دانلود و خرید کتاب قانون، قانون‌گذاری و آزادی (جلد ۱: قواعد و نظم) فریدریش فون هایک ترجمه موسی غنی‌نژاد

معرفی کتاب قانون، قانون‌گذاری و آزادی (جلد ۱: قواعد و نظم)

«قانون، قانون‌گذاری و آزادی» مجموعه‌ای سه جلدی به قلم فریدریش فون هایک(۱۹۹۲-۱۸۹۹)، اقتصاددان اتریشی انگلیسی برنده جایزه نوبل اقتصاد با تأکید بر موضوع عدالت و اقتصاد سیاسی است. عنوان فرعی این کتاب، گزارشی جدید از اصول آزادیخواهانه عدالت و اقتصاد سیاسی است. جلد نخست این مجموعه به موضوع « قواعد و نظم» می‌پردازد. از نظر هایک بخش بزرگی از دستاوردهای تمدن بشری در نتیجه شکل‌گرفتن برخی نظم‌های خودجوش در روابط میان انسان‌ها امکان‌پذیر شده است. زبان، قواعد حقوقی و بازار رقابتی ازجملۀ اساسی‌ترین این‌گونه نظم‌ها هستند که شالودۀ اصلی همۀ پیشرفت‌های تمدن را فراهم آورده‌اند. به عقیدۀ وی آزادی مهم‌ترین دستاورد تمدن مدرن و درعین حال شرط لازم برای دوام و بقای آن است. از نظر وی آزادی در جوامع مدرن در سایۀ شکل‌گرفتن مالکیت فردی و گسترش مبادلات آزادانه میان انسان‌ها یعنی نظم بازار امکان‌پذیر شده است. آزادی و نظم بازار دو روی یک سکه‌اند و یکی بدون دیگری قابل تصور نیست. در بریده‌ای از جلد نخست کتاب می‌خوانیم: «در فصل اول کتاب سعی می‌کنم نشان دهم که بعضی دیدگاه‌های بسیار شایع علمی یا سیاسی تابع تصور خاصی از شکل‌گیری نهادهای اجتماعی هستند که من آن را «خردگرایی صنع‌گرایانه‌» می‌نامم؛ طبق این تصور همۀ نهادهای اجتماعی محصول طراحی عامدانه هستند، و باید این‌طور باشند. نادرستی این سنت روشنفکری را هم در عرصۀ واقعیت‌های تجربی و هم در نتیجه‌گیری‌های هنجاری می‌توان نشان داد، زیرا نهادهای موجود همگی محصول طراحی عامدانه نیستند و نیز نمی‌توان نظم اجتماعی را به طور کامل تابع یک طرح ارادی کرد بدون آن‌که از این رهگذر میزان استفاده از دانش در دسترس‌ شدیداً محدود شود. این دیدگاه نادرست در ارتباط نزدیک با تصور غلط دیگری است که طبق آن ذهن انسان به عنوان موجودی بیرون از نظام طبیعت و جامعه فرض می‌شود، و نه به عنوان محصول همان فرایند تحولی که نهادهای جامعه از آن ناشی شده‌اند.»
قانون، قانون‌گذاری و آزادی (جلد ۳: نظم سیاسی مردمان آزاد)
فریدریش فون هایک
قانون، قانون‌گذاری و آزادی (جلد ۲: سراب عدالت اجتماعی)
فریدریش فون هایک
اندیشه آزادی: نگاهی از منظر اقتصاد سیاسی به تجربۀ ایران معاصر
محمد طبیبیان
بزرگان مکتب اتریش
رندال جی. هولکام
اقتصاد به روایت دیگر
موسی غنی‌نژاد
آزادسازی و عملکرد اقتصادی
موسی غنی‌نژاد
کارل مارکس در ترازو
اویگن بوم باورک
بازار آری، کاپیتالیسم نه: آنارشیسم فردگرا در برابر مدیران، نابرابری‌ها، قدرت شرکت‌‌ها و فقر ساختاری
گری چارتیه
اقتصاد و دولت در ایران
موسی غنی‌نژاد
دموکراسی: مقدمه‌ای بر انتخاب عمومی
جان پاتریک گانینگ
قدرت و بازار: دولت و اقتصاد
مورای ان. روتبارد
سوسیالیسم و سرمایه‌داری: رساله‌ای روش مند درباره‌ی اقتصاد، سیاست و اخلاقیات
هانس هرمان هوپ
مقدمه‌ای بر تفکرات اقتصادی پساکینزی
مارک لاوویی
سرمایه‌دار علیه سرمایه‌داری
جورج سوروس
تاریخ اقتصاد مارکسی، جلد دوم؛ ۱۹۹۰ ـ ۱۹۲۹
مایکل چارلز هوارد
اصول جامعه شناسی اقتصادی
ریچارد سوئدبرگ
دگرگونی اقتصادی
داگلاس نورث
تاریخ اقتصاد مارکسی، جلد اول؛ ۱۹۲۹ ـ ۱۸۸۳
مایکل چارلزهوارد
سیاست اقتصادی؛ شش گفتار درباره‌ی سوسیالیسم، کاپیتالسیم، اقتصاد و سیاست
لودویگ فون میزس
Pūyān
۱۳۹۸/۰۵/۳۰

