دانلود و خرید کتاب مزیت پاتریک لنچیونی ترجمه سعید زرگریان

معرفی کتاب مزیت

کتاب مزیت نوشتهٔ پاتریک لنچیونی و ترجمهٔ سعید زرگریان و مهران رضوانی است و انتشارات آموخته آن را منتشر کرده است. این کتاب دربارۀ سلامت سازمانی است. این کتاب به ما کمک می‌کند به‌وضوح دریابیم چه‌کسی هستیم، چه می‌کنیم و از مردم انتظار چه رفتاری داریم. این کار سیاست‌بازی‌های سازمانی را به کمترین میزان رسانده و بر توانایی‌مان در انجام مأموریتمان نیز تأثیر زیادی می‌گذارد.

درباره کتاب مزیت

اگر رهبر یا مدیر سازمانی باشید که به‌احتمال زیاد هستید چون می‌خواهید این کتاب را بخوانید، بی‌گمان تا به حال برایتان پیش آمده که سازمانتان با وجود داشتن دانش، تجربه، فناوری و ابزارهای مناسب، عملکرد مناسبی نداشته باشد. خواه سازمانتان شرکتی بزرگ باشد، کسب‌وکاری کوچک، مدرسه یا هر جای دیگری که مستلزم همکاری گروهی است، به‌گمانم چنین مشکلی برایتان به وجود می‌آید. البته به یک شرط: اینکه سازمانتان فاقد سلامت باشد. منظور از سلامت جنبه‌های اخلاقی آن نیست؛ بلکه منظور، وجود انسجام در میان مدیران و رهبران سازمان و وضوح در عملکرد و رفتار آن‌هاست. پس باید به‌جای اتکای بیش از حد بر دانش، تجربه و فناوری، به‌دنبال روش‌هایی برای دستیابی به این سلامت باشید که از آن با عنوان «سلامت سازمانی» یاد می‌شود.

کتاب مزیت ضمن بررسی مفهوم سلامت سازمانی و مزایای گوناگون آن، به ارائهٔ دستورعملی جامع و گام‌به‌گام برای سالم‌سازی سازمان‌ها می‌پردازد. آنچه این کتاب را از آثار مشابه متمایز می‌کند این است که مؤلف آن، افزون بر داشتن سابقهٔ طولانی کار در سطح مدیریت شرکت‌های مختلف، صاحب یکی از موفق‌ترین مؤسسات مشاوره در ایالات متحدهٔ آمریکا هم هست. پاتریک لنچیونی کار خود را با بیان نکات و تعاریف ساده و بنیادین در هر بخش آغاز می‌کند و با ذکر نمونه‌های واقعی از تجربیات کاری خود و سایر مشاوران مؤسسه‌اش، کاربرد ابزارهای مختلف برای تبیین هرچه بهتر موضوع و همچنین آوردن فهرست بررسی جامع در پایان هر فصل، می‌کوشد مهم‌ترین نکات را به‌شکلی بیان کند که در خاطر خواننده نقش ببندند. 

این کتاب به سبک قصه‌گویی نیست بلکه راهنمایی جامع و کاربردی است. 

 با خواندن مزیت سازمانتان را دگرگون می‌کنید: خواه این سازمان شرکتی بزرگ، واحدی از یک شرکت، بنگاه کارآفرینی، مدرسه یا کلیسا باشد. 

خواندن کتاب مزیت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگرچه مخاطب این کتاب مدیران و افراد اهل فن هستند، پاتریک لنچیونی تلاش کرده است با بیانی ساده و پرهیز از پرداختن به اصطلاحات پیچیده، اثری قابل‌درک و در عین حال فوق‌العاده کاربردی را پدید آورد. هدف نویسنده این است که روزی در آینده، همهٔ افراد اصول سادهٔ موجود در این کتاب را به کار ببرند و فروشندگان، کمک‌خدمتکارها، تحویلداران بانک، مدیران‌عامل و تمامی افراد دیگری که در سازمان‌ها کار می‌کنند به اشخاصی سازنده‌تر، موفق‌تر و در نتیجه راضی‌تر بدل شوند.

درباره پاتریک لنچیونی

پاتریک لنچیونی بنیان‌گذار و رئیس مؤسسهٔ تیبل گروپ است که از سال ۱۹۹۷ تا کنون خودش را وقف کمک به رهبران برای ارتقای سلامت سازمان‌شان کرده است. ایده‌های او را رهبران سراسر دنیا پذیرفته و از سوی سازمان‌های گوناگونی، از جمله شرکت‌های بزرگ چندملیتی، بنگاه‌های کارآفرینی، تیم‌های ورزشی حرفه‌ای، ارتش، سازمان‌های ناسودبر، مدارس، دانشگاه‌ها و کلیساها، به کار برده شده‌اند.

