کتاب تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر
معرفی کتاب تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر
کتاب تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر نوشتهٔ موسی غنی نژاد است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر
بخش نخست این کتاب به کـاوش در تاریخچهٔ اندیشهٔ تجددطلبـی و ترقیخواهی در ایران میپردازد و پس از طـرح محورها و زمینههای اصلی مورد توجه و تاکیدِ تجددطلبان اولیه، ضعف و کاستی بینش آنان را در این میداند که به ضرورت جذب پیشرفتهای مادی و فنی غرب اکتفا کردند و از مبانی فکری و ارزشی تمدن جدید غافل ماندند. آنگاه پدیدههایی بیراههرو چون تجددطلبی اقتدارگرایانه و تجددطلبـی آمیخته با رجعتگرایی بررسی و نقد میشوند.
بخـش دوم به نقد برخی از نظریههای رایـج مربوط بـه توسعه میپردازد و نـشان مـیدهد عـلت اصلی توسعهنیافتگی را نباید چنان که متداول است در عواملی چون کمبود سرمایه یا وابستگی به خارج یا افزونی جمعیت یا گرایش سرمایه به تمرکز و انحصار یا عملکرد شرکتهای چندملیتی جست. عاملی که بیشترین نقش را در کندکردن آهنگ توسعهٔ اقتصادی و صنعتی دارد ساختار نهادی جامعه است و اصلاحات نهادی از جمله تعریف و تضمین حقوق فـردی و ایـجاد و تحکیم حکومت قانون و پذیرفتن ارزشهای رقابتی و حقوق مالکیت در جامعه نقشی تعیینکننده در نیل به توسعهٔ اقتصادی دارد.
خواندن کتاب تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ توسعهٔ ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر
«شکست ایران در جنگهای ایران و روس، در نیمه اول قرن نوزدهم، سبب شد که مسئولان و دستاندرکاران سیاسی و اهل نظر بیش از پیش به اهمیت تمدّن غربی، و قدرت اقتصادی و نظامی ناشی از آن، توجه کنند. برتری تسلیحاتی روسها و کیفیت فنی قوای نظامیشان، به عنوان علل مهم پیروزی آنها تلقی شد، و در مقابل کمبود یا فقدان سلاحهای مدرن و عدم آشنایی با فنون جدید نظامیگری در بین ایرانیان، مسؤل ضعف و شکستهای پیدرپی قوای خودی شناخته شد. ضرورت دست یافتن به پیشرفتهای علمی و فنّی، به منظور حفظ استقلال کشور و مقاومت در برابر بیگانگان، باعث شد که باب مراوده علمی و فکری بین ایران سنّتی و غرب متجدّد، ناگزیر گشوده شود. اعزام محصل به اروپا، تأسیس دارالفنون توسط امیرکبیر و دعوت از اروپاییان برای تدریس و مشاوره، همه در واقع برای دست یافتن به نتایج خیرهکننده تمدّن غربی در عرصه علمی و فنی، به خصوص و در درجه اوّل در زمینه نظامیگری، بود.
در حقیقت آشنایی ایرانیان با تمدن و تجدّد غربی، از همان ابتدا، همانند اغلب جوامع غیراروپایی، به صورت حضور در مبارزه و مسابقه ناخواسته بود. و این اجبار در آشنایی با غرب، ناگزیر با نوعی اکراه توأم بود. یعنی مانه به میل و اراده قلبی بلکه بر حسب ضرورت باب آشنایی با غرب را باز کردیم. از این رو کنجکاوی ما در شناخت غرب، ناچار به جنبههای خاصی از این تمدن محدود شد. ما هیچگاه نیازی به شناخت اندیشهها و ارزشهای تمدن جدید احساس نکردیم بلکه از همان آغاز تنها درصدد کسب دستاوردهای مادی و فنّی آن بودیم.
غفلت از بنیادهای فکری دنیای جدید معضل بسیار بزرگی است که تاکنون دامنگیر ما بوده و ما را از معرفت به چگونگی حصول جامعه مدرن و علل و اسباب آن بازداشته است. در نتیجه ما همیشه توجه خود را به معلولهای تمدن جدید، پیشرفتهای مادی و فنی، متمرکز کردهایم و از علّتهای به وجودآوردنده این تمدّن، یعنی تحول در اندیشهها و ارزشها، غفلت ورزیدهایم. این غفلت را که از خصلتهای مهم و بارز اندیشه ایرانی از ابتدای آشنایی با غرب است، شاید بتوان مهمترین منشاء علل فکری توسعه نیافتگی دانست.»
حجم
۱۶۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
حجم
۱۶۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه