل را از زندان آزاد کند. این سفر نهتنها سفری جادهای، بلکه سفری درونی به دل گذشته و زخمهای خانوادگی است. در این مسیر، اشباح و ارواحی که برخی از اعضای خانواده آنها را میبینند، وارد روایت میشوند و لایهای فراواقعی به داستان میبخشند. رازهای سرکوبشده و خشونتهای تاریخی بهتدریج آشکار میشوند و هر شخصیت با گذشته و حال خود روبهرو میشود. رابطهٔ عاطفی میان جوجو و کایلا، و همچنین کشمکشهای لئونی با خود و خانواده، از محورهای اصلی داستان است. کتاب با حرکت میان خاطرات، واقعیت و خیال، تصویری از زندگی سیاهان جنوب آمریکا و تأثیرات ماندگار تبعیض و فقر را ترسیم میکند.
چرا باید کتاب بخوان، دفن ناشده، آواز بخوان را بخوانیم؟
این رمان با روایت چندصدایی و پرداختن به موضوعاتی چون خانواده، تبعیض نژادی، اعتیاد و میراث خشونت، تصویری عمیق و چندلایه از زندگی سیاهان جنوب آمریکا ارائه میدهد. حضور عناصر رئالیسم جادویی و اشباح، به داستان بُعدی فراواقعی میبخشد و تجربهٔ خواندن را متفاوت میکند. رمان «بخوان، دفنناشده، آواز بخوان» نهتنها داستانی دربارهٔ بقا و امید است، بلکه به بررسی تأثیرات وقایع تاریخی و اجتماعی بر زندگی شخصیتها میپردازد و خواننده را با واقعیتهای تلخ و پیچیدهٔ جامعهٔ آمریکا روبهرو میکند. روایت شاعرانه و جزئینگر نویسنده لایههای پنهان احساسات و روابط انسانی را بهخوبی آشکار میسازد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای اجتماعی، داستانهایی با روایت چندصدایی و آثاری با مضامین خانواده، تبعیض نژادی و رئالیسم جادویی مناسب است. همچنین کسانی که دغدغهٔ شناخت تاریخ و زندگی سیاهان جنوب آمریکا را دارند یا بهدنبال روایتی متفاوت از روابط خانوادگی و تأثیرات گذشته بر حال هستند، از خواندن این کتاب بهره خواهند برد.
درباره جزمین وارد
«جزمین وارد»، متولد ۱ آوریل ۱۹۷۷، نویسندهٔ آمریکایی و استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه تولین است. او دو بار جایزهٔ ملی کتاب آمریکا در بخش داستان را دریافت کرده است؛ نخست در سال ۲۰۱۱ برای رمان دومش «Salvage the Bones» که داستان عشق خانوادگی و همبستگی جامعه در مواجهه با طوفان کاترینا را روایت میکند و بار دوم در سال ۲۰۱۷ برای رمان «Sing, Unburied, Sing». «وارد» نخستین زن و نخستین آفریقاییـآمریکایی است که دو بار جایزهٔ ملی کتاب آمریکا در بخش داستان را به دست آورده است. سه رمان اول او در شهر خیالی «Bois Sauvage» در ایالت میسیسیپی روایت میشوند و در رمان چهارمش، «Let Us Descend»، شخصیت اصلی، آنیس، احتمالاً در همان Bois Sauvage قدیم حضور دارد.
«وارد» در سال ۱۹۷۷ در برکلی کالیفرنیا متولد شد. او رابطهای پر از عشق و نفرت با زادگاهش داشت، زیرا در مدرسهٔ دولتی و خصوصی توسط همکلاسیها مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود. «وارد» نخستین فرد در خانوادهاش بود که وارد دانشگاه شد و کارشناسی ادبیات انگلیسی را در سال ۱۹۹۹ و کارشناسی ارشد مطالعات رسانه و ارتباطات را در سال ۲۰۰۰ از دانشگاه استنفورد دریافت کرد. او تصمیم گرفت نویسنده شود تا یاد برادر کوچکش را گرامی بدارد که در اکتبر ۲۰۰۰ در اثر تصادف رانندگی کشته شد.
در سال ۲۰۰۵، «وارد» مدرک کارشناسی ارشد هنرهای زیبا در نویسندگی خلاق را از دانشگاه میشیگان گرفت. کمی پس از آن، خانوادهٔ او تحتتأثیر طوفان کاترینا قرار گرفتند. خانهٔ آنها بهسرعت غرق شد و خانواده مجبور شدند با خودرو بهسمت یک کلیسای محلی بروند، اما در نهایت در میدانی پر از تراکتور گیر افتادند. مالک زمین پس از بررسی اموالشان از پذیرش آنها خودداری کرد و سرانجام توسط خانوادهٔ دیگری در همان نزدیکی اسکان داده شدند.
بعد از آن، «وارد» در دانشگاه نیواورلئان مشغول به کار شد و مسیر رفتوآمد روزانهاش از میان محلههایی میگذشت که طوفان به آنها آسیب زده بود. او با بازماندگان همذاتپنداری میکرد و تا سه سال توانایی نوشتن خلاقانه نداشت تا اینکه ناشر رمان نخستش «Where the Line Bleeds» را پذیرفت. این رمان که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، داستان دو برادر دوقلو را روایت میکند که با تصمیمات خود در مسیرهای متفاوتی قرار میگیرند. کتاب با استقبال منتقدان مواجه شد و Publishers Weekly «وارد» را «صدای تازهای در ادبیات آمریکا» خواند که «جهانی پر از ناامیدی اما خالی از امید» را بدون واهمه توصیف میکند.