لنچیونی در حوزهٔ کسب‌وکار نُه کتاب تألیف کرده است و آثار او در نشریه‌های وال‌استریت، مجلهٔ کسب‌وکار هاروارد، فورچن، بلومبرگ بیزنس‌ویک و یواس‌ای تودی به چاپ رسیده‌اند.

پیش از تأسیس تیبل گروپ، لنچیونی عضو تیم مدیریت اجرایی شرکت سایبیس۲۷ بود. کارش را از مؤسسهٔ بین و شرکا۲۸ آغاز کرد و سپس در اوراکل مشغول به کار شد.

بخشی از کتاب مزیت

«در کنفرانس رهبری یکی از مراجعان مؤسسهٔ مشاوره‌ام حضور داشتم و کنار مدیرعامل شرکت نشسته بودم. این شرکت به‌هیچ‌وجه شبیه شرکت‌های دیگر نبود. یکی از سالم‌ترین سازمان‌هایی بوده و هست که در عمرم دیده‌ام و نیز یکی از موفق‌ترین نهادهای تجاری آمریکا در پنجاه سال اخیر. در صنعتی که در باتلاق مصیبت‌های مالی و خشم مشتریان و مبارزات کارگری گرفتار است، این شرکت اعجاب‌آور سابقه‌ای طولانی از رشد و موفقیت اقتصادی دارد و کارمندانش عاشق کارشان، مشتریان‌شان و رهبران‌شان‌اند و مشتریانش نیز سینه‌چاک آن‌اند. در مقایسه با دیگر شرکت‌های فعال در همین صنعت، موفقیت‌های این شرکت کم‌وبیش حیرت‌انگیز به نظر می‌رسند.

زمانی که در کنفرانس نشسته بودم و یکی پس از دیگری به سخنرانی‌ها گوش می‌دادم و فعالیت‌های چشمگیر و نامتعارفی را یادداشت می‌کردم که سازمانی تا این اندازه سالم پدید آورده بودند، خم شدم و به‌آرامی پرسشی از مدیرعامل کردم که نیازی به پاسخ نداشت: «آخه چرا رقیب‌هاتون این کارها رو انجام نمی‌دن؟»

پس از چند ثانیه، با حالتی غمگین در گوشم گفت: «می‌دونی، راستش فکر می‌کنم کسر شأن‌شون می‌شه.» بی‌گمان همین‌طور بود.»


