کتاب اقتصاد و عدالت اجتماعی
معرفی کتاب اقتصاد و عدالت اجتماعی
کتاب اقتصاد و عدالت اجتماعی نوشتهٔ مسعود نیلی، موسی غنی نژاد، محمد طبیبیان و غلامعلی فرجادی است. نشر نی این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب اقتصاد و عدالت اجتماعی
مسعود نیلی، موسی غنی نژاد، محمد طبیبیان و غلامعلی فرجادی در کتاب اقتصاد و عدالت اجتماعی بیان میکنند که هنر اخلاق و عدالت در سلب مالکیت از یکی و اعطای آن به دیگری نیست؛ زیرا چنین کاری ناگزیر به رفتار نابرابر و در نتیجه ناعادلانه با انسانها تبدیل میشود. این نویسندگان تأکید میکنند که اخلاق حقیقی در گرو گذشت از حق فردی و احساس مسئولیت در برابر همنوعان است و چنین کاری مستلزم آزادی اراده و استقلال رأی است. از دیگر مسائلی که خواننده در این اثر با آن روبهرو میشود، این است که در نظام بازار رقابتی، خیررسانی انسانها به همنوعان بهصورت ناشناس و ناخواسته صورت میگیرد و ازاینرو با وجود بیشترین حد خیررسانی به دیگران، حس تکلیف اخلاقی بهطور فردی ارضا نمیشود، اما در عین حال، راه برای نیکوکاری مستقیم برای همگان باز است. در ادامهٔ این مبحث گفته شده است که در یک جامعهٔ آزاد، انسانها مالک و صاحب داراییهای خود هستند؛ بنابراین، بهیقین میتوان ادعا کرد که در یک جامعهٔ مبتنی بر حقوق و آزادیهای فردی است که میتوان از اخلاق به معنای حقیقی کلمه سخن گفت. حق مالکیت فردی و آزادی انتخاب که دو رکن اساسی نظام اقتصادی بازار رقابتی هستند، در عین حال شرط لازم برای تحققبخشیدن به ارزشهای اخلاق فردی و فضیلتهای اجتماعی است. نیلی و همکارانش معتقدند کسانی که بهبهانهٔ اخلاق و عدالت، حقوق مالکیت و آزادی انسانها را مورد تخطی قرار میدهند، در عمل تیشه به ریشهٔ اخلاق و عدالت در جامعه میزنند.
خواندن کتاب اقتصاد و عدالت اجتماعی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دانشجویان اقتصاد و علاقهمندان به حوزهٔ اقتصاد پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اقتصاد و عدالت اجتماعی
«وقتی دولت با سیاستهای خود شرایطی را بهوجود آورد که بر اثر آن توانمندی افراد افزایش پیدا کند و افراد بهانهای برای کارنکردن نداشته باشند، تفاوت درآمدی قابل توجیه خواهد بود. هیچ کشوری وجود ندارد که در آن اختلاف درآمدی وجود نداشته باشد. در امریکا یا اروپا به یک فرد بگویید که پنج تا از مهمترین چالشهایی را که جامعه شما با آن مواجه است نام ببرید، بعید است که یکی از چالشها توزیع نابرابر درآمد باشد. برای اینکه در آن جوامع، هرچند مردم احساس میکنند که درآمدها متفاوت است، ولی این تفاوت درآمدها برای افراد توجیه دارد. به این معنی که آنان بیش از ۹۰ درصد تفاوت درآمدها را ناشی از تلاش و کوشش و انگیزه و مواردی از این قبیل میبینند. کسی میخواهد تفریح کند و دیگری میخواهد کار بیشتری انجام دهد. طبیعتاً کسی که اوقات فراغت را انتخاب میکند و میخواهد که اوقات فراغت بیشتری داشته باشد، انتظار هم ندارد که سطح درآمد بالاتری داشته باشد. چون در اقتصاد اوقات فراغت خود مطلوبیت دارد.
هرچند آمارتیاسن وظایف زیادی را برای دولت قائل شده است، ولی در هیچجا دیده نمیشود که وظایفْ دولت را وارد حیطههایی کند که با وظایف بازار تداخل دارد. وقتی وارد آزادی میشود و موارد مربوط به آن را مطرح میکند، راجع به آزادی مبادله مواردی را بهطور صریح مطرح میکند. ازجمله این بحث که نظام بازار و آزادی دادوستد اهمیت اساسی خود آزادی به معنای برخورداری از قدرت انتخاب را دارد. نقض آزادی مبادله خود یکی از موارد نشاندهنده نبود آزادی در هر جامعه است. اینجا یک شرط کوچک وجود دارد. سازوکار بازار در صورتی به موفقیت بزرگ دست پیدا میکند که فرصت ارائهشده توسط بازارها را بتوان بهطریق معقولی تنظیم و توزیع کرد. یعنی فرصت برای همه افراد فراهم بشود که در بازار مشارکت کنند. برای مثال، در بازی فوتبال اگر یک نفر همیشه نیمکتنشین باشد رشد نمیکند، باید وارد زمین شود و بازی کند. بنابراین، در بحث بازارها آزادی مبادله وجود دارد. در اینجا ارائه توضیحی ضروری است؛ ضمن آنکه میتواند به مباحث فصول قبل هم کمک کند. وقتی در مورد بازار صحبت میکنیم، متأسفانه کسانی که با علم اقتصاد آشنا نیستند، فکر میکنند که اقتصاددانان از بازار دفاع میکنند پس اینها بازاری هستند و یا از بازار تهران دفاع میکنند و یا بازاری زادهاند. درحالیکه منظور اقتصاددانان از بازارْ رقابت است. یعنی در واقع اقتصاددانان از رقابت دفاع میکنند و این رقابت در بازار فعالیتهای بخش خصوصی خود را نشان میدهد. در فعالیت بخش دولتی که رقابت وجود ندارد. بنابراین موضوع اصلی رقابت است. این نکته ظریفی است و برای من هم جالب است که وقتی جامعهشناسان در بحثهای اجتماعی از مشارکت اجتماعی بحث میکنند همه برایشان کف میزنند، در بحثهای سیاسی وقتی از مشارکت صحبت میشود، همه خوشحال میشوند، اما در بحثهای اقتصادی وقتی از بازار صحبت میشود، ناگهان عدهای حالت تهاجمی میگیرند. درحالیکه کسانی که از بازار حرف میزنند، همان حرفها را در مورد اقتصاد میزنند. میگویند مشارکت اقتصادی، باید به افراد فرصت داده بشود، باید آزاد باشند تا همانگونه که در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی وارد میشوند، در فعالیتهای اقتصادی نیز وارد شوند. منظور ما از بازار همین است. بیشترین نقدی را که اقتصاددانها بهخصوص در بحث بازار دارند، در مورد انحصارات است.»
حجم
۳۵۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
حجم
۳۵۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه