کتاب جین ایر (جلد دوم)
معرفی کتاب جین ایر (جلد دوم)
کتاب جین ایر (جلد دوم) رمانی نوشتهٔ شارلوت برونته با ترجمهٔ نوشین ابراهیمی در نشر افق منتشر شده است.
درباره کتاب جین ایر (جلد دوم)
جین ایر جوان، زیبا و فقیر، برای آقای راچستر کار میکند. او در خانهای بزرگ، معلم دختر کوچکی بهنام «ادل» است. کمکم جین به اربابش، آقای راچستر علاقهمند میشود. اما آیا راچستر ثروتمند مرد مناسبی برای جین است؟
جین ایر فقیر و یتیم که در دوران کودکی از طرف زنداییاش سختیهای بسیاری را تجربه کرده است نمیداند وارد چه موقعیتی شده است.
جین ایر یکی از مشهورترین کتابهای دنیا است. این اثر ترکیبی از واقعگرایی و عشق است. شارلوت برونته با نوشتن جین ایر نشان داد که چقدر از زمانه و روزگار خودش، جلوتر بوده است.
از داستان این کتاب جذاب، بارها اقتباس شده است. اولینبار کریستی کابان در سال ۱۹۳۴ فیلم جین ایر را ساخت. ۹ سال بعد در سال ۱۹۴۳ رابرت استیونسون فیلم جین ایر را ساخت و از اورسون ولز و جون فونتین دعوت کرد تا در فیلمش نقشآفرینی کنند. دلبرت من در سال ۱۹۷۰، فرانکو زفیرلی در سال ۱۹۹۶، رابرت یانگ در سال ۱۹۹۷ و کری فوکاناگا در سال ۲۰۱۱ از جمله کارگردانانی بودند که نسخه خودشان را از فیلم جین ایر به دنیا عرضه کردند.
خواندن کتاب جین ایر (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات جهان پیشنهاد میکنیم.
درباره شارلوت برونته
شارلوت برونته در سال ۱۸۱۶ متولد شد. او در روستایی واقع در شمال انگلستان زندگی میکرد. پدرش کشیش و اهل ایرلند بود و مادرشان اهل کورنوال. شارلوت در کودکی مادرش را از دست داد و به همراه دو خواهرش، امیلی و آن و برادرشان، زندگی میکردند. آنها ارتباط بسیار زیادی با دنیای بیرون از کلیسا و مدرسه نداشتند. به همین دلیل در اوقات بیکاریشان، به ساختن قصههایی عجیب غریب در مورد مردم بیرون میپرداختند. هر دو خواهر شارلوت یعنی امیلی برونته و آن برونته نیز نویسنده هستند.
شارلوت ابتدا کتابش جین ایر را که برخی معتقدند متأثر از تجربیات خودش است، با نام مستعار منتشر کرد. اما این کتاب بسیار موردتوجه عموم قرار گرفت. زمانی که مردم متوجه شدند نویسندهٔ کتاب یک زن است، بسیار تعجب کردند. از میان آثار دیگر شارلوت برونته میتوان به ویلت، شرلی و پروفسور اشاره کرد. شارلوت در سال ۱۸۵۵ درگذشت.
بخشی از کتاب جین ایر (جلد دوم)
«دلشوره قبل از اینکه اتفاقی رخ بدهد، حس عجیبی است! علاوه بر این حس مشترک، علائم و نشانهها؛ هرسهٔ اینها با هم، معمایی است که بشر هنوز کلید حل آن را بهدست نیاورده است. من هرگز در زندگیام دلشوره را شوخی نگرفتهام، چون تجربههای عجیبی در این مورد داشتهام. مطمئنم حس مشترک هم وجود دارد (مثلاً بستگانی که فاصلهٔ زیادی از هم دارند، مدتهاست از هم دورند و هیچوقت یکدیگر را ندیدهاند، ظاهراً غریبهاند، اما از چیزی دفاع میکنند که اصلونصب تمامشان به آن میرسد). اینکه حس مشترک چطور کار میکند از درک و فهم آدمیزاد بیرون است. علائم و نشانهها هم تا جایی که ما میدانیم، شاید حس مشترکی بین طبیعت و انسان باشند.