Isaac Kargar
۱۴۰۱/۰۶/۱۴

لطفا این کتاب رو به طاقچه بی نهایت اضافه کنید

کیفیت در درجهٔ اول اهمیت است، مشتری پادشاه است و کارمندان بزرگ‌ترین دارایی سازمان‌اند
خاطره
سلامتی هوشمندی را به ارمغان می‌آورد و از آن برتر است سازمانی که سالم است بی‌تردید به‌مرور زمان هوشمندتر می‌شود. دلیلش هم این است که کارکنان و در صدر آن‌ها مدیران سازمان سالم از یکدیگر درس می‌گیرند، مسائل حیاتی را تشخیص می‌دهند و اشتباهات‌شان را به‌سرعت جبران می‌کنند. بی‌آنکه سیاست‌بازی و سردرگمی سد راه‌شان شود، بسیار سریع‌تر از رقبای سیاست‌بازشان که ناکارآمدند به دل مشکلات می‌روند و راه‌حل‌ها را بیرون می‌کشند. به‌علاوه، این مدیران محیط‌هایی را به وجود می‌آورند که کارمندان هم بتوانند همین کارها را انجام دهند.
حسن
پس از بیست سال مشاوره دادن به مشتریانی از کم‌وبیش تمامی صنایع موجود، هنوز رهبرانی را ندیده‌ام که وادارم کرده باشند به خودم بگویم: «واو، این افراد هرگز دربارهٔ کسب‌وکارشون اطلاعات کافی ندارن تا بتونن موفق بشن.» بی‌گمان همین‌طور است. امروزه بیشتر سازمان‌ها تمام هوش، تخصص و دانش لازم را برای دستیابی به موفقیت دارند. آنچه ندارند سلامت سازمانی است. این نکته ارزش دوباره ذکر کردن را دارد.
حسن
لوسی پاسخ می‌دهد: «دنبال گوشواره‌هام می‌گردم.» ریکی از او می‌پرسد: «تو اتاق نشیمن گم‌شون کردی؟» لوسی سرش را تکان می‌دهد. «نه، تو اتاق‌خواب گم‌شون کردم. ولی اینجا نورش بیشتره.» قضیه درست همین است! بیشتر رهبران ترجیح می‌دهند جایی به دنبال پاسخ بگردند که نورش بیشتر است؛ جایی که در آن راحت‌ترند. بی‌گمان نورِ دنیای قابل‌اندازه‌گیری و عینی و داده‌محورِ هوشِ سازمانی (طرف هوشمند معادله) نیز بیشتر از دنیای درهم‌ریخته‌تر و پیش‌بینی‌ناپذیرترِ سلامت سازمانی است.
حسن
بهترین برنامه‌های مدیریت عملکرد برای این طراحی می‌شوند که به ایجاد بحث‌های مناسب دربارهٔ موضوعات مناسب منجر شوند. همین و بس.
خاطره
«اینکه برنامه‌ای خوب رو همین امروز به‌شکلی تحریف‌شده اجرا کنیم بهتر از اونه که برنامه‌ای عالی رو هفتهٔ آینده اجرا کنیم.»
خاطره
«اگر افراد در گرفتن تصمیمی شرکت نکنند، نمی‌توانند با آن تصمیم موافق باشند.»
خاطره
وقتی اعضای تیم رهبری خودشان از تحمل رنج دوری می‌کنند، این رنج را در مقیاسی بسیار گسترده‌تر به گروه‌های بزرگ‌تر کارکنان کل سازمان انتقال می‌دهند. در اصل، تلاش برای حل مسائلی را که به‌راستی باید در سطح مدیریت حل‌وفصل شوند به عهدهٔ افراد زیردست‌شان می‌گذارند. این امر منجر به ناراحتی کارمندان، مصائب شغلی و بسیاری چیزهای دیگر در زندگی سازمانی می‌شود.
خاطره
برخلاف باور و رفتار عامه، تعارض برای تیم چیز بدی نیست. در حقیقت، ترس از بروز تعارض در بیشتر مواقع حاکی از وجود مشکل است. البته تعارضی که اینجا از آن حرف می‌زنم آن تعارض ناخوشایندی نیست که بیشتر به افراد یا شخصیت‌هایشان مربوط می‌شود، تعارضی است که آن را تعارض سازندهٔ ایدئولوژیک می‌نامم؛ یعنی دربارهٔ مسائل و تصمیمات مهمی که باید گرفته شوند حاضر باشیم مخالفت‌مان را ابراز کنیم و حتی در صورت لزوم، این ابراز مخالفت پرشور و حرارت باشد. ولی این نوع تعارض فقط زمانی شکل می‌گیرد که اعتماد وجود داشته باشد. وقتی اعتماد باشد، تعارض چیزی غیر از جست‌وجوی حقیقت و تلاش برای یافتن بهترین پاسخ ممکن نخواهد بود.
خاطره
گاهی در طول فرایند شفاف‌سازی نقاط‌ضعف است که بزرگ‌ترین پیشرفت‌ها در میان اعضای تیم رخ می‌دهد.
خاطره
اعتمادی که برای ساخت تیمی عالی لازم داریم چیزی است که آن را «اعتماد مبتنی بر آسیب‌پذیری» می‌نامم. چنین اتفاقی زمانی رخ می‌دهد که اعضای تیم به‌جایی می‌رسند که از روراستی، صداقت و رک بودن با یکدیگر هیچ ترسی ندارند؛ جایی که چیزهایی شبیه این می‌گویند و منظورشان هم درست همین‌هاست: «گند زدم»، «به کمک نیاز دارم»، «ایدهٔ تو بهتر از منه»، «امیدوارم بتونم یاد بگیرم این کار رو به‌خوبیِ تو انجام بدم» و حتی «شرمنده‌م».
خاطره
بیشتر اهداف تیم رهبری باید اهدافی گروهی باشند. اگر مهم‌ترین هدف درون سازمان افزایش فروش باشد، همهٔ اعضای تیم همین هدف را دارند. دستیابی به این هدف فقط وظیفهٔ مدیر فروش نیست. هیچ‌کسی در تیمی منسجم نمی‌تواند بگوید: «خب، من کار خودم رو کردم. شکست‌مون تقصیر من نیست.»
