دانلود و خرید کتاب آلیور تویست چارلز دیکنز ترجمه احد علیقلیان
تصویر جلد کتاب آلیور تویست

کتاب آلیور تویست

نویسنده:چارلز دیکنز
انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آلیور تویست

کتاب آلیور تویست نوشتهٔ چارلز دیکنز و ترجمهٔ احد علیقلیان است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. آلیور تویست سرگذشت کودکی یتیم است که در نوانخانه به دنیا می‌آید و از ظلم و تعدی و خشونت اعضای مجمع امنای نوانخانه و مخصوصاً خادم آن به جان می‌آید. سپس به لندن می‌گریزد، اما هرگز با این شهر احساس یگانگی نمی‌کند و خود را در آن بیگانه می‌یابد. برای او شهر نیز همچون ده جای وحشت و شگفتی و بی‌رحمی است.

درباره کتاب آلیور تویست

آلیور تویست همه‌ٔ عناصر رمانی مدرن را دارد جز یکی: خودآگاهی. جهان برای آلیور یکسره نامفهوم و ناشناختنی است. آشفتگی و هیاهو و آشوب دنیای بیرون آینه‌ٔ سردرگمی درونی اوست.

نشانه‌های نبوغ دیکنز در آفرینش فضای داستانی و درون‌مایه و خلق شخصیت‌های پویا و ماندنی و نوآوری‌های سبکی آشکار است. نبوغ و خلاقیت دیکنز بیش از هر چیز در خلق شخصیت‌های زنده و ماندگار نمایان می‌شود. همه‌ٔ خواننده‌ها از سرزندگی و طبیعی‌بودن شخصیت‌ها در شگفت می‌مانند. هیچ نویسنده‌ای در هنر به‌تصویرکشیدن انسان‌‌ها در همان نگاه اول به پای دیکنز نمی‌رسد.

این رمان با زبانی طنز‌آمیز و گزنده روایت می‌شود که خاص دیکنز است و در زبان انگلیسی نظیر ندارد.

از آلیور تویست نمایش‌‌های متعدد و چند فیلم و مجموعه‌ٔ تلویزیونی ساخته شده است؛ اما لذت تماشای هیچ‌یک از این‌ها با لذت خواندن آن برابری نمی‌کند.

خواندن کتاب آلیور تویست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان‌های کلاسیک و فاخر پیشنهاد می‌کنیم.

درباره چارلز دیکنز

چارلز دیکنز مشهورترین رمان‌نویس انگلیسی است که آثارش در زمان حیاتش و تا به امروز همواره بیشترین خواننده را داشته است. هر رمان او را که در دست بگیریم با خواندن همان صفحهٔ اول درمی‌یابیم که در حضور استادی مسلم و داستان‌گویی با اعتماد به نفس و چیره‌دست قرار داریم. قدرت نویسندگی دیکنز بسیار حیرت‌انگیز و از حیث طنز و شوخ‌طبعی و قدرت اقناع و تأثیرگذاری بر خواننده بی‌همتاست. دیکنز نویسنده‌ای بسیار اصیل و خلاق است، هرچند که از بسیاری از نویسندگان پیش از خود بهرهٔ بسیار برده بود؛ این غول ادبی بر شانهٔ غول‌های دیگر ایستاده بود اما اصالت و نوآوری او خیلی زود آن‌ها را در سایه قرار داد.

دیکنز گوشی تیز برای گفتار و سهوها و لغزش‌های گفتاری و چشمی به همین اندازه تیز برای مشاهدهٔ حرکات و اطوار و عادات آدم‌ها داشت. دیکنز منتقد نهادها و اخلاق جامعه و روزگار خویش بود، اما منتقدی رند و زیرک‌سار که چنان ما را با داستان‌هایش سرگرم می‌کند که شاید متوجه نشویم در پس این داستان‌گویی و روایت‌های شورانگیز هدف اصلی آثار او نقد کژی‌ها و کاستی‌های جامعه است.