از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰، «وارد» در دانشگاه استنفورد بورسیهٔ Stegner Fellowship داشت و در سال تحصیلی ۲۰۱۰ـ۲۰۱۱، نویسندهٔ مقیم دانشگاه میسیسیپی بود. در رمان دومش، «Salvage the Bones»، او بار دیگر به پیوند عاطفی میان خواهر و برادران سیاهپوست فقیر در سواحل میسیسیپی پرداخت. در ۱۶ نوامبر ۲۰۱۱، جایزهٔ ملی کتاب آمریکا را برای این رمان دریافت کرد. او در مصاحبهای با CNN گفت که هم نامزدی و هم بردن جایزه برایش شگفتآور بود، زیرا کتاب تا آن زمان از طرف منتقدان اصلی نادیده گرفته شده بود. او در همان سال، جایزهٔ Alex Award را نیز برای این کتاب دریافت کرد که به ده کتاب بزرگسال تعلق میگیرد که بیشترین تأثیر را بر نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ سال دارند.
از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴، «وارد» استاد کمکی نویسندگی خلاق در دانشگاه آلابامای جنوبی بود و در پاییز ۲۰۱۴ به هیئتعلمی دانشگاه تولین پیوست. در ژوئیهٔ ۲۰۱۱، نخستین پیشنویس کتاب سومش را به پایان رساند که عنوان آن «Men We Reaped» بود و در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. این کتاب زندگی برادرش و چهار جوان سیاهپوست دیگر از زادگاهش را که جان خود را از دست داده بودند، بررسی میکرد.
رمان سوم او، «Sing, Unburied, Sing»، در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. این رمان جایزهٔ ملی کتاب آمریکا در بخش داستان و جایزهٔ Anisfield-Wolf را دریافت کرد و «وارد» را به نخستین زن و نخستین آمریکایی سیاهپوست تبدیل کرد که دو بار این جایزه را کسب کرده است.
در سال ۲۰۲۲، کتابخانهٔ کنگرهٔ آمریکا «وارد» را بهعنوان برندهٔ جایزهٔ ادبیات داستانی آمریکا انتخاب کرد و او در ۴۵سالگی، جوانترین فرد دریافتکنندهٔ این جایزه شد. در جولای ۲۰۲۴، او یکی از تنها سه نویسندهای بود که بیشترین تعداد کتاب (سه اثر) را در فهرست «۱۰۰ کتاب برتر قرن ۲۱» روزنامهٔ نیویورک تایمز داشت.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
انتشارات باران خرد در سال ۱۳۹۸ با عنوان «بخوان دفن نکن بخوان» و با ترجمهٔ «بهنام سلحشور»، انتشارات آسو در سال ۱۴۰۲ با همین عنوان و با ترجمهٔ «زهرا آلوشی»، نشر مشکی در سال ۱۳۹۸ با عنوان «ترانهٔ بیتابوت» و با ترجمهٔ «راضیه خشنود»، انتشارات فکر برتر در سال ۱۳۹۹ با عنوان «ای دفنناشده آواز بخوان» و با ترجمهٔ «فرانک مدنی»، انتشارات آناپنا در سال ۱۴۰۰ با عنوان «آواز مردگان بیگور» و با ترجمهٔ «لیلا قنواتیزاده» و انتشارات کتاب کوچه در سال ۱۳۹۷ با عنوان «آواز اجساد بیگور» و با ترجمهٔ «سید سعید کلاتی» این کتاب را منتشر کردهاند.
بخشی از کتاب بخوان، دفن ناشده، آواز بخوان
«به انبار که برمیگردم، پاپ همهٔ آتوآشغالها را جمع کرده. دل و رودهٔ مشامآزار را در میان بیشه دفن کرده و گوشتی را که تا چند ماه دیگر خواهیم خورد در پلاستیک پیچیده و در یخدان کوچک و توگودی که در کنج انبار چپانده شده گذاشته است؛ درِ انبار را میبندد و وقتی از مقابل آغلها میگذریم، نگاهم بیاختیار به بزهایی میافتد که به سمت حصار چوبی هجوم آوردهاند و بعبع میکنند. میدانم که دارند سراغ رفیقشان را میگیرند، همان که در کشتنش کمک کردم. همان که حالا پاپ تکههایش را حمل میکند: جگر نرم برای مامان که پاپ خیلی آن را تفت نمیدهد، تا وقتی مرا برای غذا دادن به او به داخل میفرستد که غذایش را بدهم، خونِ گوشت از گوشهٔ دهانش راه نیفتد؛ رانها برای من، که پاپ اول چند ساعت آبپز و بعد دودیاش میکند و آنوقت برای جشن سالروز تولدم سرخش میکند. چند بز برای چِرا اینگوشه و آنگوشه پرسه میزنند. دو بز نر جستزنان به سمت هم میروند و بعد یکی از آنها به آنیکی کله میزند و با هم سرشاخ میشوند. وقتی یکی از نرها سنگینسنگین پَس میکشد و بز پیروز با رنگ سفید چرک برای مادهبزی کوچک و خاکستری شاخوشانه میکشد و سعی میکند سوار حیوان شود، من دستهایم را در آستینهایم فرومیبرم. بز ماده لگدی به طرف بز نر میاندازد و بعبع میکند. پاپ کنار من میایستد و گوشت تازه را در هوا تاب میدهد تا مگسها رویش ننشینند. بز نر گوش آنیکی بز را گاز میگیرد و بز ماده انگار میغرد و ناگهان جا خالی میکند.»
حجم
۲۸۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۲۸۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه