دانلود و خرید کتاب ماه کامل می شود فریبا وفی
تصویر جلد کتاب ماه کامل می شود

کتاب ماه کامل می شود

نویسنده:فریبا وفی
انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۷از ۱۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ماه کامل می شود

کتاب ماه کامل می شود نوشتهٔ فریبا وفی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتابْ داستان دختری به نام بهاره است که در سفری طولانی، خود و دنیای خودش را بهتر می‌شناسد.

درباره کتاب ماه کامل می شود

کتاب ماه کامل می شود داستان دختری به نام بهاره است که در خانواده‌ای سنتی بزرگ شده اما در دوره‌ای از زندگی خود تصمیم می‌گیرد از آن‌ها جدا شود. او به همراه برادرش بهادر در تهران زندگی می‌کند. او در شرکتی کار می‌کند و در آن شرکت با مردی که دوست عزیز خطابش می‌کند و چند نفر دیگر همکار است. در ادامهٔ ماجراجویی‌ها و خودیابی‌ها و خودشناسی‌هایش به پیشنهاد یکی از دوستانش به ترکیه سفر می‌کند تا با بهنام ملاقات کند و احیاناً اگر همه چیز خوب پیش رفت ازدواج کنند. سفر فرصتی برایش فراهم می‌کند تا با فاصله به پشت سر نگاه کند و با اعتماد به نفس بیشتری در مورد انتخاب تازهٔ خود تأمل کند. شاید بهاره به زمانی نیاز دارد تا خودش را دوباره بیابد.

خواندن کتاب ماه کامل می شود را به چه کسانی پیشهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان‌های ایرانی و طرفداران داستان‌های فریبا وفی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره فریبا وفی

فریبا وفی ۱ بهمن ۱۳۴۱ در تبریز به دنیا آمد. او رمان‌نویس و نویسندهٔ داستان کوتاه مطرح ایرانی است. رمان‌های پرندهٔ من و رؤیای تبت از آثار او، برندهٔ چند جایزهٔ ادبی معتبر در ایران شده‌اند.

داستان‌هایی از فریبا وفی به زبان‌های روسی، سوئدی، عربی، ترکی، ژاپنی، انگلیسی و آلمانی ترجمه شده‌ است.

کتاب‌های او از این قرار هستند:

در عمق صحنه، ۱۳۷۵

حتی وقتی می‌خندیم، ۱۳۷۸

در راه ویلا، ۱۳۸۷

همهٔ افق، ۱۳۸۹

بی‌باد، بی‌پارو، ۱۳۹۵

پرنده من، ۱۳۸۱

ترلان، ۱۳۸۲

رؤیای تبت، ۱۳۸۴

رازی در کوچه‌ها، ۱۳۸۶

ماه کامل می‌شود، ۱۳۸۹

بعد از پایان، ۱۳۹۲

روز دیگر شورا، ۱۳۹۸

بخشی از کتاب ماه کامل می شود

«سفر ما را جای تازه نمی‌برد. جای قبلی را برایمان تازه می‌کند. بعد از سفر می‌فهمی خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنی نور کافی ندارد. اشیا خوب چیده نشده‌اند. زیاد چفت هم‌اند. پرده‌ها بدرنگ‌اند. چشمت می‌افتد به ساعت روی دیوار. اشانتیون یکی از کارخانه‌هاست. کار بهادر است. اگر جمجمهٔ مفت هم بدهند به دیوار میخ می‌کند. نگاه می‌کنی به تنها تابلویی که روی دیوار اتاقت هست و تعجب می‌کنی چطور سال‌ها به این ترکیب بدرنگ کوه و جنگل نگاه می‌کردی و یک‌بار هم به صرافت نمی‌افتادی عوضش کنی. صابون دستشویی مرغوب نیست. اگر تازه و خوش‌بویش را می‌گذاشتی به جایی برنمی‌خورد. همان روز اول که برمی‌گردی متوجه می‌شوی بد زندگی کرده‌ای. دلت می‌خواهد همه چیز را عوض کنی.

بهادر منتظر سفرنامه است. فکر می‌کند ساعت‌ها باید تعریف کنم. روز رفتن هم با لحن سینمایی می‌گفت:

«سعی کن اقلاً یک چیزی گیرت بیاید خواهر.»

«یادت رفته؟ مثل اینکه دارم می‌روم قرارداد امضا کنم.»

دستی به سر کم‌مویش کشید. برایش مهم نبود که داشت کچل می‌شد. چند تار مو بیشتر برایش نمانده بود. اگر می‌گفتی شامپوی خوب بزن به موهایت، جوابت را با پوزخند کوتاهی می‌داد، یعنی از ما گذشته.

«جای تو باشم قرارداد را ول می‌کنم و می‌روم ولگردی. خودم دفعهٔ اولی که رفتم همین کار را کردم. خیلی کیف دارد. نه تو کسی را می‌شناسی و نه کسی تو را می‌شناسد. غریبهٔ غریبه‌ای و برای غریبه همه چیز تازه است.»

لذت بردن سفارش فرزانه و شهرنوش هم بود.

«استانبول بهترین میعادگاه است.»

شهرنوش این را طوری می‌گفت که انگار بلیت استانبول توی جیبش بود. از میوه و غذای خوشمزه هم جوری حرف می‌زد که انگار مطمئن بود خیلی زود آن را می‌چشد یا می‌خورد. دنیا در چند قدمی‌اش بود.

فرزانه عقیده داشت قبل از رفتن باید کمی اطلاعات جمع کنم و چشم و گوش بسته نروم. برایم نقشه خرید. گفت از تلفنم چطور استفاده کنم. از تبدیل پول گفت و از جاهایی که بدون دیدنشان نباید برمی‌گشتم. سفارش کرد دوربین هم ببرم.

خودم هم انتظار داشتم لذت ببرم. از لذت همان تصوری را داشتم که آنها داشتند. انگار جای مشخصی بود و من فقط باید می‌رفتم برمی‌داشتم، یا سکه می‌انداختم و لذت مثل بلیت از دستگاه می‌آمد بیرون. وقتی نشد مأیوس شدم. فکر کردم لابد بلد نیستم. لذت بردن از زندگی هنر بود و من توی این یکی بدجوری خنگ بودم. از خیابان‌ها و میدان‌های بزرگ و کافه‌های کنار خیابان گفتم و از تنوع آدم‌ها و راحتی آنها در راه رفتن. بهادر بینی‌اش را گرفت مالید و انگار که دررفته باشد روی صورتش جا انداخت.»

معرفی نویسنده
عکس فریبا وفی
فریبا وفی

فریبا وفی یکی از نویسندگان معاصر و مشهور زن ایران است که رمان‌هایش در خارج از مرزهای ایران هم خواننده و مخاطب پیدا کرد و به زبان‌های انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی ترجمه شده‌اند. اغلب رمان‌ها و داستان‌ کوتاه‌های فریبا وفی به چاپ‌های بالا رسیده‌اند و جز آثار پرفروش ادبیات معاصر ایران هستند.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۸۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۴,۰۰۰
۵۰%
تومان