دانلود و خرید کتاب بازیکن تیمی ایدئال پاتریک لنچونی ترجمه رضا رایان‌راد
تصویر جلد کتاب بازیکن تیمی ایدئال

کتاب بازیکن تیمی ایدئال

معرفی کتاب بازیکن تیمی ایدئال

کتاب بازیکن تیمی ایدئال نوشته پاتریک لنچونی است و با ترجمه رضا رایان‌راد منتشر شده است. کتاب بازیکن تیمی ایدئال به تشخیص و پرورش سه فضیلت بنیادین برای کار تیمی موفق می‌پردازد. این کتاب را انتشارات آریانا قلم منتشر کرده است.

درباره کتاب بازیکن تیمی ایدئال

کتاب بازیکن تیمی ایدئال کتابی است که در قالب داستانی جذاب به معرفی سه ویژگی حیاتی برای موفقیت در کار تیمی پرداخته است. این اثر دنباله‌ای است بر کتاب موفق پنج دشمن کار تیمی که پیش‌ازاین دربارهٔ دلایل ناکارآمدی تیم نوشته شده و همین انتشارات منتشر کرده است. 

بازیکن تیمی ایدئال کتابی از مجموعه‌درس‌نامه‌های کاربردی مدیریت کسب‌وکار است که پس از کتاب نوآفرینی برای به‌روزرسانی دانش علاقه‌مندان به حوزهٔ کسب‌وکار کشور به فارسی ترجمه شده است. 

هدف از این کتاب کوچک این است که به شما کمک کند این مسئله را درک کنید که چگونه ترکیب فرّار این سه خصلت ساده می‌تواند فرایند محقق ساختن کار تیمی را در سازمان یا در زندگی‌تان تسریع کند تا به شکل مؤثرتری به منافع خارق‌العاده‌ای که به همراه دارد دست یابید. 

خواندن کتاب بازیکن تیمی ایدئال را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به یک زندگی موفق پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب بازیکن تیمی ایدئال

اگر منصف باشیم، درواقع کار نبود که جف از آن خسته شده بود. او از این دورهٔ شغلی جالب و موفق لذت برده بود. بعد از چند شغل در بازاریابی فناوری‌های برتر، او در سی و پنج سالگی شرکت نوپای فناوری‌ای تأسیس کرد. دو سال بعد، وقتی هیئت‌مدیره مدیر اجرایی ارشد به‌اصطلاح بزرگسالی استخدام کرد، آن‌قدر خوش‌اقبال بود که تنزل رتبه کند. طی چهار سال بعدی، آن مدیر اجرایی ارشد، کاترین پترسن، بیش از چیزی که جف می‌توانست طی یک دهه در دانشکدهٔ کسب‌وکار یاد بگیرد دربارهٔ رهبری، کار تیمی و کسب‌وکار به او آموخت.

وقتی کاترین بازنشسته شد، جف شرکت را ترک و چند سال بعدی را صرف کار در شرکت مشاورهٔ کوچکی در هاف مون بِی، روی تپه‌های مشرف بر سیلیکون ولی، کرد. جف در آنجا به شکوفایی دست یافت و در آستانهٔ تبدیل شدن به یکی از شرکای شرکت بود. اما طی آن دوره، او و همسرش به‌تدریج از رقابت با خانوادهٔ جونز، خانواده‌ای که در خانهٔ ییلاقی مجلل کنار آنها زندگی می‌کرد، خسته شدند.

جف بی‌تردید برای تغییر آماده بود. اینکه به کجا برود و کار بعدی‌اش چه باشد برایش نامعلوم بود. اما مطمئناً انتظار نداشت که پاسخ این سؤال را از طریق تماس تلفنیِ عمو بابش بگیرد.

باب رابرت (باب) شانلی به مدت سه دهه برجسته‌ترین مقاطعه‌کار ساختمانی در ناپا وَلی بود که متنوع‌ترین کارها را انجام می‌داد. از کارخانهٔ نوشابه‌سازی گرفته تا مدرسه و مرکز خرید، اگر محل ساخت آن ناپا بود، به‌احتمال‌زیاد شرکت وَلی بیلدر مشارکت قابل‌توجهی در آن کار داشت.