آلیور تویست دومین رمان چارلز دیکنز است. چه نبوغی داشت این جوان ۲۶ساله که یک شبه ره صدساله پیمود و رمانش به موفقیتی چشمگیر و آنی دست یافت. در لندن همزمان در ۲۰ تماشاخانه به روی صحنه می‌رفت، به نحوی که حتی کسانی که اهل خواندن نبودند نیز با این داستان و شخصیت‌هایش آشنا بودند. 

بخشی از کتاب آلیور تویست

«در میان دیگر بناهای عمومی در شهری خاص، که به دلایل فراوان خودداری از نام بردن از آن قرین احتیاط است و نامی ساختگی هم بر آن نخواهم نهاد، بنایی هست که از روزگاران کهن در بیشتر شهرهای بزرگ و کوچک مشترک بوده است: یعنی نوانخانه؛ و در این نوانخانه در روز و تاریخی که لازم نیست خودم را به زحمت تکرارش بیندازم زیرا در هر حال در این مرحله از کار هیچ فایدهٔ احتمالی برای خواننده نخواهد داشت فقره‌ای در سیاههٔ مردگان به دنیا آمد که نامش در آغاز این فصل آمده است.

تا مدتی طولانی پس از آن‌که جراح کشیش‌نشین این نوزاد را به این دنیای رنج و عذاب آورد، سخت محل تردید بود که آیا این کودک زنده می‌ماند که اصلاً نامی بر او بگذارند؛ که در این صورت به احتمال بسیار زیاد این زندگی‌نامه هرگز نوشته نمی‌شد، یا اگر هم می‌شد چون یکی دو صفحه بیشتر نمی‌شد از امتیاز بسیار ارزشمند فشرده‌ترین و معتبرترین نوع زندگی‌نامهٔ موجود در ادبیات هر عصر و کشوری برخوردار می‌گشت.

هرچند عقیده ندارم که به‌دنیا آمدن در نوانخانه به‌خودی‌خود سعادتمندانه‌ترین و رشک‌انگیزترین وضعیتی است که ممکن است برای انسانی پیش بیاید، منظورم این است که در این مورد خاص این بهترین وضعیتی بود که ممکن بود برای آلیور تویست پیش بیاید. حقیقت این است که ترغیب آلیور تویست به این‌که وظیفهٔ نفس کشیدن را برعهده بگیرد بسیار دشوار بود ــ کاری پرزحمت، اما کاری که سنّت آن را برای راحتی وجود ما ناگزیر کرده است؛ و تا مدتی روی تشک پنبه‌ای کهنهٔ کوچکی نفس‌نفس می‌زد و میان این دنیا و آن دنیا معلق بود: و کفهٔ ترازو آشکارا به طرف دومی سنگینی می‌کرد. حال اگر در این دورهٔ کوتاه آلیور را مادربزرگ‌های دلسوز و خاله‌های نگران و پرستاران مجرب و طبیبانی حاذق دوره کرده بودند ناگزیر و بی‌گمان جانش را بی‌درنگ از دست می‌داد. اما چون کسی آن دور و بر نبود جز پیرزن گدایی که جیرهٔ نامتعارف آبجو چشمش را تار کرده بود و جراح کشیش‌نشین که برطبق قرارداد به اموری از این دست می‌پرداخت، آلیور و طبیعت موضوع را بین خود فیصله دادند. نتیجه‌اش این شد که آلیور پس از چند بار تقلا نفس کشید و عطسه کرد و سپس با ونگ‌ونگی بلند که طبعاً از پسر نوزادی انتظار می‌رفت که برای مدتی طولانی‌تر از سه و یک‌چهارم دقیقه از ملازمی بسیار سودمند، یعنی صدا، بی‌بهره بود واقعیتِ بار سنگینی را که بر کشیش‌نشین تحمیل شده بود به اطلاع ساکنان نوانخانه رساند.»