بریده‌ای از کتاب «اندیشه های اقتصادی و سیاسی فردریش هایک» در توصیف این کتاب: ”کتاب قانون، قانون گذاری و آزادی، هایک را در نهایت جسارت و پیشگامی نشان می‌دهد. جلد اول تفاوت بین ترتیبات برنامه ریزی نشده (مانند زبان ها

- بیشتر
Havisht
۱۳۹۸/۰۲/۱۸

اول اینکه انقدر از کلمات کدر و نامناسب و مبهم ، در ترجمه استفاده شده به سختی میتونید، به بقیه ترجمه اعتماد کنید و معنی درک کنید. نسخه اصلی کتاب همینقدر کلماتش مبهم و کدر و نامناسب هست؟ بیشتر مترجم سعی کرده

- بیشتر
«شک دستوری‌» ، که از نظر دکارت موجب نفی حقیقی‌بودن هر آن چیزی می‌شود که نتوان به طور منطقی از مقدمات آشکار، «روشن و واضح» ، و درنتیجه فارغ از هرگونه شک ممکن استنتاج نمود، همه آن قواعد رفتاری را که نمی‌توانستند به این ترتیب توجیه شوند از اعتبار ساقط می‌کرد
Havisht
برنامه‌ریزی کند. اگر بر فرض محال، روزی کسی موفق به سازماندهی کامل چنین جامعه‌ای شود، این جامعه دیگر ذهن‌های متعدد را به کار نخواهد گرفت بلکه کاملاً به یک ذهن وابسته خواهد شد و، در این صورت، این جامعه مسلماً نمی‌تواند بسیار پیچیده باشد بلکه فوق‌العاده ابتدایی خواهد بود و، درنتیجه، ذهنی که دانش و اراده‌اش همه‌چیز را اداره می‌کند نیز به‌زودی به ذهنی فوق‌العاده ابتدایی بدل خواهد شد. اطلاعاتی که در برنامه‌ریزی چنین نظمی دخالت خواهند داشت فقط آن‌هایی خواهند بود که این ذهن می‌شناسد و درک می‌کند، و از آن‌جایی که تنها یک ذهن امکان تصمیم‌گیری در خصوص عمل و بنابراین کسب تجربه را دارد، از تعامل ذهن‌های متعدد که تنها عامل رشد ذهن است اثری نخواهد بود.
Mahan Mehravard
مقصودگرایانه یا پراگماتیک[ ۵ ]تاریخ کامل‌ترین شکل خود را به صورت تصور تشکیل جامعه از طریق یک قرارداد اجتماعی، ابتدا نزد هابز و سپس روسو، که از بسیاری جهات پیرو مستقیم دکارت بود، پیدا نمود.[
Havisht
، فقط نتیجه نهادها و شیوه‌های عمل ابداع‌شده یا طراحی‌شده برای این منظور نبود، بلکه عمدتا نتیجه روندی بود که در آغاز به عنوان «رشد» و سپس به عنوان «تحول‌» توصیف می‌شد، در این روند
Havisht
در فصل اول کتاب سعی می‌کنم نشان دهم که بعضی دیدگاه‌های بسیار شایع علمی یا سیاسی تابع تصور خاصی از شکل‌گیری نهادهای اجتماعی هستند که من آن را «خردگرایی صنع‌گرایانه‌» می‌نامم؛ طبق این تصور همۀ نهادهای اجتماعی محصول طراحی عامدانه هستند، و باید این‌طور باشند.
Havisht
سرخوردگی ناشی از ارزیابی مبالغه‌آمیز از توانایی‌های خرد منجر به عکس‌العمل شدید علیه کاربرد خرد انتزاعی و ستایش توانایی‌های ارادۀ فردی می‌گردد،