از بخت بد باب، هیچ‌یک از فرزندانش علاقه‌ای به ادامه دادن کسب‌وکار خانوادگی نداشتند و درعوض تصمیم گرفته بودند رستوران‌دار، دلال سهام و معلم دبیرستان شوند. و به‌این‌دلیل بود که باب با برادرزاده‌اش تماس گرفت تا ببیند او کسی را می‌شناسد که علاقه‌مند به اداره کردن شرکت در یکی دو سال آینده، زمانی‌که باب بازنشسته می‌شد، باشد یا خیر.

این اولین‌بار نبود که باب برای مشورت به سراغ برادرزاده‌اش رفته بود. جف در گذشته چند بار به او کمک کرده بود و درواقع او بود که یک سال قبل در پروژهٔ بزرگی دربارهٔ کار تیمی، که یکی از ارزش‌های شرکت بود، به تیم اجرایی مشاوره داده بود. جف تلاش‌هایش را بر ایجاد تیم‌های کارآمدتر در بالاترین سطح شرکت متمرکز کرده بود.

باب کاری را که جف کرده بود بسیار دوست داشت و غالباً طی دورهمی‌های خانوادگی از برادرزاده‌اش تعریف می‌کرد، معمولاً حرفی به این مضمون می‌زد که «این پسر بهترین مشاور من است». پسرعموهای جف او را دست می‌انداختند و به‌شوخی می‌گفتند از اینکه پدرشان تبعیض قائل می‌شود ناراحت‌اند.