معرفی نویسنده
عکس چارلز دیکنز
چارلز دیکنز
انگلیسی | تولد ۱۸۱۲ - درگذشت ۱۸۷۰

چارلز جان هوفام دیکنز برجسته‌ترین رمان‌نویس انگلیسی عصر ویکتوریا و یک فعال اجتماعی توانمند بود. به عقیده جیمز جویس، نویسنده بزرگ معاصر، از شکسپیر به این سو، دیکنز تأثیرگذارترین نویسنده در زبان انگلیسی بوده‌است.

نابغه
۱۴۰۱/۱۰/۲۵

من الیور تویست رو توی دوران راهنمایی خوندم و بی نظیر بود کاری که دیکنز در ادبیات انگلیسی کرد اونو دقیقا کنار شکسپیر نشوند و این یعنی شاهکار ..به همه کسایی که نسخه ای از اولیور تویست رو دیدن پیشنهاد

- بیشتر
Anil
۱۴۰۲/۰۳/۱۶

کتاب فوق العاده اس و داستان پردازی خلاقانه ای هم داره البته حسرت میخورم که نسخه ی چاپی رو با یک ترجمه ی افتضاح خوندم که هم داستان رو خلاصه کرده بودن و اصلا زیبایی قلم دیکنز به چشم نمیومد

yekta♧
۱۴۰۲/۰۳/۰۷

این کتاب رو خیلیی قبلا خوندم ولی واقعا قشنگ بود یادم از اون دسته کتابایی بود که یه روزه تمومش کردم خیلیی قشنگ بود داستان پسری که از یتیم خونه بیرون میاد و با مشکلات زیادی روبه رو میشه و باید خودش

- بیشتر
سید امیرحسین هاشمی نژاد
۱۴۰۲/۰۵/۲۶

کتاب درباره سرگذشت الیور فقیر و یتیم هس. در مجموع خوب بود...

آه! اگر آن‌وقت که به همنوعانمان ستم می‌کنیم و زیر پا له‌شان می‌کنیم فقط لحظه‌ای به شواهد اهریمنی خطای آدمی می‌اندیشیدیم که همچون ابرهای متراکم و سنگین آهسته اما یقیناً پیوسته در آسمان بالا می‌رود تا انتقامش را بر سرمان ببارد، اگر فقط لحظه‌ای در خیال شهادت صدای مردگان را از دل خاک می‌شنیدیم که هیچ قدرتی نمی‌تواند آن را خفه کند و هیچ غروری راهش را ببندد، توهین و بی‌عدالتی و رنج و فلاکت و بی‌رحمی و ناجوانمردی که زندگی هر روزه با خود می‌آورد کجا می‌بود.
مرتضی بهرامیان
ترفیع‌ها و مقام‌هایی در زندگی هست که امتیازات چشمگیرتری فراهم می‌کند، گذشته از این که کت‌ها و جلیقه‌های مخصوص این مقام‌ها نیز اعتبار و ابهت عجیبی برای صاحبش به ارمغان می‌آورد. ارتشبد اونیفورمش را دارد، اسقف ردای ابریشمیش را و وکیل جامهٔ ابریشمیش را و خادم کلاه دوگوشش را. ردای اسقف را از تنش درآورید، یا کلاه و کت حاشیه‌طلایی خادم را؛ چه هستند؟ آدم. آدم معمولی. وقار و حتی قداست نیز گاه برخلاف آنچه بعضی مردم خیال می‌کنند بیشتر به کت و جلیقه مربوط می‌شود.
مرتضی بهرامیان
هیچ پشیمانی به‌سان آنی که بیهوده است ژرف نیست؛
محمد اسکندرپور

حجم

۴۹۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۵۶۰ صفحه

حجم

۴۹۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۵۶۰ صفحه

قیمت:
۱۲۲,۰۰۰
۶۱,۰۰۰
۵۰%
تومان