خاطره
حقیقت این است که بهترین نظام‌های انسانی همواره ساده‌ترین نظام‌ها هستند. هدف این‌گونه نظام‌ها پرهیز از دعاوی حقوقی یا تقلید کردن از کاری نیست که شرکت‌های دیگر انجام می‌دهند بلکه متمرکز نگه داشتن مدیران و کارمندان روی چیزی است که از نظر سازمان اهمیت دارد. به همین دلیل، فرمی یک‌صفحه‌ای و سفارشی‌سازی‌شده برای ارزیابی عملکرد که از نظر مدیران پذیرفتنی باشد، همیشه بهتر از فرمی هفت‌صفحه‌ای و پیچیده است که روان‌شناسی سازمانی از مؤسسهٔ ملی «تحول انسان و بوروکراسی» (چنین مؤسسه‌ای وجود خارجی ندارد) طراحی کرده باشد.
حسن
رهبران باید هر کاری که از دست‌شان برمی‌آید انجام دهند تا این پاسخ‌ها را به‌لحاظ ساختاری هم تقویت کنند. برای انجام این کار، باید اطمینان حاصل کنند همهٔ نظام‌های انسانی (همهٔ فرایندهای مربوط به انسان‌ها) از استخدام و مدیریت کارکنان گرفته تا آموزش و پرداخت دستمزد، به‌گونه‌ای طراحی شده باشند که پاسخ‌های شش پرسش حیاتی را تقویت کنند.
حسن
یکی از نقش‌هایی که رهبران بزرگ برای خودشان متصورند مأموریت یادآوری است. دو اولویت اصلی این رهبران عبارت‌اند از اینکه جهت‌گیری سازمان را تعیین کنند و مطمئن شوند این جهت‌گیری به‌طور منظم به کارمندان یادآوری شود. در این صورت چرا بسیاری از رهبران نمی‌توانند این کار را انجام دهند؟ خیلی‌ها از نقش یادآوری لذت نمی‌برند چون آن را بی‌فایده و کم‌بازده می‌دانند. به آن‌ها یاد داده شده در تمامی جنبه‌های کارشان از حشو و اضافه‌کاری بپرهیزند، از این رو تکرار در اطلاع‌رسانی برای‌شان آسان نیست. با این حال، برخی رهبران آن‌قدرها هم نگران بی‌فایده بودن تکرار اطلاع‌رسانی نیستند؛ می‌ترسند مبادا تکرار کردن پیام بی‌احترامی به مخاطب‌شان باشد
حسن
اصل و اساس پاسخ‌گویی این است که شهامت داشته باشیم با افراد دربارهٔ کاستی‌هایشان رودررو صحبت کنیم و سپس لحظه‌ای بایستیم و با واکنش‌شان مواجه شویم. کاری که شاید خوشایند نباشد. این کار عملی خیرخواهانه است، ریشه در واژه‌ای دارد که بی‌دلیل آن را در یکی از کتاب‌های مربوط به کسب‌وکار به کار نمی‌برم: عشق. پاسخ خواستن از فرد یعنی آن‌قدر دل‌سوزش هستیم که این خطر را به جان بخریم که به‌خاطر تذکر دادن کاستی‌هایش ما را سرزنش کند
حسن
سلامت سازمانی فقط یک نوع مخلفات غذایی یا نوعی طعم‌دهنده برای غذای اصلی کسب‌وکار نیست بلکه درست همان ظرفی است که غذای اصلی درون آن ریخته می‌شود. سلامت سازمان بستر لازم برای راهبرد، امور مالی، بازاریابی، فناوری و هر اتفاق دیگری را که درون سازمان رخ می‌دهد فراهم می‌کند و به همین دلیل، یگانه عامل بزرگ تعیین‌کنندهٔ موفقیت سازمان حساب می‌شود: بزرگ‌تر از استعداد، بزرگ‌تر از دانش، بزرگ‌تر از نوآوری.
حسن
سلامت سازمانی فقط یک نوع مخلفات غذایی یا نوعی طعم‌دهنده برای غذای اصلی کسب‌وکار نیست بلکه درست همان ظرفی است که غذای اصلی درون آن ریخته می‌شود.
حسن
برخلاف قدرت انکارناپذیر سلامت سازمانی (که در ادامه به‌طور مختصر تعریفش می‌کنم)، بسیاری از رهبران در پذیرش آن مشکل دارند، چون معتقدند آن‌قدر فرهیخته‌اند، آن‌قدر سرشان شلوغ است یا آن‌قدر منطقی و تحلیلگرند که دیگر نباید خودشان را نگران چنین مسئله‌ای بکنند. به‌بیان دیگر، گمان می‌کنند پرداختن به این مسئله در شأن‌شان نیست.
حسن
سلامت سازمانی بزرگ‌ترین مزیتی است که هر سازمانی می‌تواند به آن دست یابد. با این حال، این مقوله با اینکه ساده و رایگان و در دسترس تمام کسانی است که به‌دنبالش هستند، از سوی بیشتر رهبران نادیده گرفته می‌شود. همین نکته زیربنای بحث این کتاب (اگر نگویم کل زندگی حرفه‌ای‌ام) را شکل می‌دهد و صددرصد معتقدم حقیقت دارد. حق دارید فکر کنید چنین چیزی غیرمنطقی به نظر می‌رسد. آخر آدم عاقل چرا باید چیزی را که قدرت زیادی دارد و به‌راحتی در دسترسش است نادیده بگیرد؟
حسن

حجم

۶۵۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۶۵۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۸۴,۰۰۰
تومان