طاها ربانی
انواع تعصب‌های قومی، ناسیونالیستی و بنیادگرایی‌هایی که در صحنۀ بین‌المللی مشاهده می‌کنیم نمونه‌های بارزی از صنع‌گرایی هستند.
طاها ربانی
انسان‌وارانگارانه، هرگونه نظم مشاهده‌شده در پدیدارها را ناشی از طرح ارادی یک ذهن متفکر می‌داند.
Havisht
موضوع بحث آن‌ها همان چیزی است که بعضی از آن‌ها آن را «علم قانون‌گذاری‌» یا اصول سیاست به مفهوم وسیع کلمه می‌نامیدند
Havisht
آن‌ها فقط به این معنی «فلسفی‌» اند که از برخی اعتقادات وسیعاً شایع ولی اشتباه یک سنت فلسفی ناشی شده‌اند، سنتی که پاسخ نادرستی را به مسائلی که قابل بررسی علمی معین هستند، بدیهی می‌انگارد.
Havisht
طغیان خردگرایانه علیه خرد، اگر از چنین تعبیری استفاده کنیم، معمولاً علیه خصلت انتزاعی اندیشه صورت می‌گیرد. این‌که هر اندیشه‌ای به‌ناچار باید به درجات مختلف انتزاعی باشد و بنابراین اندیشه هرگز نمی‌تواند به خودی خود، به طورکامل، موجب انجام عملی شود، درخلال این طغیان نادیده گرفته می‌شود.
طاها ربانی
خصلت بارز خردگراییِ صنع‌گرا عدم رضایت آن از انتزاع است- یعنی به این موضوع آگاهی ندارد که مفاهیم انتزاعی وسیله‌ای است جهت رویارویی با پیچیدگی امر انضمامی که ذهن قادر به تسلط کامل بر آن نیست. در مقابل، خردگرایی تحولی، انتزاعات را وسیله‌ای می‌داند اجتناب‌ناپذیر برای قادرساختن ذهن به پرداختن به واقعیتی که نمی‌تواند کاملاً درک کند
طاها ربانی
رد توضیحات مذهب دربارۀ منبع و اساس اعتبار قواعد سنتی اخلاق و حقوق، منجر به رد خود این قواعد شد چراکه این‌ها به طور عقلانی قابل توجیه نبودند.
طاها ربانی
محور اصلی علم اقتصاد (مدرن) توضیح چگونگی شکل‌گیری و عملکرد بازارها است. همچنان‌که هایک به‌کرات تأکید می‌ورزد عدم اطلاع از این علم و جدی‌نگرفتن منطق آن بزرگ‌ترین آفت معرفتی روشنفکران و اندیشمندان اجتماعی است.
آریا سلطانی نجف آبادی
تفاوت آن‌ها با پوزیتیویست‌ها فقط در این بود که آن‌ها تصور می‌کردند که قانون می‌تواند به صورتی منطقی از مقدمات ماقبل تجربی استنتاج شود، درحالی‌که ارزیابی پوزیتیویسم از قانون طراحی عامدانه آن برمبنای دانش تجربی درخصوص نتایجی بود که این قانون می‌تواند در جهت نیل به اهداف انسانیِ مطلوب داشته باشد.
Pouya Yarahmadi
مسئلهٔ مهم این‌جاست که هر انسانی که در فرهنگ معینی بزرگ می‌شود، در خود قواعدی می‌یابد، یا می‌تواند متوجه شود که رفتارش مطابق برخی قواعد است و همچنین متوجه می‌شود که اَعمال دیگران نیز مطابق قواعد مختلف است یا نیست. این البته دلیلی بر دائمی و تغییرناپذیربودن آن قواعد به عنوان جزئی از «طبیعت انسانی» یا فطری‌بودن آن‌ها نیست، بلکه نشان می‌دهد که آن‌ها جزئی از میراث فرهنگی‌اند که امکان بقای نسبتاً پایدارشان وجود دارد، بخصوص تا زمانی که با کلمات بیان نشده‌اند و بنابراین مورد بحث و بررسی آگاهانه نیز قرار نگرفته‌اند.