Emma
۱۴۰۱/۰۲/۰۱

لطفاً داخل طاقچه بی نهایت بذارید

یا فاطمه س
۱۴۰۱/۱۰/۱۰

سلام لطفا به طاقچه بی‌نهایت اضافه بشه

سروش اصفهانی
۱۴۰۱/۰۱/۲۸

کتابی واقعاً کاربردی، با نثری دل‌انگیز، ترجمه‌ای روان و داستانی جذاب و گیرا

هیچ‌کس دوست ندارد به کسی برای پنجاهمین هفتهٔ پیاپی بگوید که او هنوز به‌حدکافی تلاش نمی‌کند یا با همکارانش برخورد اجتماعی شایسته‌ای ندارد. این کار ناخوشایند و آزاردهنده است و باوجوداین، کاری است که مدیران باید آن را انجام دهند. وقتی مدیری، هر هفته به شکلی دردآور، به پذیرش این چالش متعهد می‌شود، تقریباً همیشه یکی از این دو حالت اتفاق خواهد افتاد. اول، کارمند درنهایت وامی‌دهد و عزمش را جزم می‌کند که دیگر این یادآوری‌ها را نشنود. به قلهٔ کوه می‌رسد و، به‌تعبیری، از سمت دیگر آن به پایین سرازیر می‌شود و در آنجاست که فروتنی یا ولع یا هوشمندی وارد عمل می‌شود. وقتی این اتفاق بیفتد، او تا ابد خود را مدیون مدیرش خواهد دانست.
reza
ساعات کار. ترافیک. ظاهرسازی. وقت تغییر فرارسیده بود.
Phantom
«بازیکن‌های تیمی سه چیز مشترک دارند. آنها فروتن، پرولع و هوشمندند.» او این کلمه‌ها را روی وایت‌بورد نوشت و به صندلی‌اش برگشت. نانسی واکنشی نشان نداد، پس جف ادامه داد. «فروتنی تاحدزیادی بدیهی است. ما نمی‌توانیم از خودخواهی تبعیت کنیم. ولع به سخت‌کوشی و شوروشوق برای کارمان برمی‌گردد. و هوشمندی به این مسئله مربوط است که به افرادی که در اطرافمان هستند توجه کنیم و با آنها به شیوه‌ای مثبت و کارآمد رفتار کنیم.»
reza
«چرا آدم اهل فعالیت تیمی‌ای مثل باب وقتی نوبت به کنار گذاشتن افرادی می‌رسد که بازیکن تیمی نیستند، جا می‌زند؟» جف بی‌درنگ گفت، «چون فکر می‌کرد دارد به آنها خوبی می‌کند. اگر باب متوجه بود که نگه داشتن این افراد چه کار ظالمانه‌ای است، قاطعیت به خرج می‌داد.» بابی منظورش را نفهمید. «ظالمانه؟» جف توضیح داد، «بله. فکر کن. غمگین‌ترین افراد در هر شرکت کسانی‌اند که جایی در آن فرهنگ ندارند و اجازهٔ ماندن به آنها داده می‌شود. آنها می‌دانند که به آنجا تعلق ندارند. ته دلشان نمی‌خواهد آنجا باشند. درمانده‌اند.»
حقی
کلمات فروتن، پرولع و هوشمند
Fatima
«اول، برویم ببینیم چطور می‌توانیم بازیکن تیمی واقعی را تشخیص بدهیم، کسی که بتواند به‌راحتی اعتمادسازی کند، وارد تعارض سالم با دیگران شود، تعهدات واقعی بدهد، از افراد مسئولیت بخواهد و بر نتایج تیم تمرکز کند. بعد، استخدام افرادی را که این توانایی را ندارند متوقف می‌کنیم. دست آخر، به افرادی که دارند مثل بی‌شعورها رفتار می‌کنند کمک می‌کنیم شیوه‌هایشان را تغییر بدهند یا به شرکت دیگری بروند.»
Fatima
«ازآن‌جور آدم‌هایی بود که بهترین همسایهٔ دیواربه‌دیوار دنیا می‌شوند، اما آدمی نیستند که کسی بخواهد به آنها اتکا کند. یا در کسب‌وکار با آنها شراکت کند.»
Fatima
«دقیقاً. و اگر این طرفِ ما، تد، کاملاً در خدمت کار تیمی نباشد، اگر خواب و خوراک و زندگی‌اش فروتنی و ولع نباشد، غیرممکن است افرادی که برایش کار می‌کنند این‌طور باشند. و او هم این‌گونه افراد را انتخاب نخواهد کرد.»
Fatima
جف پایش را از روی میز برداشت و روی صندلی‌اش راست نشست. «می‌دانید چیست؟ هنوز هم فکر می‌کنم اگر فقط بتوانیم راهی پیدا کنیم که بیشتر بی‌شعورها را وجین کنیم، اوضاع اینجا به شکل تصاعدی تغییر می‌کند.» کلر به او یادآوری کرد، «اما دراین‌صورت باید بازهم افراد بیشتری استخدام کنیم تا جای بی‌شعورهایی را بگیرند که بیرون می‌اندازیم.» جف سرش را به مخالفت تکان داد. «گمان نکنم، کلر. سر شغلم شرط می‌بندم که اگر بازیکن‌های تیمی واقعی داشتیم، می‌توانستیم کار بیشتری با نفرات کمتری انجام بدهیم.
حقی
من عاشق خوره‌های تمرینم، اما نه آنهایی که می‌خواهند تمام روز را تک‌به‌تک بازی کنند. از بچه‌هایی خوشم می‌آید که زود می‌آیند و تمرین‌های اضافه انجام می‌دهند. و حتی وقتی مجبور نیستند، فیلم بازی‌ها را تماشا می‌کنند.» درنگی کرد و بعد اضافه کرد، «و به‌نوعی از باخت متنفرند.» «آنهایی که جنبهٔ باخت ندارند؟» بن سرش را تکان داد. «نه، اصلاً. منظورم آن افرادی است که به تمرین می‌آیند و می‌خواهند تا جایی که بتوانند تمرین کنند تا از باختن پرهیز کنند. مربیگری آنها کار ساده‌ای است.»
Fatima

حجم

۲۷۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۲۷۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۹۸,۰۰۰
۶۸,۶۰۰
۳۰%
تومان