وقتی دختر کوچکی بودم و فقط شش سال داشتم، یک شب شنیدم که بسی لیون به مارتا اَبت گفت خواب بچهٔ کوچکی را دیده و خواب بچه بدون تردید نشانهٔ گرفتاری است؛ چه برای خود آدم چه برای بستگانش. نباید این حرف یادم میماند، اما همان موقع اتفاقی افتاد که باعث شد حرف بسی را فراموش نکنم. فردای آن روز بسی را به خانه فرستادند تا بر بالین خواهر کوچکش که داشت میمرد حاضر شود.
چند وقت بود حرف بسی و اتفاقی که افتاد مدام به یادم میآمد، چون تقریباً یک هفته بود که هر شب خواب نوزاد میدیدم. گاهی بچه را در آغوش میگرفتم و ساکت میکردم، گاهی او را روی زانویم میجنباندم و گاهی تماشایش میکردم که روی چمن با گلهای داوودی بازی میکرد. بعضی وقتها دستش را توی آب روان میزد، شبی گریان بود و شبی خندان. گاهی خودش را به من میچسباند و گاهی از من فرار میکرد، اما با هر حال و روز و ظاهری، هفت شب پشت هم همین که چشمانم گرم میشد به خوابم میآمد.
خوشم نمیآمد که این موضوع بهگونهای عجیب تکرار میشد. موقع خوابیدن که میرسید نگران میشدم. آن شب مهتابی که صدای دادوفریاد شنیده بودم هم رؤیای همین بچه مرا از خواب پرانده بود. بعدازظهر روز بعد به من گفتند به طبقهٔ پایین بروم، چون کسی در اتاق خانم فرفاکس منتظرم بود. وقتی به آنجا رفتم دیدم که مردی منتظرم است، ظاهرش مثل خدمتکارهای آقایان محترم بود. سرتا پا لباس سیاه پوشیده و کلاهی به دست داشت که دورش نوار سیاه بسته بود.
همین که وارد شدم بلند شد و گفت: «بعید میدانم مرا به خاطر داشته باشید دوشیزه. اسم من لیون است. هشتنه سال پیش که در گیتسهد زندگی میکردید من کالسکهچی خانم رید بودم. هنوز هم آنجا زندگی میکنم.»
- آه، رابرت! حالت چطور است؟ تو را خیلی خوب یادم است. گاهی مرا با اسب کهر دوشیزه جورجیانا سواری میدادی. بسی چطور است؟ تو با بسی ازدواج کردی؟
- بله، دوشیزه خانم. حال همسرم خوب است. متشکرم. تقریباً دو ماه پیش برایم یک کوچولوی دیگر به دنیا آورد. حالا سهتا بچه داریم. مادر و بچه روزبهروز حالشان بهتر میشود.
- حال خانوادهٔ رید چطور است رابرت؟
- متأسفم که این خبر بد را به شما میدهم دوشیزه خانم. آنها حالشان خیلی بد است و حسابی گرفتارند.»
حجم
۳۰۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
حجم
۳۰۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
نظرات کاربران
جین ایر علاوه بر اینکه یکی از پرطرفدارترین رمانهای عاشقانه جهان است؛ وقوع داستان در دوره زمانی انقلاب صنعتی حال و هوای آن روزهای انگستان را به مخاطب منتقل میکند. یکی از مهمترین کارکردهای داستان و رمان همین بستر انتقال سبک
کتاب جین ایر یک کتاب فوق العاده اس،هم درام هست هم جنایی و هم غمگین و هم مهیج. شارلوت برونته یکی از بهترین داستان پردازی هارو داشته واقعا ذهن خلاق و ایده های نابش همه و همه دنیا به دست هم
داستان فوق العاده و جذاب
بی نظیررر