Pouya Yarahmadi
عقلانیت کاملِ عمل به معنای دکارتی آن مستلزم شناخت همهٔ واقعیت‌های [جزئی] مربوطه است. یک طراح یا مهندس به منظور جفت وجورکردن اشیا، احتیاج به تمامی داده‌ها و قدرت کامل کنترل و دستکاری آن‌ها دارد تا بتواند به نتیجهٔ مورد نظر خود برسد. ولی موفقیت عمل در جامعه بستگی به شناخت آنچنان تعداد زیادی از واقعیت‌های خاص [جزئیات] دارد که از عهده هیچ‌کس بر نمی‌آید. درنتیجه، کل تمدن ما بیش‌تر، و ناگزیر، مبتنی بر باور ما به چیزی است که به معنای دکارتی قادر به شناختن آن نیستیم.
Pouya Yarahmadi
ذهن درواقع محصول محیط اجتماعی‌ای است که ساختهٔ خود ذهن نبوده، اما، او در آن رشد کرده، و تنها کاری که کرده فقط این بوده که به نوبهٔ خود بر این نهادها تأثیر گذاشته و آن‌ها را تغییر داده است.
javadi
علت این که ساختار جامعه مدرن به چنین درجه‌ای از پیچیدگی رسیده، رشد آن به صورت نظم خود جوش، نه سازمان، بوده، و این پیچیدگی بسیار فراتر از آن است که سازماندهی عامدانه بتواند به آن برسد. درواقع، این قواعد که رشد چنین نظم پیچیده‌ای را ممکن ساختند مسلماً در آغاز به منظور رسیدن به چنین نتیجه‌ای طراحی نشده بودند؛ ولی آن دسته مردمانی که از قضا قواعد مناسبی را اتخاذ کردند، تمدن پیچیده‌ای را به وجود آوردند که غالباً بعدها به دیگران انتقال یافت. بنابراین، دفاع از این عقیده که ما برای جامعهٔ مدرن، به علت پیچیدگی شدید آن، باید عامدانه برنامه‌ریزی کنیم، دفاع از قضیه‌ای متنافی‌الاجزا [پارادوکس] است که از درک کاملا نادرست این وضعیت ناشی می‌شود. واقعیت این است که ما نمی‌توانیم نظمی این‌چنین پیچیده را با مدیریت افراد جامعه حفظ کنیم، بلکه این کار، تنها به طور غیرمستقیم، با اجرا و اصلاح قواعدی که منجر به شکل‌گیری نظمی خودجوش می‌شود، امکان‌پذیر است.
Jaberov Abraham
آنچه امروزه عموماً «عدالت اجتماعی» یا توزیعی از آن یاد می‌شود تنها در بطن نوع دوم این نظم‌ها، یعنی سازمان، معنا دارد، اما، در نظم خودجوشی که آدام اسمیت «جامعهٔ بزرگ» و سِر کارل پوپر «جامعهٔ باز» نامیده‌اند معنا ندارد و با آن کاملا ناسازگار است.
hosein.bannaee

حجم

۲۷۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۲۷۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰
۵۰%
تومان